نگاهی به فیلم «پا دراز» اثری تازه و موفق در ژانر وحشت

اهریمن در کالبد یک قاتل سریالی

«پا دراز» عنوان فیلمی تازه در ژانر وحشت ، با رگه‌هایی دائمی از دلهره است که «آز پرکینز» امریکایی هم نویسندگی فیلمنامه و هم کارگردانی آن را به عهده داشته است. این فیلم با بازی مایکا مونرو، بلیر اندروود و البته نیکولاس کیج سرشناس در ‌نقش‌های اصلی درباره یک مأمور پلیس زن زبده است که به او مأموریت پیدا و بازداشت کردن یک قاتل سریالی معتقد به آیین‌های قدیمی داده می‌شود. این جنایتکار غریب، خانواده‌های زیادی را در سطح ایالت اورگون امریکا کشته است، آن هم به صورتی که به نظر می‌رسد خودش به طور فیزیکی نقشی در این جنایات نداشته است. «پادراز» از اواخر تیرماه امسال در امریکای شمالی و مرکزی و از اواسط مردادماه در اروپای غربی و آسیای شرقی اکران شد و با اینکه فروش 180 میلیون دلاری‌اش در قیاس با درآمدهای نجومی شماری از سایر فیلم‌های امسال و عصرهای دورتر، رقم نازلی به حساب می‌آید اما دو موضوع سبب شده که این رقم نشانی از سقوط تجاری محسوب نشود؛ نخست آن‌که اغلب فیلم‌های «تریلر» (دلهره‌آور) مرتبط با قاتلان زنجیره‌ای نیز فروشی هنگفت نمی‌کنند و دوم آن‌که کل بودجه تولید و ساخت این فیلم از رقم 10 میلیون دلار تجاوز نکرده که در زمانه رواج ساخت آثار 150 تا 200 میلیون دلاری، نمی‌توان آن را باور کرد و بیشتر به یک شوخی می‌ماند. نکته دیگر آن‌که این فیلم را نه استودیوهای بزرگ‌ هالیوودی بلکه در استودیوی مستقل و کوچک و تازه تأسیس «نئون» ساخته شده و گیشه‌ای که «پادراز» برای خود فراهم آورده، این فیلم را تبدیل به پرفروش‌ترین فیلمی کرده که نئون تا به حال تولید و روانه بازار ساخته است.

 وصال روحانی
روزنامه نگار

نشانه‌های شیطانی، پدران غریب
سازندگان «پادراز» و در رأس شان، آز پرکینز( فرزند آنتونی پرکینز، ستاره فقید سینما) در سکانس نخست این فیلم، بینندگان را به دهه 1970 که نقطه شروع وقوع حوادث فیلم است، می‌برند و زن جوانی را مقابل چشم بینندگان می‌گذارند که دوربین به دست، در جست‌وجوی مردی مشکوک و مرموز است. این مرد با چهره‌ای رنگ پریده و صدایی غریب و مخدوش در همان اطراف چرخ می‌زند اما این زن او را نمی‌بیند و در نتیجه جست‌وجوی وی برای یافتن این مرد بی‌نتیجه می‌ماند. با یک انتقال زمانی تازه فیلمسازان، بینندگان را به دل دهه 1990 می‌برند و این بار مأمور پلیس زنی را می‌بینیم که  لی‌هارکر نام دارد و ویلیام‌کارتر رئیس او در اداره پلیس مرکزی اور‌گون به وی وظیفه رسیدگی به یک‌سری قتل‌های زنجیره‌ای منحصربه فرد را می‌دهد. این قتل‌ها که همگی همراه با خودکشی هم هست، در یک‌سری عملیات مشابه صورت پذیرفته و در هر مورد یک پدر ابتدا اعضای خانواده‌اش را کشته و سپس با شلیک گلوله‌ای به شقیقه‌اش، خودش را هم خلاص کرده است. تمامی این پدران، قبل از خودکشی نامه‌هایی کوتاه را که در آن کدها و نشانه‌های شیطانی مشاهده می‌شود، نوشته و پای نامه امضایی را با اسم «پادراز» به جای گذاشته‌اند و موضوع وقتی غریب‌تر می‌شود که دستخط نویسنده با دستخط‌های برجای مانده از هیچ یک از اعضای خانواده‌های آنان همخوانی ندارد. لی‌هارکر در جریان تحقیقاتش پی می‌برد که در تمامی خانواده‌های مورد بحث یک دختر بچه 9 ساله هم وجود داشته که همگی در روز چهارم یک ماه خاص به دنیا آمده‌اند، از طرفی همه قتل‌ها 6 روز قبل یا بعد از سالگرد تولد آن دختران رخ داده‌اند. وقتی لی‌هارکر با مادرش «روت» تماس می‌گیرد و ماجراها را با او در میان می‌گذارد، پیامکی روی موبایل خود از «پادراز» دریافت می‌کند که در آن به وی هشدار داده شده اگر اسراری را که متوجه آنها شده برای دیگران فاش کند، مادرش هم کشته خواهد شد.

