برخی انتظارات اهالی سینما در گفتوگو باسیدجمال ساداتیان
نه خرق عادت، نه معجزه؛ یک نقشه راه 10 ساله
در رصد آنچه سینمای ایران در سه سال اخیر تجربه کرده، موتیف تکرار شونده که به عنوان موفقیت این حوزه بر صدر اخبار مینشیند، رکوردشکنی سینما در گیشه است؛ موفقیتی که گرچه نمیتوان تأثیر آن بر اقتصاد سینما بخصوص برای سینماداران پس از سالهای رکود کرونا و رخدادهای اجتماعی و سیاسی سالهای اخیر را نادیده گرفت اما اختصاص آن به گونهای خاص و برهم زدن توازن انواع گونههای سینمایی در تولید و اکران با اعتراض و نگرانی همراه بوده و به موازات هلهله رکوردشکنیها، هشدارهای اهالی سینما به گوش رسید. با یکهتازی کمدی در گیشه و به تبع آن اقبال به آن در تولیدات سینمایی زنگ خطر تهدید سینمای اجتماعی هم شنیده شد. حیات نباتی سینمای اجتماعی این روزها گویای آن است که این نگرانیها تا چه اندازه بجا بوده است؛ نگرانی که همچنان دغدغه اصلی اهالی سینماست و وقتی از آنها درباره اولویت برنامههای مدیران تازه سینما سؤال میپرسیم، بازگشت توازن و تعادل به گونههای مختلف سینمایی و البته ایجاد امید و انگیزه برای سازندگان را در صدر این فهرست قرار میدهند. درخواست فیلمسازان از مدیریت تازه سینما نه خرق عادت است و نه معجزه. آنها منتظر نشانههای امیدوارکننده از عملکرد مدیریت جدید سینما برای بازگشت اعتماد و ایجاد بستر مناسب برای تولید هستند.
سید جمال ساداتیان تهیهکننده سینما که ساخت فیلمهای اجتماعی پرفروشی چون «به رنگ ارغوان»، «چهارشنبه سوری»، «دایره زنگی»، «جامهداران» و... را در کارنامه دارد و آخرین تولید سینماییاش «متری شیش و نیم» (سال 97) عنوان پربینندهترین فیلم غیرکمدی تاریخ سینمای ایران را دارد، به بازگشت توازن به گونههای مختلف سینما و بخصوص حیات دوباره سینمای اجتماعی به عنوان خواسته مشترک اهالی سینما تأکید دارد و ارائه نقشه راه سینما را مطالبه جدی فعالان این حوزه از رائد فریدزاده، رئیس سازمان سینمایی دولت چهاردهم میداند.
او به «ایران» میگوید: «ما نقشه راه سینمایی نداریم. به عنوان مثال نمیدانیم رشد اقتصاد سینما باید چقدر باشد. تنوع تولیدات سینمایی چطور و به چه میزان باید باشد. انتظار میرود مدیران تازه سینمایی نقشه راه 10 ساله را تعریف کنند تا بدانیم با چه خط مشیای مواجه هستیم. بدون استثنا تقریباً از هر مدیر سینمایی که بر این مسند تکیه زده، شنیدهایم که مدیران قبلی راه را اشتباه رفتهاند و مجبوریم مسیر آنها را اصلاح کنیم. هر بار با جابهجایی مدیران همین روند تکرار میشود و تغییر مسیر و ریل و... در دستور کار قرار میگیرد. انگار همیشه در حال آزمون و خطا هستیم. این رویکرد در حوزه فرهنگ آسیبزاست.» ساداتیان در ادامه صحبتهایش به صدرنشینی و رکوردشکنی آثار کمدی در گیشه اشاره کرده و با تأکید بر اینکه ابتذال ثمره ممیزی است، ادامه میدهد: «اصلاً دلم نمیخواهم به پرونده فیلمهای طنز و تخطئه آنها ورود کنم، هر چند آن هم در جای خود قابل اعتناست و بخشی از مردم برای دیدن این نوع فیلمها به سالنهای سینما میآیند. باید برای رونق اقتصاد سینما و سینماداری این نوع سینما را هم داشته باشیم. اما آیا سینما فقط همین است؟! در سه سال گذشته سینمای اجتماعیمان چه جایگاهی داشت؟ در این دوره جایگاه سینمای ایران در جشنوارههای جهانی و مجامع بینالمللی کجا بود؟!»
