دیدار با بزرگان؛ بازی با مهره دیپلماسی فرهنگی

نیکنام حسینی پور
مشاور وزیر و رئیس مرکز روابط عمومی
و اطلاع‌رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی


احتمالاً اولین جمله هر متنی درباره ارتباط سیاسیون و هنرمندان این است که «اهالی فرهنگ و هنر به‌عنوان بستر هویت ملی و روح جمعی جامعه نیازمند توجه ویژه‌ای هستند»؛ جملاتی که اگرچه بدیهی به نظر می‌رسند اما رویکردهای بسیار متغیر و بعضاً متناقض در ادوار مختلف، این ارتباط را به یکی از چالش‌های جدی دولت‌ها تبدیل کرده است. فرهنگ و هنر در شرایط سخت اجتماعی و اقتصادی کشور می‌تواند مانند یک هوای تازه عمل کند؛ کمااینکه بسیاری از کارشناسان معتقدند حتی در زمانی‌که کشور در مسیر درست غلبه بر مشکلات اقتصادی قرار گیرد و حتی رشد اقتصادی مدنظر هم حاصل شود، اگر نتوانسته باشد فضای باز فرهنگی و نشاط اجتماعی را ایجاد کند، موفقیت‌هایش به چشم نمی‌آید. برهمین اساس است که رویکردهای ناموزون و بسیار متغیر نهادهای فرهنگی در نوع مواجهه با هنرمندان همیشه مورد انتقاد بوده است و حتی این ارتباط در ادواری، به رویکردهای مقابله‌ای ختم شده است؛ موضوعی که در مناظره‌های انتخاباتی ریاست‌جمهوری اخیر با انتقاد صریح مسعود پزشکیان همراه بود. پس از انتخاب پزشکیان از سوی مردم ایران، او برای تغییر فوری مسیر به سمت تعامل با اهالی فرهنگ و هنر که به صراحت از وضعیت آن انتقاد کرده بود، سیدعباس صالحی را با سابقه‌‌ای روشن و کارآزموده، به‌عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی انتخاب کرد؛ وزیری که در طول دوره قبلی مدیریت خود در وزارت فرهنگ، ارتباطی خوبی را با اهالی فرهنگ و هنر ایجاد کرده بود و به نظر می‌رسید روی کاغذ می‌تواند فاصله میان فعالان این حوزه و حکومت را کاهش دهد؛ بویژه آن‌که این فاصله بعد از رخدادهای سال 1401 افزایش جدی پیدا کرده‌اند. پروژه دیدار با بزرگان که توسط سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ دولت چهاردهم برنامه‌ریزی و تا اینجا با همراهی بی‌سابقه رئیس‌جمهور همراه بوده است را باید در همین راستا دید؛ رویه‌ای که می‌تواند نه تنها فاصله اصحاب فرهنگ و هنر را با دولت چهاردهم کاهش دهد بلکه می‌تواند شکاف عمیق میان برخی از آنها با حاکمیت را نیز ترمیم کند. البته باید یادآور شد که اهتمام جدی به تکریم بزرگان فرهنگ، هنر و ادب سابقه‌ای چند دهه‌ای در رأس نظام حکمرانی کشور دارد و دیدارهای متعدد مقام معظم رهبری با اهالی این حوزه‌ها، می‌بایست نقشه راهی کلی برای مدیران همه سطوح دیگر در شکل و شمایل تعامل با اصحاب فرهنگ و هنر و تکریم ایشان می‌بود.
 
