نگاهی به برنامه پر سر و صدای وحید آقاپور

در مذمت آقای ممیز

احسان طهماسبی
روزنامه‌نگار

 
هرچند که سابقه فعالیت وحید آقاپور در تئاتر به اواخر دهه 70 بازمی‌گردد و حدود 10 سال بعد و در سال 1387 فعالیت جدی او در تلویزیون و سپس سینما آغاز شده است، اما عمده شهرت این بازیگر در میان مردم، مدیون تاک‌شو «ممیزی» و استمرار فعالیت او در 4 فصل این مجموعه، به دنبال محبوبیت در میان مخاطبان شبکه‌های اجتماعی و پلتفرم فیلیمو بوده است. سریالی که در سال 1403 به کارگردانی و بازیگری حامد جوادزاده، با رویکردی انتقادی نسبت به اعمال‌نظرهای سلیقه‌ای و غلط متولیان کارنابلد و غیرمتخصص، کمدی تلخ و سیاهی را پیش‌ روی مخاطبان قرار داد تا با طرح مسأله ممیزی، در عین سرگرم کردن مخاطب، او را وادار به تفکر جدی در عمق تاریک و ترسناک تفکر جرح و تعدیل کرده و تلاش کند با زبان طنزآلود و مطایبه، به این مسأله بپردازد؛ پروسه ای که در گوشه و کنار دنیا و طی دوره های مختلف تاریخ هنر و اندیشه،  به ناحق ابزاری برای محدودسازی گفتار منتقدانه، طنازانه، دلسوزانه و حتی عامیانه و عوامانه هنرورز، هنرمند و هنردوست بوده و همواره در سراسر جهان، به صورت قانونی یا حتی غیرقانونی، هنرمند را برای تولید و انتشار هنر خود، محدود یا محکوم کرده است.
برای بسیاری از مخاطبان برنامه ممیزی، نوع طنز و محتوای شوخی‌های این برنامه، یادآور حساسیت‌های زیاد و فشارهای چندجانبه نهادهای رسمی و غیررسمی دهه‌های 60 و 70 بر اهالی فرهنگ و هنر است؛ موضوعی که به واسطه فشارهای مرتبط و غیرمرتبط در سال‌های مذکور، چندان به دور از واقعیت نبوده و با استناد به تاریخ نگاری‌ها و ثبت رخدادها و مستندات شفاهی و کتبی، می‌تواند به تنهایی عاملی برای ساخت مجموعه‌هایی با مضامین مشابه ممیزی باشد. هرچند که با چنین رویکردی، با تأیید اصطلاح سوختن خشک و‌ تر، تیغ ممیزی، گریبانگیر آثار کم‌مایه و بی‌ارزش موسیقایی و سینمایی نیز شده و این مهم نیز در این تاک‌شو به خوبی مورد توجه قرار گرفته است، اما نوک‌پیکان کلیت اثر و اهداف غایی و کلیدی این مجموعه به درستی سمت اثر سوء و مخرب ممیزی بوده و بدین شکل با تکثیر و بازنشر در شبکه‌های اجتماعی و خارج شدن از قالب نسبتاً محدودتر پلتفرم‌ها و شبکه‌های نمایش خانگی، به جامعیت و فراگیری مناسب در میان مخاطب دست یافته است.
از سویی دیگر، نکته مستتر و نهان در دل مجموعه ممیزی، تمیزدادن اثر فاخر و ارزشمند با اثری کم‌مایه و مبتذل است. در واقع با رویکردی جامع‌تر و دقیق‌تر، تفکر بالا به پایین ممیز مجموعه با آثار و اشخاص مورد بحث، ناخودآگاه در راستای تحلیل و قضاوت مخاطب در رویارویی با اثری ماندگار یا یک‌بارمصرف قرار گرفته است. این الگو با کمک بیان بی‌پروا و در عین حال مغرضانه ممیز در مواجهه با اثر در حال بررسی و قضاوت، به مسیری برای فهم تفاوت سطح کیفی محصول یاد شده در ذهن و روان تماشاگر منتج شده و بدین شکل با واکاوی طنازانه و غیرمتعارف اثر، رویارویی بی‌پرده و بدون واسطه‌ای میان مخاطب و اثر به وجود آمده است؛ مواجهه‌ای که بر کیفیت برخی تولیدات فاخر سمعی و بصری صحه گذاشته و تأیید و تصدیق قطعی و بدون تعارفی در ذهن مخاطب نسبت به علل محبوبیت و ماندگاری یک اثر به وجود آورده است.
اما نکته قابل تأمل و حائزاهمیت در ساخت و تولید محصولات فرهنگی مشابه ممیزی، توجه ویژه به متن و پرهیز از آفت افتادن به ورطه تکرار است. در واقع به واسطه شکل و شیوه ساخت اثری همچون ممیزی و به دلیل محدودیت‌های ساختاری و محتوایی این گونه آثار، احتمال پیروی از یک الگوی تکرارشونده که در نهایت منجر به ایجاد یک چرخه کسالت‌بار خواهد شد وجود داشته و به تبع آن، از دست رفتن مخاطب و دلزدگی تماشاگر در ادامه روند تماشای این گونه آثار محتمل خواهد بود. از این رو پرداختن به موضوعاتی متنوع و در عین حال چالشی که مسأله روز فرهنگ و هنر بوده و بتواند برای مخاطب فهیم و پیگیر این حوزه جالب توجه باشد و در میزانسن تکراری این گونه آثار، کنجکاوی برانگیز و تماشایی شود از اصول اصلی تولید این آثار بوده و دلیل مهمی برای استمرار محبوبیت و مقبولیت این مجموعه‌ها خواهد بود؛ اصلی که بدون وجود خلاقیت و پیگیری مصرانه موضوعات پراهمیت توسط سازندگان این قبیل آثار میسر و مقدور نخواهد بود.