مردم کدام کشورها چله را جشن می گیرند؟

یلدای بدون مرز

زهرا کشوری
دبیر گروه زیست‌بوم


«میراث ناملموس مرز سیاسی ندارد.» شبان میرشکرایی، مسئول تهیه پرونده «یلدا /چله» که می‌گوید در سال 1401 با مشارکت کشورهای ایران و افغانستان این پرونده به ثبت جهانی رسید، حرف‌هایش را در گفت‌و‌گو با «ایران»، در پاسخ به موضوع کشورهای برگزارکننده نوروز و یلدا با این پرسش شروع می‌کند: «نوروز و یلدا را کشورها برگزار می‌کنند یا ملت‌ها؟» وی این پرسش که کدام کشورها نوروز دارند هم صحیح نمی‌داند و می‌گوید: چون شما نمی‌توانید برای میراث ناملموس مرز سیاسی تعریف کنید، بنابراین بهتر است بگویید کدام یک از مردم جهان نوروز و یلدا را برگزار می‌کنند.

کدام مردم جهان؟
او در پاسخ به این سؤال که یلدا توسط مردم کدام کشور در جهان برگزار می‌شود هم، حوزه برگزاری جشن یلدا/چله را با حوزه نوروز یکی می‌داند و می‌گوید: یلدا در عموم کشورهای حوزه نوروز برگزار می‌شود. او این نکته را هم یادآور می‌شود که حوزه نوروز لزوماً محدود به کشورهای عضو پرونده ثبت جهانی نوروز که به تازگی تعدادشان به ۱۳ رسیده، نیست. میرشکرایی روی این موضوع هم تأکید می‌کند که وقتی یک کشور در پرونده‌ای شرکت نمی‌کند، دلیل بر این نیست که نوروز ندارند، چون این دولت‌ها هستند که باید بخواهند در یک پرونده شرکت کنند اما در این موضوع متأسفانه بحث‌های سیاسی خیلی تأثیرگذارند. او کشورهایی مثل چین، روسیه، حاشیه جنوبی خلیج فارس مثل کشور عمان،  حوزه شمال غرب ایران مثل ارمنستان و گرجستان یا حتی کشورهای اروپای شرقی مثل بلغارستان و کشورهای حوزه بالکان را نمونه بارز  کشورهایی می‌داند که نوروز را برگزار می‌کنند، اما در پرونده نوروز مشارکت ندارند.

میراث ناملموس چیست؟
میرشکرایی میراث ناملموس را آن بخشی از میراث فرهنگی می‌داند که جنبه مادی ندارد، اما عامل زایش مظاهر مادی میراث فرهنگی است. در واقع حاصل تعامل انسان با طبیعت است و به همین دلیل متناسب با اقلیم‌های زیستی تشابه‌ها یا تفاوت‌هایی دارد و دقیقاً به همین دلیل مرزهای شاخص و خط‌ کشی شده ندارد و از طرف دیگر به سبب عدم امکان تملک به عنوان شیء یا ملک، مرز سیاسی هم ندارد. وی می‌‌گوید: به طور مثال شما برای مالکیت یک خانه یا ماشین می‌توانید سند بیاورید و بگویید که مال شماست ولی وقتی آن موردی که درباره‌اش صحبت می‌کنید جنبه مادی ندارد، نمی‌توانید برای آن سند محدودکننده‌ای داشته باشید. بنابراین حوزه مالکیتی مصادیق غیرمادی میراث فرهنگی، حوزه رواج آنها خواهد بود.
نوروز، یلدا، تیرگان، مهرگان و اصولاً تمامی مصادیق آیینی، میراث فرهنگی ناملموس است که از تعامل انسان با طبیعت حاصل شده‌اند، یعنی شما به طور مستقیم از طبیعت به آن آیین رسیده‌اید، در واقع درک انسان از طبیعت است. به همین سبب برای آنها زمان آغاز مشخصی را نمی‌توانیم قائل باشیم. مثلاً شما نمی‌توانید بگویید نوروز 5 هزار سال یا 10 هزار سال قدمت دارد. زمان آغاز نوروز، زمان آغاز درک انسان از این تحول طبیعی است. این جشن‌های آیینی اگرچه همگی با اسطوره‌ها پیوند دارند، اما در حقیقت آغازی بدون شروع دارند. یلدا هم همین طور است؛ یلدا/چله درک انسان از تحول فزونی روشنایی است.