مواجهه مثبت منتقدان با «پادراز»
این‌که پایان این کش وقوس‌ها چیست و قضایا به کجا منجر می‌شود، مسأله‌ای است که بینندگان فیلم باید آن را پیگیری کنند و از شرح آن پرهیز می‌کنیم. اما نکته مهم آن است که اکثر منتقدان فیلم و سینما و سایت‌های سینمایی، در ارزشگذاری نمره بالایی را به «پادراز» داده‌اند. یکی از آنها، سایت سینما اسکور است که با رجوع به آرای 280 منتقد مطرح از نمره حداکثر «100 درصد» امتیازی 87 درصدی را به این فیلم داده و سایت «Post Trak» هم از 5 ستاره، 4 ستاره را شامل حال «پادراز» کرده است. دیوید رونی یکی از نقدنویسان نشریه قدیمی «هالیوود ریپورتر» هم ضمن تحسین این فیلم، تذکر داده است: «اوز پرکینز، کارگردان فیلم «پادراز»، بیش از حد سراغ استفاده هم‌زمان از نشانه‌های مرتبط با فیلم‌های ترسناک رفته و هر چیزی را که در این ارتباط وجود داشته مورد استفاده قرار داده است! از بازی‌های ذهنی پر توهم تا پرستش شیطان، عروسک‌های هراس‌آور و معامله‌هایی که فقط در داستان‌های «فاوستی» می‌توان یافت و البته فراتر از آن قتل‌های نشأت گرفته از افسانه‌های گوتیک. اینها سبب شده سهم هر یک از این عناصر در یک ظرفیت کلی کمتر از چیزی شود که می‌توانست باشد. با وجود این باید متذکر شد این بهترین فیلمی است که تا به حال پرکینز ساخته است.» باب اشتراوس از روزنامه سانفرانسیسکو کرونیکل هم با تحسین نحوه بازی نیکولاس کیج و فرو رفتن عالی این هنرپیشه قدیمی در قالب یک قاتل کابوس‌وار و شیطان چند چهره آورده است: «این فیلم کاراکتر شیطان‌واری را دربر دارد که هر خصلت ناجور قابل تصور از حرکاتش می‌بارد. هرچه فیلم پیش می‌رود، میزان خباثت این کاراکتر به حدی افزایش پیدا می‌کند که گاهی به یاد‌ هانیبال لکتر معروف، پزشک آدمخوار فیلم «سکوت بره‌ها» و آثار دنباله‌ای آن می‌افتید که این اصلاً توفیق کوچکی نیست.»

 

مشخصات فیلم

فیلمنامه نویس و کارگردان: اوزگود پرکینز
بازیگران: مایکا مونرو، بلیر اندروود، نیکولاس کیج، آلیسیا ویت، میشل چویی‌لی، داکوتا دالبی،
کرنان شیپکا، جیسن دی و لیزا چندلر
موسیقی متن: زیلگی
هزینه تولید: 10 میلیون دلار
میزان فروش: 180 میلیون دلار