پیشنهاد «ایران» برای بالانس رادیکال ها و تسهیل مسیر توسعه در کشور
عقلای قوم با یکدیگر ائتلاف کنند
مرتضی گل پور
روزنامه نگار
چه کار میتوان کرد تا از نظام مدیریت کشور و سیاست داخلی بوی بهبود شنیده شود؟ پاسخ روشن است، اما ساده نیست: عملگرایان ایران ائتلاف کنید! اکنون، یعنی در واقعیت موجود سیاست ایران میتوان سه چهره عملگرا نشان داد: مسعود پزشکیان، محمدباقر قالیباف و حجتالاسلام محسنی اژهای. غیر از محسنی اژهای که جایگاهی حاکمیتی و غیرسیاسی دارد، درباره پزشکیان و قالیباف میتوان تحلیلی سیاسی ارائه داد. دلیل عملگرایی این دو چهره ارشد سیاسی این است که تلاش کردهاند فراتر از درگیریهای روزمره و بیفایده سیاسی قرار بگیرند. توجه این دو، بیش از آنکه به لفاظیهای سیاسی باشد، معطوف به عمل سیاسی و مدیریت واقعی است. وجه مشترک دیگر این دو چهره آن است که چگونه میتوان در فرآیند توسعه کشور کاری کرد، اثری گذاشت و بنایی برپا کرد؛ بنایی که سنگ بنای گامهای آینده باشد. البته این تصویر از پزشکیان و قالیباف به معنی نادیده گرفتن برخی کنشهای معطوف به رقیب یا هواداران نیست. بنابراین منظور این است که برآیند کلی کنشهای این دو، بیش از هر چیز معطوف به عمل است، معطوف به کاری کردن و مسیر آینده کشور را هموار کردن. چنین اشتراک رفتار و همگرایی نظر، که البته هنوز ناگفته و تبیین نشده مانده، همان زمینه اصلی ائتلاف پزشکیان و قالیباف است. فارغ از اینکه در آینده این سرزمین کدام چهره یا رجل سیاسی در افق سیاست چهره خواهد نمود، در امکان امروز و سیاست موجود، ائتلاف پزشکیان و قالیباف فرصتی تازه برای ایران است.
رادیکال ها چه میگویند و چه میکنند؟
هماوردی ناکام دو جریان اصلی اصولگرا و اصلاحطلب در دو دهه گذشته زمینه ظهور جریان فرعی رادیکالی را فراهم کرد که بنای اصلی خود را بر حذف اصلاحطلبان و اصولگرایان و دستاوردهای اقتصادی و سیاسی آنان قرار داد. این شبهجریان سیاسی در این هدف تاحدی کامیاب بود. آن را شبهجریان میخوانیم، زیرا بنا به تعریف علمی، این جریان قائم یا برخاسته از یک طبقه یا گروه اجتماعی منسجم نیست. درحالی که اصولگرایان و اصلاحطلبان، خاستگاههای تاریخی مبتنی بر واقعیتهای اجتماعی داشتهاند. این شبهجریان با چند شاخص شناخته میشود. مهمترین شاخص، خالصسازی است. خالصسازی درصدد حذف هر دیگری با هر میزان ناخالصی از سپهر عمومی کشور است؛ خواه سپهر سیاست باشد یا فرهنگ، جامعه باشد یا رسانه. ارجاع به سنتهای گذشته ناشناخته، ارائه تفسیرهای ضدتوسعه و مذموم شمردن هرگونه نوآوری در سیاست خارجی و داخلی و نظام مدیریتی و اقتصادی، دیگر شاخص آنان است. هیچ چیزی با اندک ناخالصی و هیچ کس با اندک تفاوت سیاسی و فکری نمیتواند در دایره آنان قرار بگیرد. نوگرایی ممنوع است و تفاوت، مذموم و فقط تفسیر آنان از انقلاب و اسلام و امام(ره) و ایران و جهان و سیاست صحیح است. تفسیرهای دیگر غربگرا، شبه غربگرا، لیبرال، نئولیبرال و منحط هستند.
