در حافظه موقت ذخیره شد...
چرا برداشت درختان شکسته و افتاده روی میز اجرا رفت؟
معمای بدهکار شدن «هیرکانی»
طرح مدیریت پایدار جنگل در حال انجام است.
به گفته شما و آقای وحید، فقط مطالعات مدیریت پایدار بین دو تا پنج سال طول میکشد... ولی برداشت درخت را شروع کردید...
برداشت نیست.
پس چیست؟
کنار جادهها، آبراههها و بستر رودخانهها یکسری از درختانی که افتادهاند و خطرساز هستند برمیداریم، در حالی که قانون اجازه داده و سازمان میتواند به صورت کلی درختان شکسته و افتاده را از داخل جنگل بردارد. کجای این کار ایراد دارد؟
چرا یک پیمانکار شرکتهای بهرهبردار چوب باید نگران خطرساز بودن درختان افتاده و شکسته جنگل باشد؟
من اصلاً کاری به آنها ندارم. ما یک سازمان تخصصی هستیم. این سازمان بسته به نیاز، اقداماتی در چهارچوب قوانین انجام میدهد. حالا سازمان به این نتیجه رسیده برای ورود به جنگل، برای اینکه سرمایه جادههای جنگلی را حفظ کند، درختان شکسته در حاشیه جادهها، آبراههها و بستر جریان رودخانهها را برداشت کند. برای این برداشت هم دستورالعملی تهیه کرده که خسارتی به جنگل نخواهد زد. { این برداشت} به دو دلیل در دو طرف جاده انجام میگیرد؛ یکی به دلیل خطراتی که وجود دارد باید جادهها باز شوند و خسارت به جاده وارد نشود. دلیل دیگر هم کاهش قاچاق چوب است، چون وقتی قاچاقچیان با ماشینآلات خود وارد جاده میشوند، خیلی راحت درختهای کنار جاده را برمیدارند و میبرند.
برداشت درختان کنار جاده، جاده پهنتری در اختیار قاچاقچیان قرار نمیدهد؟
ببینید، من الان در حال تهیه طرح مدیریت پایدار هستم، آیا نباید داخل جنگل بروم و جاده را تعمیر کنم؟ کارشناسانم هر روز در دل جنگل هستند. یک درختی کنار جاده افتاده و خطرساز است، برندارند؟
چقدر درخت از کنار جاده برمیدارید؟
ما فعلاً فقط حاشیه جادهها را برآورد و نشانهگذاری کردیم که حدود 60 تا 70 هزار مترمکعب است.
یکی از پیمانکاران برداشت چوب گفته است 303 هزار مترمکعب از سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری طلب دارد؛ این چه طلبی است؟
بله، اینها طلب دارند، بیشتر از این هم طلب دارند. در سال 1396 که توقف بهرهبرداری چوب اعلام شد، این شرکتهای بهرهبرداری داشتند با منابع طبیعی کار میکردند، تعهداتی انجام میدادند و از سازمان طلبکار چوب بودند؛ طلبها مانده است. حالا این طلبها را تبدیل به ریال کرده و به خیلی از شرکتها پرداخت کردیم و به بسیاری از شرکتها هم پرداخت نشده است. برخی از این شرکتها نیز از سازمان شکایت کرده و آن را محکوم کردند.
چرا همه خسارتها را ریالی پرداخت نمیکنید؟
بستگی دارد؛ در پروندههایی که سازمان محکوم به دادن چوب شد، میتواند چوب بدهد و در پروندهای که به پرداخت پول محکوم شد، پول میدهد.
کل طلب شرکتهای بهرهبردار از سازمان منابع طبیعی چقدر است؟
ما ریز همه طلبها را داریم.
این آمار را در اختیار من میگذارید؟
نه. من آمار ریز شرکتها را که چقدر طلبکار و بدهکار هستند، فاش نمیکنم.
چرا این طلبکاری و بدهکاری به وجود آمد؟
چون در سال 96 باید با شرکتهای بهرهبردار تسویه حساب میکردند، نکردند.
سازمان به لحاظ قانونی وظیفهای برای تأمین چوب صنایع دارد؟
نه. این شرکتهای بهرهبردار تا سال 96 با ما کار میکردند و در قبال دریافت چوب، یک تعهداتی مثل نهالکاری، احیا و غنیسازی جنگل، ساخت جاده و... را به عهده گرفته بودند. در سال 96 قانون تعیین کرده بود دولت تا سه سال میتواند این چوبهای شکسته و افتاده در جنگل را بردارد و با این شرکتها تسویه حساب کند. متأسفانه در آن زمان این کار انجام نگرفت و قرار شد سازمان رقم ریالی آن را پرداخت کند، پول هم نداشت که بدهد. البته در یکی، دو سال گذشته با بسیاری از این شرکتها تسویه حساب شد و فقط چند شرکت ماندهاند؛ برخی از شرکتها هم تسویه حساب ریالی را قبول نکردند و سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری در دادگاه محکوم به پرداخت چوب شد.
مطالعات خارجی هم نشان میدهد چوبهای پوسیده درختان، بیشتر از درختان سر پا دارای سلول زنده است، چرا باید از جنگل خارج شوند؟
یک مطالعه خارج از کشور پیدا کردید، به من نشان بدهید.
