یادداشت۱

حضور حماس در ساختار آتش‌بس، شکست راهبرد اسرائیل بود

محمد خواجویی
کارشناس مسائل غرب آسیا

توافق آتش‌بس امضا شده و برخی از شروط آن، مانند خروج نیروهای رژیم از نوار غزه برای نزدیک شدن به مرزها و همچنین بحث تبادل اسرا، بسیار حائز اهمیت است. با این حال جدا از این موضوع، مفاد آتش‌بس و تأثیر آن بر تحولات آتی منطقه نیز قابل بررسی است. مهم‌ترین عاملی که در این زمینه تأثیرگذار بود، فشارهای دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری منتخب امریکا بود. وقتی ترامپ پیروز شد، پیام مشخصی به منطقه و بویژه به اسرائیل ارسال کرد که قبل از ورود به کاخ سفید، جنگ‌ها باید متوقف شوند. این موضوع تأثیر زیادی بر نتانیاهو داشت؛ او که تا پیش از این حاضر به پذیرش آتش‌بس نبود، اکنون به توافقی تن داده که مفاد آن شباهت زیادی به طرحی دارد که بایدن پیشتر بر تحقق آن پافشاری داشت.
بنابراین در شرایطی که این توافق تقریباً مشابه طرح بایدن است، سؤال اینجاست که چرا ترامپ و نتانیاهو در این برهه اقدام کردند؟ یکی از دلایل این است که نتانیاهو می‌داند توافق آتش‌بس الزاماً منجر به سقوط دولتش نمی‌شود در حالی که این نگرانی همواره در دولت بایدن وجود داشت.
مسأله دوم این است که نتانیاهو می‌داند توافق آتش‌بس تحت قدرت ترامپ الزاماً به فشارهای بعدی امریکا و کشورهای غربی برای پذیرش طرح دو دولتی از سوی اسرائیل منجر نخواهد شد؛ زیرا ترامپ اعتقادی به چنین طرحی ندارد. بنابراین، توافق کنونی یک توافق تاکتیکی است که اسرائیل می‌داند الزاماً به تغییر راهبردی در منطقه نخواهد انجامید. اما در ارتباط با دستاوردهای این توافق برای حماس و جریان مقاومت باید گفت از آنجا که  نتانیاهو وعده داده بود حماس را از بین ببرد، اما امروز ناچار شده توافقی را با حماس امضا کند و مقامات حماس نیز به عنوان یکی از طرف‌های آتش‌بس رسماً اعلام کرده‌اند که آتش‌بس را پذیرفته‌اند؛ می‌توان گفت که حماس با وجود ضربات وارده توانسته موجودیت خود را به رخ اسرائیل بکشد. ضمن اینکه مقاومت فراتر از گروه‌هایی مانند حماس ریشه در وضعیت واقعی فلسطین دارد؛ وضعیت واقعی ادامه اشغالگری و رفتارهای اسرائیل است که منجر به تولید نفرت می‌شود و طبیعتاً این توافق محل تنفسی برای بازآرایی قدرت مقاومت فلسطین نیز است. به عبارت دیگر تا زمانی که اقدامات و رفتارهای اسرائیل ادامه داشته باشد، اصل مقاومت با همه فراز و نشیب‌هایش در فلسطین همچنان زنده
خواهد ماند.
در عین حال مقاومت باید نسبت به این امر هشیار باشد که رفتار اسرائیل در قبال توافق‌ها همواره توأم با اقدامات تخریب‌گرایانه و عدم رفتار متعهدانه نسبت به توافقات بوده است. از آنجا که توافق فعلی این نقطه ضعف را در خود دارد که فضا را برای مداخله مجدد اسرائیل در غزه بازگذاشته و احتمال اینکه پس از آزادسازی اسرا، اقداماتی نظیر ورود مجدد به غزه و اشغال بخش‌هایی از آن دور از واقعیت نیست. به عبارت دیگر شواهد امر حاکی از این است که اسرائیل به دنبال این است که بعد از تحویل اسرا معادله امنیتی مدنظر خود در غزه را تحمیل کند و بعید است که بخواهد به طور کامل از غزه خارج شود.