اشتباه مفهومی
او می‌گوید: یلدا/چله در زمانی جشن گرفته می‌شود که از فردای آن روزها بلندتر می‌شود. میرشکرایی یادآوری می‌کند: اینکه می‌گوییم در یلدا، بلندترین شب سال را جشن می‌گیریم و الی آخر، اشتباه مفهومی است که ما در این سال‌های اخیر داشته‌ایم. یلدا در ریشه‌های کهن خودش، ارتباطی با بلندترین شب سال ندارد. درست است که شما در تاریک‌ترین و سردترین زمان سال هستید و در اوج تاریکی و ظلمت، اما انسان ایرانی شاهد تولد نور و روشنایی در این زمان از سال بوده است و آن حقیقت و زایش نوری که بعد از آن اتفاق می‌افتد، برایش مهم بوده و طی هزاره‌ها این جشن آیینی را به ارمغان آورده است. ما نوروز را جشن نمی‌گیریم برای این که روزها با هم برابر می‌شود، ما نوروز را جشن می‌گیریم چون زمان دوباره زنده شدن طبیعت است.

یلدا کلمه‌ای فارسی است
این کارشناس در توضیح این اشتباه مفهومی، یلدا را اساساً هم ریشه با کلمه «تولد» می‌داند و می‌گوید: خیلی‌ها در سال‌های اخیر در این مورد صحبت می‌کنند که یلدا کلمه عربی یا سریانی است و ریشه ایرانی ندارد. او دو پاسخ به این موضوع می‌دهد، اول اینکه زبان یک موجود زنده است و طی سالیان و سده‌ها و هزاره‌ها تغییر می‌کند و در عصر حاضر که دنیا دارد عصر تکنولوژی و انقلاب صنعتی را پشت سر می‌گذارد، بسیاری کلمات و واژگان بین کشورها و ملت‌ها داد و ستد می‌شود. دوم این که فارسی امروز هیچ تطابقی با فارسی باستان یا فارسی میانه ندارد، بنابراین اینکه شما بخواهید به این موضوع بپردازید که بعضی از کلمات عربی، انگلیسی ، هندی ، روسی ، چینی و... را از زبان حذف کنید، به معنای نادیده گرفتن حقیقت زنده بودن زبان است. چون زبان با آنچه امروز در آن جاری است، زنده است.
میرشکرایی می‌گوید: البته این بحث متفاوت با تهاجم فرهنگی در مورد زبان است. چون امروز شاهد آن هستیم که بعضی از افراد یا اقشار برای اینکه هدف خاصی را دنبال کنند، واژگانی از زبان‌های دیگر مثل انگلیسی، عربی، فرانسه و... را در کلام و ادبیاتشان استفاده می‌کنند. بنابراین چنین مواردی شامل موضوع داد و ستد زبانی نمی‌شود و این موارد برای فرهنگ زبانی بسیار مخرب هستند. تحول زبانی زمانی رخ می‌دهد که طی مدت زمان طولانی و به دلیل تعاملات و تبادلات فرهنگی اتفاق می‌افتد. امروز یلدا کلمه‌ای عربی یا سریانی نیست، امروز یلدا کلمه‌ای فارسی است و آنچه از ریشه این کلمه استنباط می‌شود، مفهوم تولد است. او نکته مشترک بین تولد و جشن یلدا را «زایش نور» می‌داند و می‌گوید: از فردای بعد از جشن یلدا/چله ، نور در جهان نیمکره شمالی فزونی می‌یابد پس یلدا یا جشن چله، جشن فزونی روشنایی است.