«حوزه سینمای اجتماعی در حالت رکود قرار گرفته و بازار سینما از تولید تا اکران در قبضه سینمای کمدی است»؛ این عبارت تکرار شونده از سوی اهالی سینما در سالهای اخیر در صحبتهای ساداتیان هم بازنمود دارد. این تهیهکننده سینما معتقد است گرچه برخی مدعی هستند که در این دوره سه ساله، سینمای اجتماعی هم داشتیم اما گویا آنها تعریف متفاوتی از سینمای اجتماعی داشتند. او میگوید: «شاید تعریف سینمای اجتماعی من با تعریف مدیران سینمایی سه سال گذشته متفاوت باشد. جای سینمای اجتماعی که سخنگوی مطالبات مردم باشد و معضلات اجتماعی را درست ترسیم کند و بتواند رضایت این بخش از مخاطبان سینما را جلب کند و آنها را به سینما بکشاند، خالی بود. سینمای اجتماعی که خیلی ساده بخواهد فرازی از یک مسأله اجتماعی را نقل کند، سینمای اجتماعی نیست که مردم بخواهند به خاطرش بلیت بخرند و به سینماها بیایند.»
این تهیهکننده سینما همچنین بر لزوم رفع ممنوعیتهای اعمال شده بر سینماگران در سالهای اخیر هم تأکید دارد: «البته مشکلات برخی از چهرههای آشنا حل شده و امیدوارم بقیه هم برطرف شود. اتفاقاً آدمهایی که در سینما تأثیرگذارند و مسئولیت اجتماعیشان پررنگتر بود، دچار ممنوعیت فعالیت شدند. سینمای اجتماعی متخصص میخواهد.»
ساداتیان در ادامه حمایت از بخش خصوصی در سینما را به عنوان دیگر مطالبه اهالی سینما مطرح میکند و میگوید: «هر کاری که تولید میشود نیاز به پشتوانه مادی دارد اما ما در حوزه توسعه فضای فرهنگی کشور هیچ حمایت مالی نمیبینیم. بله برای فیلمهایی که سفارش دولت است و با توجه به نقش حاکمیتی در ضرورت تولید آن هم بحثی نیست، سرمایه مهیاست اما بخش خصوصی کجای این حمایت قرار دارد؟ مقصود من این نیست که به فیلمسازان پولهای بلاعوض بدهند بلکه معتقدم تدبیری اندیشیده شود تا به عنوان مثال فیلمسازی که در نیمه راه با کسری بودجه مواجه شده، بتواند از وامهای فرهنگی ارزان قیمت بهره ببرد و سر فرصت که فیلمش فروش رفت، وامش را پرداخت کند. انتظار داریم دولت جدید سرفصلی برای تسهیلات فرهنگی ارزان قیمت، آن هم برای توسعه فضای فرهنگی کشور اختصاص دهد.»
او در پاسخ به این سؤال که چطور میتوان برای سینماگرانی که به شبکه نمایش خانگی کوچ کردهاند، انگیزه بازگشت و فعالیت در سینما را ایجاد کرد، توضیح میدهد: «الان چرا چنین اشتیاقی برای ساخت فیلمهای طنز در سینما وجود دارد؟ به خاطر گردش مالی زیاد! اگر این بستر برای فیلمهای اجتماعی فراهم شود یعنی جنس فیلمهای اجتماعی را بازتعریف کنیم و فیلمهایی بسازیم که مخاطب را قانع کند تا به سینما بیاید، قطعاً مسائل اقتصادی هم در آن مستتر خواهد بود. اگر یک فیلم اجتماعی بتواند پای سه میلیون نفر، یعنی 3 درصد از جامعه را به سینما باز کند به لحاظ اقتصادی آنقدر اطمینان بخش خواهد بود که تهیهکنندگان و کارگردانها را قانع کند تا وارد این حوزه شوند. همه اینها البته مقدماتی میخواهد از جمله اینکه دستشان باز باشد و بتوانند فیلمهایی که اعتماد مخاطب را جلب میکند، بسازند.»
این تهیهکننده سینما همچنین در پاسخ به تحلیلهایی مبنی بر شرایط اجتماعی و نیاز روحی جامعه به فضای پرنشاط خاطرنشان میکند: «برخی فیلمهای اجتماعی موفق سالهای گذشته هم تلخ بود و مذاق مردم را آزرده خاطر کرد اما چرا مردم برای تماشای آنها جلوی در سالنهای سینما صف میکشیدند؟ سال 97 و 98 فیلمهای اجتماعی خوبی داشتیم که به لحاظ اقتصادی هم موفق بودند؛ از جمله «متری شیش و نیم» که اتفاقاً در اکران نوروز و ایامی که لابد مردم روزهای شادتری را مطالبه داشتند به نمایش درآمد اما با استقبال بینظیر مردم همراه بود. مردم برای دیدن فیلم خوب به سینما میآیند. اکران دوباره فیلمهای اجتماعی موفق میتواند این بخش از مخاطب و سینماگران آن را دوباره با سینما آشتی
دهد.»