هنر راهپیمایی در مسیری ناهموار

سیداصغر نوربخش

روزنامه نگار

طبیعت به ما دائماً می‌آموزد که همه چیزها، باید دو ویژگی‌ها را همزمان داشته باشند؛ زیبایی و کارآمدی. همه اشیا در کائنات براساس کارایی‌‌شان، دارای رنگ مرتبط هستند. رنگ سبز برگ درختان، علاوه بر اینکه جهان ما را زیباتر می‌کند، در راستای کارکردها و وظایفی‌ است که برعهده دارد. اگر گل‌ها قرمز، صورتی یا زرد هستند، هر یک بر اساس عملی است که می‌باید انجام دهند. در عین حال، اطرافشان را زیباتر و شاداب‌تر می‌کنند.
بر اساس همین دو اصل، «تنوع» در جهان هستی، تبدیل به یک ویژگی حیرت‌انگیز شده است. تا جایی که علاوه بر رد ملال انگیزی، آدرس و راه برای جویندگان راز و رمزهایش، ایجاد می‌کند. ما انسان‌ها هم با توجه به اینکه جزئی از طبیعت هستیم و می‌باید که براساس قوانین آن حرکت و عمل کنیم، این موضوعاتی را که درباره‌اش صحبت کردیم باید و حتماً در سرلوحه کارهایمان قرار دهیم. اگر غیر از این باشد، ما راه به جایی نخواهیم برد، چرا که خواسته خالق جهان، آنچنان بوده است که امروز می‌بینیمش.
در عرصه فعالیت‌های اجتماعی نیز اگر بخواهیم خلاف این مسیر را طی کنیم، با بن‌بست‌ها و بحران‌های مختلف روبه‌رو خواهیم شد. کشورمان در این روزها، در شرایطی حساس و خبرساز قرار دارد. ما در میانه بحران‌های خاورمیانه، دوره شده‌ایم و گاه گداری هم، شمه‌ای از گرفتاری‌هایش را می‌چشیم. تجربه‌های گذشته، به ما آموخته است که در سخت‌ترین و تلخ‌ترین شرایط، انسان باید روحیه‌اش را حفظ کند و همانا برای حفظ روحیه، کارهایی که در آن هنر و سنت و فرهنگ نقش داشته باشد، بسیار راهگشاست. در آخرین روزهای حضور پشت دروازه ها و محاصره چندین ماهه سن پترزبورگ (استالینگراد آن سال ها) توسط ارتش آلمان نازی که در واقع، تکلیف برنده جنگ جهانی دوم را تعیین می‌کرد، شرایط بسیار دشوار و تکان دهنده‌ای حاکم بود. برودت هوا در این شهر  تا نزدیکی‌های منفی 40 درجه سانتیگراد، گزارش شده بود. همه انبارهای آذوقه خالی از مواد خوراکی شده بود. مردم، یک به یک به علت سرما و گرسنگی، جان می‌سپردند. زنده‌ها، مجبور بودند برای زنده ماندن، از مردار تغذیه کنند. دیگ‌های جوشان در خیابان‌ها، قابل مشاهده بود و هرازگاهی، مرده‌ای در آن به عنوان غذا پخته می‌شد. در این میان، سالن‌های تئاتر، فعالیت می‌کردند. مردم در آن سرمای جانسوز، روی صندلی‌های یخ زده می‌نشستند و حرکت‌های اندک و ناچیز بازیگران روی صحنه تئاتر را تماشا می‌کردند. بازیگران یارای دیالوگ گفتن یا انجام حرکت‌های آنچنانی را نداشتند اما تماشاگران از آنجا که نمایشنامه را حفظ بودند، متوجه روند نمایش می‌شدند و با دقت آن را دنبال می‌کردند. پس از آن، محاصره شکسته شد و چند ماه بعد هم نازی‌ها، شکست خوردند.
خدا رو شکر، شرایط منطقه، هنوز به آن دشواری نیست؛ سوای از جان‌های بی‌گناهی که توسط دژخیمان، در لبنان و فلسطین و سوریه ستانده می‌شود، با این حال، مردم انتظار دارند که شرایط موجود با دشواری‌های کمتری طی شود. کارآفرینانی واقعی، در این شرایط، می‌توانند با کمک هنر و هنرمندان، شرایطی را به وجود آورند که تهدیدها و نگرانی‌ها، رنگ ببازد و امید و زندگی، در مسیر درستش، جریان بگیرد.
راه‌اندازی استارتاپ‌هایی که براساس نیازهای جامعه و مردمش، شکل می‌گیرد، گویای هوشمندی و در واقع، زنده بودن روحیه کارآفرینی در آن جامعه است. اگر ببینیم کسانی که به عنوان کارآفرین، در چنین شرایطی، دم از کسادی و نامعلومی شرایط کسب و کار می‌زنند، باید بدانیم که دچار ضعف‌های بسیاری هستند و نمی‌توان از آنها، انتظار پیشرفت و پایداری داشت. کارآفرین، یار روزهای سخت است. اگر با هنر و فرهنگ، به درستی درآمیزد، ناهمواری‌ها هم قابل تحمل خواهند شد.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و پانصد و نود و یک
 - شماره هشت هزار و پانصد و نود و یک - ۰۸ آبان ۱۴۰۳