مهر، خورشید نیست
او می‌پرسد حالا مهر چیست؟ و پاسخ می‌دهد باوجود آن که فکر می‌کنیم مهر همان خورشید است، اما مهر با خورشید تفاوت دارد. مهر جنبه مادی ندارد و نماد مهر سرخی پیش از طلوع و پس از غروب آفتاب است. مهر، ایزدی است که در هزاره‌های پیش در تفکر مردمی که در این حوزه فرهنگی زندگی می‌کردند، در تاریکی شب، نگاهبان نور بوده است. مفهوم نور در تاریکی یا مفهوم‌هایی که شما حول این محور می‌شناسید، همگی نشان از درک صحیح از یک حقیقت دارند که در مهر خلاصه می‌شود. در اعتقادات کهن ایرانی، ایزد مهر از غروب آفتاب تا طلوع فردا نگاهبان جهان هستی است. مهر و خورشید از نظر جنسیت اسطوره‌ای هم با هم تفاوت دارند. خورشید ماهیتی زنانه دارد، اما جنسیت مهر مذکر است بنابراین به طور کامل با همدیگر متفاوت هستند. یلدا جشن تولد این نور و حقیقت نور است، نه جشن تولد خورشید.
میرشکرایی به پژوهشی که در ارمنستان درباره یلدا کرده اشاره می‌کند و می‌گوید: اقوامی در ارمنستان زندگی می‌کنند که این جشن را به شیوه کهن آن و دقیقاً با نام «مهرتسوننوند» برگزار می‌کنند که به زبان ارمنی به معنای تولد مهر است.
به گفته او، آن قوم ارمنی‌ در این مراسم همان کارهایی را انجام می‌دهند که ایرانی‌ها در شب یلدا طی می‌کنند. تا صبح در کنار سفره‌ای با اقلام سرخ رنگ بیدار می‌مانند، انار می‌خورند، شعر و آواز می‌خوانند و به شادمانی می‌پردازند و صبحدم پیش از طلوع خورشید آتش روشن می‌کنند و همزمان با طلوع خورشید به نواختن طبل و موسیقی می‌پردازند. این کارشناس تمام وسایل قرمزی که روی سفره یلدا است را نشانی از اسطوره مهر کهن ایرانی می‌داند.
به گفته میرشکرایی، آنها ظهر روز بعد از یلدا، آیینی دارند که مشابه جشن «خرم روز» است که در ایران امروز فراموش شده، اما نکته مهم اینجاست که زمان برگزاری این جشن تقویمی نیست بلکه ناشی از طبیعت است.

یلدا تا کجا جشن گرفته می‌شود؟
به گفته میرشکرایی در تمام نقاطی که از نظر جغرافیای طبیعی درکی از این حقیقت طبیعی و بلند‌تر شدن روزها دارند و هم عرض جغرافیایی با فلات ایران هستند، می‌توان نشانی از یلدا یافت. او این عرض جغرافیایی را از اروپا به سمت امریکای مرکزی می‌برد و دوباره به منطقه هند و چین برمی‌گرداند تا به ایران برسد. به گفته میرشکرایی، نام‌هایی که برای روز یلدا در کشورهای مختلف انتخاب می‌شود، کم و بیش مفهومی مشابه با تولد و زایش روشنایی دارد.

شباهتهای کریسمس با یلدا
میرشکرایی می‌گوید: میلاد مسیح یا جشن کریسمس هم از زمان رواج مسیحیت به جای یلدا نشسته است. او به مفهوم تولد در کریسمس اشاره می‌کند و می‌گوید: جشن کریسمس از نظر زمانی و موضوعی با یلدا مشابه است. اشاره او به لباس قرمز بابانوئل، گوی‌های آویزان قرمز از درختان کاج، جوراب‌های قرمز که هدایا در آن قرار می‌گیرد و... است.
او به پرونده ثبت جهانی یلدا، مشترک بین ایران و افغانستان اشاره می‌کند و می‌گوید: نام این پرونده را یلدا/چله انتخاب کردیم چون در حوزه رواج آن در کشورهای ایران و افغانستان دو واژه یلدا و چله وجود دارند. البته نام‌های آن به زبان‌های رایج کردی، ترکی و... نیز در متن پرونده آورده شده است. این جشن در افغانستان بیشتر به نام چله شناخته می‌شود که در ایران نیز رواج دارد.
به اعتقاد این کارشناس، معنی چله تا حدودی با مفهوم تولد پیوند دارد اما این پیوند یک پیوند مستقیم نیست، مفهوم واژگانی چله مرتبط به وتر ربع دایره است، به همین سبب واژه چله برای کمان در تیر و کمان هم استفاده می‌شود. وقتی کمان را می‌کشید به یک قوس ربع دایره تبدیل می‌شود و وتری‌ که داخل آن قوس قرار می‌گیرد به آن چله می‌گویند و تیر از آن چله رها می‌شود.
چله در مفهوم تقویمی نیز به آن کمان اشاره دارد، چون شما در زمان چله هر فصل در وتر کمانی هر ربع دایره از سال قرار دارید. در مورد جشن یلدا، در آغاز چله زمستان است، همچنین جشن «سده» همزمان با چهلم زمستان است و تا چهل و پنجم زمستان آیین‌هایی وجود داشته است. مشابه این فصول دیگر هم هست. مثل جشن ۴۵ بهار و جشن‌های نیمه تابستان.

