«ایران» واکنش‌های اهانت آمیز به گفت‌وگوی تلویزیونی پزشکیان را بررسی می‌کند

خشونت سیاسی علیه رئیس جمهوری وفاق

مرتضی گل پور / رضوانه رضایی پور

سخنان رئیس جمهوری پزشکیان در دومین گفت‌وگوی تلویزیونی خود با مردم دو گونه واکنش به همراه داشت؛ یکی واکنش نخبگان و دلسوزان کشور از همه جناح‌ها و با افکار مختلف و دیگری واکنش یک اقلیت اکثریت‌پندار که نه تنها نخبه نیست، بلکه کارویژه‌اش فضاسازی برای حذف هر صدایی مغایر آمال آنان است. کارشناسان و نخبگان دلسوز کشور در برداشت خود از گفت‌وگوی تلویزیونی رئیس جمهوری معتقد بودند که پزشکیان در بیان مشکلات صادق بود، نه فرافکنی کرد و نه مسئولیت‌گریزی و بر همین اساس همه باید به دولت دست یاری بدهند. اما اقلیت بحران‌ساز که عمدتاً هم در فضای مجازی شاغل و ساکن است، واکنش متفاوتی داشت: ترور شخصیت رئیس جمهوری و ترویج خشونت سیاسی علیه پزشکیان. در این خشونت سیاسی، از شیوه نسبت دادن دروغ به رئیس جمهوری استفاده شد تا تهدید جانی و آرزوی مرگ. مروری بر شبکه اجتماعی «ایکس» پس از سخنرانی رئیس جمهوری، صحت این ادعا و حجم نفرت‌پراکنی صورت گرفته را روشن می‌سازد.
 
صحنه‌ای که پزشکیان ترسیم کرد؟
ابتدا باید صحنه را بررسی کنیم. دومین گفت‌وگوی تلویزیونی رئیس جمهوری پس از آن انجام شد که 100 روز از تشکیل دولت گذشته، اولین لایحه بودجه به مجلس تقدیم شده و در نشست‌های مختلف در مدت تشکیل دولت، یک تصویر عینی و دقیق از وضعیت کشور به دست آمده است. این تصویر هم به معنای وقوف بر مشکلات جدی و ناترازی‌های ساختاری کشور بود و هم اینکه دولت در این وضعیت، نه می‌تواند کار بزرگی انجام دهد، نه وعده بزرگی به مردم بدهد. به همین دلیل، پزشکیان مشکلات را صادقانه و البته بدون ایجاد نگرانی با مردم در میان گذاشت و درعین حال دست یاری به سوی همه نخبگان، همه نهادها و قوا و همه مردم دراز کرد. او نگفت که «نمی‌شود درست کرد» یا «من نمی‌توانم درست کنم»، بلکه گفت «دولت به تنهایی نمی‌تواند درست کند» و «اگر همه باهم باشیم، می‌توانیم مشکلات را حل کنیم.» آیا این رویکرد، غیر از این است که پزشکیان صداقتی تمام عیار و شفافیتی اقتضای یک حکمرانی مردم‌محور را پیشه کرده است؟ مضافاً اینکه او انگشت اتهام را به سمت هیچ دولت، هیچ رئیس جمهوری یا هیچ جریانی هم نشانه نگرفت و گفت: هرچه هست از ماست، راه حل هم باید از ما بجوشد.
 
واکنش‌های متفاوت به پزشکیان
حال سؤال این است که یک فعال سیاسی، یک شهروند یا یک نخبه سیاسی چگونه باید به چنین رویکردی پاسخ دهد؟ یعنی وقتی رئیس جمهوری تأکید می‌کند که حل مشکلات در گرو همکاری، همدلی و وفاق است، آیا پاسخ جز تأیید وفاق و همدلی است؟ نخبگان سیاسی چنین کردند. اصلاح‌طلبان مانند کرباسچی و آذر منصوری و اصولگرایان مانند سعید آجرلو و محمدکاظم انبارلویی بر صداقت پزشکیان صحه گذاشتند. اما در مقابل، جریانی که شاخه فرعی اما پر سر و صدای حوزه سیاسی ایران محسوب می‌شود، به جای دست وفاقی که پزشکیان دراز کرد، دمیدن بر تنور خشونت و ترویج انزجار سیاسی را پیشه کرد. این عده در شبکه‌های اجتماعی رئیس جمهوری را به دروغ متهم کردند، بعضی تا مرز تهدید فیزیکی پیش رفتند، نسبت‌های ناشایست بکار بردند و تهمت‌های ناروا زدند. این عده چشم خود را بر همه واقعیت‌های تلخ امروز ایران بستند و درست برخلاف پزشکیان که نخواست هیچ دولت و هیچ جریانی را متهم کند، سعی کردند او را به عنوان متهم اول و آخر وضع موجود کشور معرفی کنند.
 