یعنی شما معتقدید خروج درختان افتاده و شکسته، ضرری برای جنگل ندارد؟
خیر، من چنین چیزی نگفتم. در سال 96 اشتباهاتی اتفاق افتاد؛ آن زمان قرار شد یک طرح جایگزین تحت عنوان مدیریت پایدار برای جنگلهای هیرکانی تهیه شود. از نظر من به عنوان یک کارشناس، نباید در سال 96 اجازه توقف بهرهبرداری میدادند؛ ابتدا باید طرح مدیریت پایدار را تهیه و سپس آن را جایگزین طرح قبل میکردند. همچنین در سال 96 فقط باید بهرهبرداری از چوب جنگل متوقف میشد اما ما آمدیم مدیریت جنگل را متوقف و همه شرکتها را تعطیل کردیم. با تعطیلی شرکتها، تعهدات مالی زیادی به دوش دولت و سازمان افتاد. من صددرصد مخالف این هستم که تمام درختان شکسته و افتاده را از جنگل برداشت کنیم. معتقدم گاهی ارزش یک درخت افتاده شاید صد برابر بیشتر از یک درخت سرپا باشد، چون آن درخت شکسته و افتاده یک اکوسیستم است اما این به معنای آن نیست که هیچ درخت شکسته و افتادهای را برداشت نکنیم.
مقدار برداشت شما از کنار جاده خیلی بالاست. شما میگویید 6 هزار مترمکعب، من عدد 10 هزار مترمکعب را شنیدهام...
حدود 8 هزار مترمکعب است.
خب هر کیلومتر چند درخت میشود؟
ببینید، من دلایل برداشت درختان خشک و افتاده کنار جاده را در بالا گفتم. ما حتی درخت خشک سر پا را هم برداشت نمیکنیم. شما اگر مقالات علمی دنیا را مطالعه کنید، میبینید بسیاری از آتشسوزیها از کنار جاده شروع میشود، چون مردم عمدتاً حاشیه جاده مینشینند و خیلی در دل جنگل نمیروند. حتی قاچاق چوب هم با ماشین و در کنار جاده راحتتر اتفاق میافتد.
آیا اگر درختهای کنار جاده را بردارید، خودروها راحتتر وارد جنگل نمیشوند؟
من مجبورم درخت کنار جاده را بردارم، چون در دل جنگل در حال تهیه طرح مدیریت پایدار هستم. چطور باید داخل جنگل بروم؟
چرا باید برای تمام جنگل طرح مدیریت پایدار بنویسیم؛ نمیشود بخشی از جنگل بکر بماند و پای انسان به آن نرسد؟
من باید بدانم وضعیت جنگل ما از لحاظ بیولوژیکی، بیومتری و آماری چگونه است.
بعد از چندین دهه هنوز نمیدانیم وضعیت جنگل هیرکانی چگونه است؟
اینها بحث تخصصی است. شما یا کس دیگری نباید به ما بگوید این کار را بکنید.
وظیفه خبرنگار پرسیدن است. این طرح شامل زاگرس هم میشود؟
ما در زاگرس برداشت درخت به این شکل نداریم.
یعنی ما در زاگرس هیچ درختی که در حاشیه جاده افتاده و خطرساز باشد، نداریم؟
آنجا هم لازم باشد، برداشت میکنیم.
ولی الان این دلنگرانی درباره زاگرس وجود ندارد؟
چون ما الان در حال تهیه طرح مدیریت پایدار هیرکانی هستیم، جادهها باید باز باشد. ممکن است در جاده آتشسوزی ایجاد شود.
مگر در جنگلهای زاگرس آتشسوزی اتفاق نمیافتد؟ تمام تابستان در زاگرس آتشسوزی داشتیم...
آنجا هم درختانی که در دل جاده است، برداشت میکنیم.
برآوردی هم از میزان برداشت درختان خطرزای جادههای زاگرسی دارید؟
نه برآورد نکردم. آنجا فقط اگر اتفاقی، درخت در دل جاده افتاده و مانع عبور و مرور عمومی باشد، برمیداریم.
چرا در کاشت و تولید چوب مورد نیاز صنایع موفق نبودیم؟
تولید چوب ما هیچ وقت کافی نبود. اصلاً هیچگاه برنامهای نبود که اینقدر چوب تولید کنیم تا نیاز صنایع چوب را برطرف کنیم. اصلاً چنین وظیفهای نداریم.
مخالفان طرح هم یادآوری میکنند وظیفه سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری حفاظت از جنگل است، نه تأمین چوب صنایع.
بله، این کار {برداشت درختان شکسته و افتاده} دقیقاً حفاظت از جنگل است. هیچ جای دنیا جادهها را نمیبندند. جادههای جنگلی سرمایه هستند و باید حفظ شوند.
شما یکی از اهداف این برنامه را کاهش قاچاق چوب اعلام کردید؛ آمار قاچاق از هیرکانی را داریم؟
من ندارم، باید از معاونت حفاظت بپرسید.
آقای شعبانیان! اگر سازمان منابع طبیعی بدهکار صنایع چوبی نبود، باز هم این برداشت انجام میشد؟
بله، صددرصد.