آغاز دیپلماسی فرهنگی از خانه
دیدار با بزرگان فرهنگ و هنر، تنها یک همکاری اجتماعی یا ارتباط رسمی نیست، بلکه به‌عنوان یک تفاهم نانوشته فرهنگی تلقی می‌شود که می‌تواند رویکردهای دولت و حاکمیت، نسبت به اهالی این حوزه‌ را نشان دهد؛ افرادی که خودآگاه یا ناخودآگاه تأثیری جدی بر توده‌های مردم دارند و نوع رفتار با ایشان، بر سطح اعتماد گروه‌های نخبه به دولت و حاکمیت نیز تأثیر جدی خواهد داشت. علاوه بر این، در سال‌هایی که ایران تحت تحریم‌های شدید اقتصادی و حقوق بشری بوده است و رسانه‌های بین‌المللی نیز پروژه‌های متعدد ایران‌هراسی را در دستور کار دارند، تنها فرهنگ و هنر توانسته از مسیرهای رسمی و غیررسمی به رویدادهای جهانی ورود کرده و راه خود را به میان مخاطب جهانی باز کند. به همین دلیل است که در صورت درک درست از فضای بین‌المللی، باید ارتباطات فرهنگی، هم‌سطح  فعالیت های دیپلماتیک برای مدیران کلان جمهوری اسلامی ایران از اهمیت ویژه‌ای برخوردار باشد. اما باید به یاد داشت که ارتباطات فرهنگی بین‌المللی بدون دیپلماسی فرهنگی موفق در داخل و وفاق تمام گروه‌های درگیر در حوزه فرهنگ و هنر امکان‌پذیر نیست. در این راستا، دیدار با بزرگان فرهنگ و هنر که صالحی آن را به یکی از برنامه‌های جاری وزارت فرهنگ تبدیل کرده است، می‌تواند نشانه‌های مهمی از تغییر نگاه و رویکرد دولت و حاکمیت را به هنرمندان ارسال کند.

کاهش نارضایتی اجتماعی
اهالی فرهنگ و هنر در همه کشورها، به دلیل جایگاه اجتماعی و همچنین دنبال‌کنندگان فراوان، همیشه مورد توجه سیاستمداران و برنامه‌ریزان هستند. بسیاری معتقدند که پروژه‌های رشد اقتصادی و اجتماعی بدون در نظر گرفتن وضعیت فضای فرهنگی و هنری کشور، آب در هاون کوبیدن است. این هنرمندان هستند که می‌توانند دانسته یا نادانسته به کمک سیاستمداران بیایند و شرایط اجتماعی را برای ایشان در میان توده‌ها تغییر دهند. هنرمندان به عنوان شهروندان تأثیرگذاری که گاهی سخنان آنها برآمده از احساس آن‌هاست، می‌توانند در رویدادهای مختلف اجتماعی، کفه ترازو را به سمت مفاهیمی که تأثیرگذاری بر آنها از عهده دولت‌ها خارج است، تغییر دهند. کاهش نارضایتی‌های اجتماعی، تزریق روحیه و امید نسبت به شرایط آتی کشور و عرق ملی بویژه در میان نسل جوان، مهم‌ترین مفاهیمی است که هنرمندان می‌توانند تأثیر مستقیمی بر آنها داشته‌ باشند. نادیده گرفتن این تأثیر در دوره‌هایی، به سرمایه اجتماعی دولت‌ به مفهوم عام آن، خسارت‌های قابل توجهی وارد کرده است.
 
تکریم بزرگان؛ جوانه زدن امید در جوان‌ترها
هنرمندان متعهد را باید به مثابه «هوای تازه» در هر شرایط اجتماعی تلقی کرد که می‌توانند علاوه بر فراهم آوردن فضای دلپذیر برای آحاد جامعه، تجربه‎‌های انباشته خود را به نسل‌های بعد منتقل کنند؛ هنر متعالی هم روح شهروندان را جلا می‌دهد و هم نیروی جدید پرورش می‌دهد. بزرگان فرهنگ و هنر، تجربه‌ای انباشته از سال‌ها فعالیت هنری، ادبی و فرهنگی دارند و این تجربیات زمانی کارکرد دوچندان خواهد داشت که ایشان فضای مناسبی برای ظهور و بروز آن پیدا کنند. دیدار رئیس‌جمهور و وزیر فرهنگ با شخصیت‌های بزرگی مانند استاد محمدعلی موحد که طیف‌های مختلف فکری به استادی او معترف هستند، می‌تواند اولاً رویکرد فرهنگی دولت و پرچم سفید آن برای کاهش فاصله‌های ایجاد شده میان هنرمندان و حکومت را نشان دهد و ثانیاً این پیام را به جامعه هنری مخابره کند که دولت می‌خواهد فضای بازتری را به لحاظ اجتماعی تجربه کند.
 