چه باید کرد؟
به فرموده رهبر انقلاب، صیانت از آرامش روانی و امنیت سیاسی جامعه وظیفه‌ای است که بر دوش قوه قضائیه گذاشته شده است. برخی از این هتاکان از مسئولیت‌های پردرآمدشان برکنار شده‌اند. اما به نظر می‌رسد کنترل این جریان‌ها و سالم‌سازی فضای سیاسی مسئولیتی بر دوش همه نهادها و دستگاه‌های مسئول است. روشن است که این امر، به معنای خاموشی نقد و حتی زیر سؤال بردن عملکرد نیست. نقد، نارضایتی و ابراز این نقد و نارضایتی، حق هر شهروند و هر رسانه‌ای است. کمااینکه کسی مانع تجمعات اعتراضی و به‌حق کارگران، بازنشستگان، معلولان و مانند اینها نمی‌شود. اما مسأله این است که فحاشی و دریدن پرده‌های حرمت فقط مسأله‌ای نیست که به شخص رئیس جمهوری منتسب باشد. این امر چنان فضای جامعه را آلوده، اذهان را مشوش و افکار را آلوده می‌کند که جا برای تفکر صحیح سیاسی باقی نمی‌نماند. زیرا تفکر صحیح سیاسی و نقادانه، نه تنها نیاز مبرم امروز ایران برای وفاق است، بلکه این تفکر صحیح است که راه را برای شناخت واقعی مشکلات و پیدا کردن راه حل‌های واقعی و نه عوامفریبانه برای مشکلات باز می‌کند. درغیر این صورت، تنور تند آتش بی فایده سیاسی، هرچند برای این دسته فعالان و کاربران نان دارد اما سپهر سیاست ایران را تیره می‌کند، تا جایی که، خواهد رسید زمانی که چشم، چشم را نمی‌بیند.

 

دیدگاه

زیان به عدالت و انصاف

عباس عبدی
تحلیلگر سیاسی

از ابتدای پیروزی انقلاب تا کنون، به یاد ندارم که چنین توهین‌هایی به رئیس‌جمهوری مستقر شده باشد. ولی مسأله مهم‌تر این است که یک خانم و آن هم در فضای عمومی آن را منتشر کرده است. خانمی که خود را متدین معرفی می‌کند. مذهبی‌ها می‌دانند که خانم‌های مؤمنه چقدر عفیف هستند که این ادبیات را حتی در گفتار شخصی خود هم کمتر به کار می‌برند چه رسد که در فضای عمومی بخواهند طرح کنند آن هم علیه شخصی مثل آقای پزشکیان. اما فارغ از این نکته، به نظر من کار این خانم از دو جهت مثبت است. اول اینکه نشان داد اینها در درون خودشان چقدر کینه دارند و براساس کینه حرف می‌زنند و موضع می‌گیرند. نکته دوم هم این است که اجازه بدهیم این حرف‌ها گفته شود؛ مسأله‌ای نیست. برای آقای پزشکیان هم اصلاً موضوعی نیست و برای مردمی که رأی دادند هم موضوعی نیست. بگذارید که این روال شود و همه بتوانند همه حرفی را علیه هر کسی که در سیاست است بزنند. من اصراری ندارم که دستگاه قضایی پیگیری کند. ولی این نمی‌شود که از گل کوچک‌تر به برخی از مسئولین نتوان گفت در مقابل دیگران منطقه آزاد برای فحاشی باشند. این به زیان انصاف و عدالت است.

 

دیدگاه

ضرورت شکایت برای جلوگیری از تکرار ادبیا ت زشت

حسین میرمحمد صادقی
 سخنگوی پیشین قوه قضائیه

در قانون توهین به اشخاص شامل دو نوع  توهین به افراد عادی و توهین به مقامات دولتی است. برای توهین به مقامات چند شرط تعیین شده، اینکه توهین‌ با توجه به سمت شخص باشد یا در حال انجام وظیفه و به سبب انجام وظایف انجام گیرد. مسأله این است که تفاوت توهین و نقد روشن نیست. اینکه کسی بگوید رئیس‌جمهور مدیر نیست آیا توهین است یا نقد؟ تردید نیست که فحاشی توأم با بدگویی توهین است، اما مورد خاصی قابل ذکر است. قبل از تصویب قانون کاهش مجازات حبس تعزیزی در سال 99، جرم شخص توهین‌کننده از جرایم «غیرقابل گذشت» بود که  مدعی‌العموم می‌توانست رأساً ورود کند، اما برای کم کردن تعداد جرایم و میزان مجازات‌ توهین به مقامات جزو مصادیق جرایم قابل گذشت آمد که نیازمند شاکی خصوصی است. یعنی اگر شکایتی از آن مقام صورت نگیرد وظیفه رسیدگی از دستگاه قضا ساقط می‌شود. هرچند معتقدم در برخی مسائل رئیس‌جمهوری باید با سعه‌صدر برخورد کند و برای هر چیزی به دستگاه قضا شکایت نبرد، اما بعضی موارد آنقدر زشت هستند که باید از مطرح‌کننده شکایت شود تا دیگر در ادبیات منتقدین، شاهد بکار‌گیری این کلمات نباشیم.