آنچه رادیکال ها در ایران کاشتند
حاصل این شیوه جدید مسألههایی است که امروز ایران با آن مواجه است؛ کاهش شدید توان نظام اجرایی، ناتوانی در پیشبرد اهداف توسعهای، بروز شکاف میان گروههای سیاسی و جریانهای اجتماعی و طرد آنها، تضعیف نهادهای سیاسی همچون انتخابات، افزایش خشونتهای اجتماعی و سیاسی و درنهایت ایجاد اختلال در سیاست خارجی و روابط تجاری. به عنوان مثال، با مشاهده هجمه سنگین غیراخلاقی به خانواده قالیباف در انتخابات اخیر مجلس، میتوان به میزان افزایش خشونتهای سیاسی در ایران پی برد. این خشونتها فقط گواه یک چیز است: برای این شبهجریان سیاسی هدف خالص سازی، هر وسیلهای را توجیه میکند. در سوی دیگر، ردصلاحیت مقدماتی پزشکیان در همین انتخابات مجلس نشان میدهد سازکار حذف و خالصسازی تا کجا گسترش یافته بود.
چه باید کرد؟
در امروز ایران، با نشستن قالیباف بر صندلی ریاست مجلس به رغم تکاپوی رادیکال ها و با پیروزی پزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری به رغم همه تلاش رادیکال ها، فرصتی فراهم شد تا این جریان که به دلیل فقدان سابقه تاریخی و پیوندهای اجتماعی در جامعه ایران ریشه دار نیست، به حاشیه سیاست و مدیریت هدایت شود. اما این به حاشیه رفتن ظهور خودکار جریانهای اصلی سیاسی و اجتماعی به متن سیاست و مدیریت را تضمین نمیکند. زیرا ضربههای تندروی و پیامدهای تلخ نزاعهای حذفی سیاسی آنقدر بود که بازیابی ساختار گذشته را دشوار سازد. در چنین وضعیتی، راه ممکن و البته راه موجود، ائتلاف عملگرایان است. قالیباف و پزشکیان، هر دو دل در گرو توسعه ایران دارند، هرچند مشربهای سیاسی و فکری متفاوتی دارند. هر دو از تندروی ضربه دیده و آسیبهای آن برای ایران را به عینه دیدهاند. هر دو واقفند که حل مشکلات ساختاری ایران امروز، مثلاً سیاست خارجی، ناترازی انرژی و صندوقهای بازنشستگی، فقط در گرو عملگرایی مبتنی بر واقعگرایی است. دنبال کردن آرزوهای محال رادیکال ها، صرفاً به محال شدن توسعه و فزاینده شدن مشکلات زیرساختی منتهی میشود. ائتلاف پزشکیان و قالیباف، هم به احیا و تقویت جریانهای سیاسی و اجتماعی همسو با آنان منجر میشود، هم میتواند زمینه تصمیم سازیهای فوری و قطعی را که نیاز امروز ایران است فراهم کند. فردای ایران درگرو آن کاری است که امروز انجام میدهیم، در اینکه عملگرایانی چون قالیباف و پزشکیان چگونه تصمیم بگیرند و دست به کنش بزنند و البته اینکه شبهجریان رقیب این دو چه خواهد کرد؛ فرصت امروز به دشواری به دست آمده است. هیچ فرصتی هم پایدار نیست. تنها با ائتلاف عملگرایان در امروز است که میتوان به جلوگیری از انحرافهای بزرگ توسعه کشور در فردای ایران امید بست. نکته اینجا است که اکنون باوجود پیگیری سیاست «وفاق»، این رویکرد هنوز بر مسألههای موردی یا موارد واقعه در کشور متوقف مانده و به یک فرایند پایدار، با ثبات و تعریف شده تبدیل نشده است. منظور از ضرورت ائتلاف عملگرایان و عقلای قوم، حرکت به سمت شکلگیری وفاق و ائتلافی باثبات، تعریف شده و در یک مسیر درازمدت است که بروز و ظهوری فراتر از حوادث هرازگاهی در کشور داشته باشد. البته این ائتلاف نمیتواند صرفاً به حوزه سیاسی بسنده کند. حجتالاسلام محسنی اژهای رئیس قوه قضاییه، یک چهره سیاسی نیست، اما به گواه سابقه، مدیریتی مبتنی بر عملگرایی و حل مسأله برای ایران دارد و همواره از تنازعات روزمره سیاسی فاصله گرفته است. به این ترتیب پزشکیان، قالیباف و اژهای را میتوان سه چهرهای برشمرد که در ایران امروز، به دلیل اثرگذاری و جایگاه عینی خود در مدیریت کلان کشور، میتوانند آن ائتلاف و همگرایی عملگرایان برای رفع مشکلات فوریت یافته ایران را شکل دهند. این سه چهره ارشد سیاسی، اما غیرسیاسی به معنای جناحی آن، توان آن را دارند تا در یک همگرایی سهجانبه، عقلانیت مورد نیاز برای حل مسائل عدیده و فوریت یافته ایران و درعین حال انزوای رادیکالیسم آسیبزا و مشکلآفرین برای کشور را تضمین کنند.