فضای مجازی

وقت فکرها و سلیقه‌های تازه است
 صابر ابر همزمان با پایان پخش سریال «بازنده» در صفحه اینستاگرام خود یادداشتی درباره این سریال به کارگردانی و نویسندگی امین حسین‌پور و تهیه‌کنندگی احسان ظلی‌پور منتشر کرده است. او نوشته است: «وقتی اولین بار دیدمش، شتاب چشم‌های پسر جوانی که برای ساختن هیجان دارد بیش از هر چیز در یادم ماند، باهوش و تیزبین و جسور، فیلمنامه را خواندم و به احسان عزیزم زنگ زدم و گفتم کنارتان هستم، با هم قرار گذاشتیم و همه چیز پیش رفت با یک گروه درجه یک، تمام کسانی که برای لحظه لحظه«بازنده» با تمام‌شان کار کردند.» او در بخش پایانی یادداشت خود نوشته است: «حالا و امروز سلیقه مخاطب دنبال تصویری متفاوت است، شاید که نه حتماً آنچه شما می‌گویید و ما می‌شنویم در بهبود این مسیر کمک کننده است. خوشحالم در آغاز سلیقه‌ای محترم و نوعی تازه ازنگاه و کارگردانی و ژانر در نمایش خانگی سهمی داشتم. امید که این زایش بی‌نقص‌تر در شکل‌‌هایی متفاوت و با نسلی تازه نفس ادامه پیدا کند. وقتِ بازیگرهای جوان است، وقت کارگردان‌های جوان، وقت فکرها و سلیقه‌های تازه... همه چیز در حال تغییر است.»
 
اجرای پایانی بونکر با حضور نادره رضایی
نادره رضایی، معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در استوری اینستاگرام عکسی از خودش به همراه حمیدرضا آذرنگ منتشر کرده و از تماشای تئاتر «بونکر» خبر داده است. او نوشته: «شب اجرای پایانی «بونکر» در مجموعه تازه تأسیس «لبخند» را دیدم. کار جلال تهرانی و بازی‌های خوب سارا رسول‌زاده و حمیدرضا آذرنگ. بازی‌های یکدست و روان و کارگردانی پر تجربه جلال تهرانی. خوشحالم که تماشای بونکر رو از دست ندادم.» جلال تهرانی نویسنده و کارگردان نام‌آشنای تئاتر ایران که ۷ سال از صحنه دور بوده است، امسال با چند پروژه‌ به اجرای تئاتر بازگشته است. سه‌گانه «بونکر» عنوان سه نمایشنامه اوست که هر سه متن به تازگی نوشته شده است. بهنوش طباطبایی و گلچهره سجادیه قرار است در «بونکر ۲/ شکارچی و قطار» از اول دی‌ماه روی صحنه بروند.
 
رفتن به جهان فرشته‌ها
شبنم مقدمی تصویری از بال‌های یک فرشته با زیرنویس «اینجا فرشته می‌شوید» را از محله جلفای اصفهان به اشتراک گذاشته و نوشته است: «تصورش فانتزی و کودکانه‌ است حتی، ولی فکر کنین واقعاً جایی بود که در اون نقطه آدم می‌تونست تبدیل به فرشته بشه؛ یعنی مثلاً همین‌جا روی زمین، پیش از سفر به آسمون، یه جایی می‌نشستن حساب و کتاب آدم رو می‌رسیدن، شرایط رو بررسی می‌کردن، بعد اگه همه چی درست و به قاعده بود، گناه و دروغ و گندکاری و پدرسوختگی و مردم‌آزاری و انواع بدی که تو وجود آدمه کم و قابل اغماض بود، یه امکانی به آدمیزاد می‌دادن که بره به‌ جهان فرشته‌ها اگه خواست. بعد بین دو تا کتف آدم بال درمی‌اومد آدم می تونست پرواز کنه و بره بالا…بالاااا تا نزدیک عرش خدا. با بقیه فرشته‌ها حرف بزنه. یا اصلاً با خود خود خدا.» او در ادامه آورده است: «خوبی شب‌کاری‌های سخت توی دمای منفی چند درجه با لباس تابستونی توی خیابون، ساعت سه و چهار صبح! اینه که پیش از یخ زدن! آدم به یک درجه‌ای از عرفان می‌رسه! تخیل و‌ تصور بیدارتر می‌شه انگار! قبل از اینکه مغز آدم منجمد بشه! من این مدت اخیر این شرایط رو زیاد داشتم.»