فضای مجازی
تاریخ پایان رژیم صهیونیستی
وحید یامینپور این روزها در بیرون به سر میبرد. او با انتشار ویدیویی از دیدار خود با سیدحسن نصرالله گفته است که مربوط به 20 سال پیش است؛ سال 2003 که به گفته او فرصت فوقالعادهای بود. «درآن دیدار سیدحسن فرمود رژیم صهیونیستی یکی از پروژههای امریکا در منطقه است و آن اهداف را حمایت میکند، اما وجود این پروژه تا زمانی منطق دارد که هزینههایش بیشتر از فایدههایش نشود. ایشان میگفت این تاریخ فراخواهد رسید و نقش ما در منطقه این است که هزینهها را به نحوی برای امریکا و اسرائیل بالا ببریم که تاریخ پایان رژیم صهیونیستی زودتر فرابرسد.» نکته دیگر اینکه امروز رژیم صهیونیستی باور دارد که در وضعیت مرگ و زندگی قرار دارد و میگوید حالا که قرار است من نباشم پس سیدحسن را ترور میکنم.
واکنش کاربران فضای مجازی به زنده سوختن آوارگان فلسطینی
کوری بوش، نماینده کنگره امریکا در توئیتی نسبت به انتشار تصاویر دلخراشی از زنده زنده سوختن آوارگان فلسطینی در آتش واکنش نشان داد و نوشت: «نیروهای اسرائیلی موشکهایی را به سمت بیمارستان الاقصی پرتاب کردند، جایی که فلسطینیهای آواره در چادرها پناه گرفته بودند و خدمات بهداشتی بسیار محدودی دریافت میکردند. نیروهای اسرائیلی آنها را زنده زنده سوزاندند! آیا میتوانید ببینید؟ این نابودی یک ملت است!»
الهام عابدینی یکی از فعالان رسانهای هم با انتشار ویدیویی از جنایات جدید رژیم صهیونیستی نوشت: «با سوزاندن پناهجویان فلسطینی در چادرهای آوارگان، آن هم زنده زنده در آتش، از خودشان «دفاع» میکنند.
کاربر دیگری دراین باره نوشته: «حامیان اسرائیل از حیوان پست ترند. حزبالله نظامی میزنه ولی شماها از حیواناتی حمایت میکنید که جز چادر آوارگان هدف دیگهای نداره، لعنت به همتون.»
یک کاربر دیگر هم نوشته: «پناهندهها رو در کمپشون زنده بسوزونی… در قرن ۲۱ با وجود مزخرفاتی به اسم سازمان ملل، دموکراسی، قانون و عدالت…» باورنکردنیست.
ژاله با زندگی اوشین چه کرد؟
آقای بهروز تورانی از منتقدان قدیمی فیلم و سریال درباره تقدیر از ژاله علو نوشته است: در هفتههای اخیر چند باری دیدم که دارند از خانم ژاله، گوینده، دوبلور، مدیر دوبلاژ و بازیگر توانا و باسابقه تجلیل میکنند و هربار به یاد نقش او در تغییر داستان سریال ژاپنی سالهای دور از خانه (اوشین) افتادم که در سالهای جنگ در دهه شصت از تلویزیون ایران پخش میشد. ژاله با مهارتی شگفت انگیز ماجرای یک خانم سستعفت را به داستانی درباره زن کارگری که مهارتش در آرایشگری بود، تبدیل کرد و همه نقشهای دیگر و نسبت بین کاراکترها را تغییر داد و اصلاً از نو سریال تازهای بنا کرد که خیلی هم موفق بود و شهر را خلوت میکرد. مشکلات منطقی داستان تازه را هم با گفتارهایی که خودش مینوشت حل میکرد. از نظر هنری و اخلاق حرفهای ایرادهایی به این کار وارد است اما کاری که ژاله کرد، سرمایه تلویزیون و اخلاقیات سنتی ملتی را که داشت تبدیل به امت میشد نجات داد.
صدای جازموریان باشیم
بهرام رادان ویدیویی در صفحه اینستاگرامش منتشر کرده که مربوط به حضور او در منطقه جازموریان کرمان است و در شرح آن نوشته: «شاید خیلی از شما ندانید جازموریان کجاست، چون علیرغم تلاشهای ما همچنان صدای مردم جازموریان آنطور که باید شنیده نشده است. ما با همدلی و مهری که در مردم عزیز ایران دیدهایم مطمئنیم، اگر امید و اشتیاق زندگی و شور ساختن مردم جازموریان را ببینند، دست آنها را به گرمی میفشارند و بدون شک همراهشان میشوند. بیایید با هم یکی شویم و صدای جازموریان باشیم. این کوچکترین قدمی است که میتوانیم برداریم. هر قدم کوچکمان شمرده میشود. صدای جازموریان باشیم.
نتهای استانبولی
علی قمصری، آهنگساز و نوازنده تار با انتشار پستی در صفحه اینستاگرامش نوشته: «اجرایم در استانبول با استاس تون، بهانه خوبی برای گشت وگذاری موسیقایی در محلههای این شهر و اجرای آثاری از موسیقی کشورشان شد. ظرفیت تار ایرانی تنها به بازنمایی موسیقی ایران محدود نمیشود و با اینکه اجرای این دو اثر نیاز به ارکستر بسیار بزرگی دارد، با امکانات تار، ابعادی از آنها را در حد بضاعت خودم (و نه تار) نواختم.» او به موسیقی آرابسک اشاره کرده و در این باره نوشته: «بالا رفتن سطح کیفی فرهنگ یک جامعه در یک دوره خاص میتواند مرز بین هنر جدی و باکیفیت و هنر پاپیولار را از بین برده و به جای پایین کشیدن سطح هنر برای عامهپسند شدن به تلاش برای پاسخگویی به سلیقه والای اکثریت تبدیل شود. در سال ۱۹۶۰ سبکی با دو وجه پررنگ «هنری» و «مردمی» متأثر از موسیقی عرب، کرد، خاورمیانه، بالکان با فرمهای برگرفته از موسیقی عثمانی (نظام موسیقی عبدالقادر مراغی ایران) در ترکیه توانست امپراطوری تازهای در موسیقی شکل دهد. استفاده از دستگاه شور، ملودیهای نافذ، ریتمهای پرطراوت، سازهای سنتی زنده و شیوهای جالب در تنظیم یونیسون ارکستر زهی در این سبک برجسته بود. جالب است که زهیها در این شیوه تنها در دو تونالیته لامینور و رمینور مینوازند) یکی از نامهای مهم موسیقی ارابسک که در سال ۲۰۰۰ درگذشت و آثار ماندگاری از خود به جا گذاشت احمد کایا (بنیانگذار سبکی اعتراضی و حامی کردها) بود. احمد کایا در پاریس به شکلی مشکوک از دنیا رفت. دیگر نامهای درخشان این شاخه موسیقی ابراهیم تاتلیس، ماحصون قرمزی گل و … هستند که در دو اثر اجرا شده هر سه به شکلی نقش داشتهاند.