سفره ، نشان شکرگزاری از زمین زاینده
او مهم‌ترین وجه مشترک بین جشن‌های آیینی اقوام مختلف حوزه فرهنگ ایرانی را سفره می‌داند و سفره‌های عروسی، یلدا، نوروز، تیرگان و... را مثال می‌زند. او سفره را نشانی از شکرگزاری از زمین زاینده می‌داند. همچنین جشن‌هایی مانند یلدا را هم شکرگزاری از آن چیزی می‌داند که طبیعت به انسان می‌دهد. از منظر او اشتراک بین تمام اقوام ایرانی، سفره‌ای است که روی آن خوراکی‌های مورد استفاده از آن اقلیم گذاشته می‌شود.

آرزوخواهی
او اشتراک بعدی در جشن‌ها و آیین‌های حوزه فرهنگی ایران را «آرزوخواهی» اعلام می‌کند و می‌گوید: بخش مهمی از آداب این جشن‌ها به دعا و آرزو اختصاص دارد. بازی‌ها و آداب و رسومی مثل انواع و اقسام فال وجود دارد که به این آرزوخواهی ربط پیدا می‌کند. مثلاً شما آداب و رسومی دارید که به آن فالگوش می‌گویند. افراد می‌روند و فالگوش می‌ایستند و اولین چیزی که می‌شنوند، پاسخ آن آرزو و نیتی است که کرده‌اند. او شال‌اندازون را نیز که در خیلی از نقاط ایران از جمله مناطق غربی کشور از آذربایجان تا لرستان اجرا می‌شود، نوعی «آرزوخواهی» می‌داند و می‌گوید: افرادی که کسی را در خانه‌ای می‌خواستند، می‌رفتند و این کار را انجام می‌دادند و زمانی که چیزی در شالشان می‌گذاشتند، یعنی این که برایشان خبر از اتفاق خوشی می‌داد.
او وجود انواع‌ آش را از دیگر اشتراکات جشن‌های ایرانی می‌داند که محتوای آن‌ آش را اقلیم هر سرزمین مشخص می‌کند.
میرشکرایی تأثیر رسانه بر رسم‌ها و جشن‌ها را یادآوری می‌کند و می‌گوید: رسانه می‌تواند مفید یا مضر واقع شود. متأسفانه در دهه‌های گذشته نوعی یکسان‌سازی از طریق رسانه اتفاق افتاده که خوشبختانه در سال‌های اخیر با همت اهالی رسانه کمی برطرف شده است.
به گفته میرشکرایی، این مسأله در مورد نوروز یک تصور اشتباه را ایجاد کرده بود که برخی اقوام چون نوروز مشابه با آنچه در رسانه عمومی نشان داده می‌شود ندارند، پس نوروز در آیین آنها نیست. او می‌گوید: مثلاً به ما می‌گفتند که بلوچ‌ها ،هرمزگانی‌ها ، خوزستانی‌ها یا حتی ترکمن‌ها نوروز ندارند. حال اینکه در نوروزگاه ۱۳۹۴ این مناطق در زمره فعال‌ترین اقوام ظاهر شدند.

هفت‌سین یکی از سفره‌های نوروزی است
این کارشناس، نوروز را مثال می‌زند و می‌گوید: در مورد نوروز آنچه که موفق شدیم حداقل بخشی از جامعه را در موردش آگاه کنیم، این است که سفره هفت‌سین یکی از انواع سفره‌های نوروزی است. در حوزه‌ جغرافیایی فرهنگی نوروز، سفره‌های گوناگونی داریم که لزوماً سفره هفت‌سین نیست. بدین ترتیب این اتفاق، هم در کشور ایران و هم در دیگر نقاط حوزه فرهنگ ایران بزرگ اتفاق افتاده است.
او بلوچستان در سیستان و بلوچستان را مثال می‌زند که سفره نوروزی خاص خود را دارند، اما این سفره لزوماً هفت‌سین نیست.

ایران، سیمرغ اقوام حوزه نوروز
میرشکرایی ایران امروز را بسان سیمرغی می‌داند که از تمامی اقوام حوزه نوروز، مردمانی در آن زندگی می‌کنند که آدابی گوناگون اما مشابه هم دارند. وی در این مورد اشاره به داستان سیمرغ عطار می‌کند و این اقوام را به مانند مرغ‌هایی با رنگ و شکل و اصوات گوناگون می‌داند که در کنار هم حقیقت سیمرغ را نشانگر هستند، همان‌طور که اقوام ایرانی در کنار هم ایران را می‌سازند. او در پایان جشن یلدا/چله را به تمامی مردمان حوزه فرهنگ ایرانی شادباش می‌گوید.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و ششصد و سی و دو
 - شماره هشت هزار و ششصد و سی و دو - ۲۹ آذر ۱۴۰۳