ایجاد تعادل در جو فرهنگی کشور
هیچ نگاه منطقی نمی‌تواند کتمان کند که یکی از اضلاع مهم تعیین و راهبری سیاست‌های کلان فرهنگی، تأثیر تجربیات و مشاهدات بزرگان است؛ هرچند نگاه سیاسی صِرف در طول سال‌هایی، نشان داده است که کنار گذاشتن کامل هنرمندان بزرگ و نامدار و بر صدر نشاندن کم‌تجربه‌ترها به جای ایشان، چگونه می‌تواند ذره ذره سرمایه اجتماعی و فرهنگی یک کشور را با چالش مواجه کند؛ فیلم‌ها و موسیقی‌ها را زیرزمینی کند، کتاب‌‌های ارزشمند را با چالش ممیزی کلمه به کلمه مواجه کند و تمام رویدادهای فرهنگی 40 ساله نظام را به رویدادهای قشری تبدیل کرده و به این اشتباه خود ببالد! نگاه منطقی می‌تواند درک کند که هم‌نشینی و مشاوره با این بزرگان، می‌تواند باعث شود که مدیران و مسئولان تصویر صحیح‌تری از نیازهای واقعی جامعه فرهنگی و هنری به دست بیاورد و البته به نسل آینده فرهنگ و هنر نیز نشان دهد که فضا برای فعالیت او تا حد امکان باز است و نیاز نیست که برای استفاده از هنر خود، میزبانی کشور دیگری را بپذیرد. در واقع، این تعامل می‌تواند مانع از ایجاد فاصله میان سیاست‌های فرهنگی و ذائقه واقعی مردم شود.
 
سیدعباس صالحی به دنبال چیست؟
رویکردهای فرهنگی دولت چهاردهم در 100 روز نخست آن، فرآیند بی‌سابقه‌ای را دنبال کرده است. سیدعباس صالحی، وزیر جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی علاوه بر آن‌که تلاش کرده است دیدار با صنوف فرهنگی و هنری را به یکی اولویت‌های اصلی خود تبدیل کند، افراد چهره و پیشکسوت را به شوراهای برنامه‌ریزی و سیاستگذاری جشنواره‌ها و شوراهای مهم فرهنگی و هنری اضافه کرده است تا نشان دهد نگاه او صرفاً نگاهی تشریفاتی به این حوزه نیست.
صالحی البته توانسته است از سخنان فرهنگی مسعود پزشکیان در مناظره‌های انتخاباتی نیز بهترین بهره را ببرد و علی‌رغم اینکه رئیس جهور دغدغه‌های اقتصادی و سیاسی فراوانی دارد، بخشی از زمان او را به اصحاب فرهنگ و هنر اختصاص دهد؛ تا جایی که در سه روز نخست هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، رئیس‌جمهور ابتدا به همایش کتابداران آمد، سپس بدون الزامات اداری و به همراه خانواده به کتابگردی رفت و روز جمعه خود را نیز به دیدار با استاد محمدعلی موحد اختصاص داد. به نظر می‌رسد این اقدامات و بازتاب گسترده آن در میان اهالی فرهنگ و شبکه‌های اجتماعی توانسته است تغییر رویکردهای فرهنگی مقامات کشور را به صراحت به فعالان این حوزه نشان دهد و پیامی امیدبخش را برای باز شدن فضا به جامعه صادر کرد. علاوه براین، به نظر می‌رسد وزیر فرهنگ از همراهی رئیس‌جمهور در پروژه دیدار با بزرگان و همچنین مشورت خود و معاونانش با اصحاب فرهنگ و هنر، ابتدا به دنبال بازسازی مجدد چهره دولت به عنوان یک دولت فرهنگی است که می‌تواند شکاف اجتماعی و فرهنگی موجود را کاهش دهد. در ادامه نیز او تلاش خواهد کرد که در این وانفسای اقتصادی، شرایط معیشت این قشر را سر و سامان ببخشد. بدیهی است که ایجاد ارتباط گرم و غیرتشریفاتی دولت با اصحاب فرهنگ و هنر، در ادامه نه تنها در بزنگاه‌ها به کمک دولت، کشور و حاکمیت می‌آید، بلکه می‌تواند هنرمندان برجسته را به ایفای نقش در سیاستگذاری‌ها مجاب کند؛ اتفاقی که در سال‌های اخیر چندان مورد پذیرش قرار نمی‌گرفت.