منوچهر محمدی در انجمن جامعه شناسی ایران از احتمال ورشکستگی صنعت فیلمسازی در کشور سخن گفت

کوچه بن بست هنر هفتم

فرهنگی/ «من سومین کسی بودم که بعد از انقلاب حکم ارتداد دریافت کردم؛ اولی سلمان رشدی بود، دومی هاشم آغاجری و سومی من» گوینده این عبارات منوچهر محمدی تهیه‌کننده نام آشنای سینمای ایران است که آثاری چون «ارتفاع پست»، «از کرخه تا راین»، «بازمانده»، «طلا و مس» و... را در کارنامه دارد. او دلیل این حکم را ساخت فیلم «مارمولک» عنوان کرده که بعدها حتی از صداوسیما هم مجوز پخش گرفته است. منوچهر محمدی با نقل خاطره‌ای از جلسه‌ای که او به همراه کمال تبریزی به شورای عالی امنیت ملی دعوت شده بوده تا درباره این فیلم رایزنی کند، از اینکه برای اکران یک فیلم که بعداً از تلویزیون پخش شد، شورای عالی امنیت ملی باید وارد عمل شود، اظهار شگفتی کرده است. محمدی با اشاره به فراز و نشیب‌هایی که سینمای ایران پشت سر گذاشته گفته است: «سینمای ایران وارد کوچه بن‌بست شده است» این تهیه‌کننده سینما این صحبت‌ها را در اولین نشست از دور تازه فعالیت گروه جامعه‌شناسی فیلم و سینمای انجمن جامعه‌شناسی ایران که به مدد کوشش‌های دکتر پرویز اجلالی مدیر گروه اتفاق افتاده، بیان کرده است.
او درباره ممیزی پیش از انقلاب گفته است: «درواقع ممیزی مانع می‌شد که فیلمسازان به مسائل واقعی ومهم اجتماعی بپردازند. مثلاً آنچه مرتبط با خاندان پهلوی می‌شد جزو خط قرمز بود همچنین اشاره به مشکلات اجتماعی وسیاسی با ممیزی روبه‌رو می‌شد. در همان سال‌ها در اوج محبوبیت فیلم‌های تجاری گروهی از هنرمندان سینما از جمله بهمن فرمان‌آرا، ناصر تقوایی، داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی و دیگران کانون سینماگران پیشرو را راه‌اندازی کردند. این فیلمسازان شروع به ساختن فیلم‌های متفاوتی کردند ولی فیلم‌های آنها یکی پس از دیگری توقیف می‌شد. از جمله یکی از معروف‌ترین این فیلم‌ها، «دایره مینا» ساخته داریوش مهرجویی بود؛ فیلمی چنان تکان‌دهنده که واکنش دربار را برانگیخت و توقیف شد. گفته می‌شود که محمدرضا شاه شخصاً فیلم را دید و دستور داده که درمورد صحت داشتن ماجرای فیلم تحقیق شود. پس از اینکه بازرسان صحت موضوع را تأیید کردند. سازمان انتقال خون ایران تأسیس شد و فیلم مدت کوتاهی به نمایش درآمد.» این تهیه‌کننده سینما با تأکید بر اینکه «من براساس مشاهداتم هشدار می‌دهم که آنچه برسر سینمای پیش از انقلاب آمد وعمدتاً ناشی از ممیزی سختگیرانه بود ممکن است بر سر سینمای امروز ایران هم بیاید» خاطرنشان کرده است: «بعد از انقلاب، از دهه 1360 تا نیمه‌های دهه1380 سینمای ایران دوران رشد و شکوفایی خود را طی کرد؛ چرا که جامعه احساس می‌کرد، می‌تواند خودش را در فیلم‌ها ببیند ولی بعدها این تصویر دچار خدشه شد. سینمای ایران امروز وارد کوچه بن‌بست شده است؛ چون تجلی‌دهنده مردم ایران و تفکر و دغدغه‌های آنها نیست. مدتی این مسأله را پیش کشیدند که اشکال سینمای ایران این است که فیلم‌های ایرانی قهرمان ندارد. اما در سینمای ایران ما چگونه می‌توانیم قهرمان داشته باشیم؟ به عنوان مثال در سینمای امریکا قهرمان کسی است که نسبت به وضع موجود اعتراض دارد و می‌خواهد وضعیت را تغییر دهد. در حالی که در سینمای ایران اجازه داده نمی‌شود که چنین چیزهایی نشان داده شود. اجازه نمی‌دهند که نشان داده شود برای مثال یک استاد دانشگاه بهتر از وزیر علوم می‌تواند مسائل را بفهمد و تحلیل کند؛ یا دانشجو بهتر از استاد است یا معاون وزیر بهتر از وزیر می‌فهمد.» محمدی همچنین تورم افسارگسیخته که هزینه تولید فیلم را به طرز سرسام‌آوری بالا برده، عامل دیگر زمینه‌ساز سقوط تراژیک سینمای امروز ایران عنوان کرده و هشدار داده است: «ادامه وضعیت کنونی ممیزی که تولید فیلم را به آثار مبتذل تحت عنوان کمدی محدود کرده به احتمال زیاد به ورشکستگی سینمای امروز ایران خواهد انجامید.»