تورقی بر کتاب «کافه کنار سد»؛ نمایشنامه ای از کانر مک فرسن

تقابل دراماتیک سنت و مدرنیته

حامد قریب
منتقد تئاتر

 کتاب «کافه کنار سد» نمایشنامه‌ای به قلم «کانر مک‌فرسن» است که به ترجمه کاوه بلوری و از سوی انتشارات نی منتشر شده است. این نمایشنامه داستان یک زن و چهار مرد را روایت می‌کند که در کافه‌ای روستایی جمع شده و داستان‌های ترسناکی را برای یکدیگر تعریف می‌کنند. ولری، زن جوانی است که به تازگی به منطقه‌ای روستایی نقل مکان کرده است. تاجر محلی آن منطقه در پی نشان دادن مکان‌های مختلف، او را به کافه‌ای می‌آورد که مکان اصلی داستان نمایشنامه است. در آنجا بین تاجر و دو مشتری ثابت کافه، رقابتی در روایت داستان‌های ترسناک و خیره‌کننده ایجاد می‌شود. هر کدام به نحوی در پی این هستند تا داستانی جذاب‌تر بیان کنند، اما ولری نیز با داستان غیرمنتظره خود آنها را غافلگیر می‌کند.
برخی از داستان‌هایی که در این کافه روایت می‌شوند، واقعی هستند اما برخی از آنها ریشه در افسانه‌های محلی و باورهای عمومی ایرلند دارند. به گفته مترجم این اثر، «کافه کنار سد» اگرچه در ظاهر بر داستان‌های ترسناک و قصه‌های عامیانه ایرلند متمرکز می‌شود، اما در واقع به مسائلی بسیار فراتر توجه دارد. در حقیقت مک‌فرسن از طریق داستان‌های ترسناک و قصه‌های عامیانه، مفاهیم عمیق‌تری را به تصویر می‌کشد که از جمله آنها می‌توان به تنهایی و اجتماع، شکست و حسرت، رقابت و مردانگی، دوستی و مهربانی و نیز مفاهیمی مربوط به سنت شفاهی و فولکلور ایرلند اشاره کرد.
البته علاوه بر این موارد، مضمون مهم‌تری نیز در زیر این مفاهیم نهفته بوده که در سرتاسر داستان طنین‌انداز است؛ «کافه کنار سد»، ایرلند سنتی دیروز را در تقابل با ایرلند مدرن امروز قرار می‌دهد. «کانر مک‌فرسن» در مصاحبه‌ای در سال 1999 می‌گوید که یک مرتبه از استاد دانشگاهی شنیده است که محبوبیت کافه کنار سد به خاطر تصویری است که این اثر از تلاقی ایرلند دیروز و امروز به نمایش می‌گذارد. در واقع مردان کافه، بازماندگان ایرلند دیروز هستند و زن جوان هم نماینده ایرلند مدرن امروز است.
در واقع ایرلند امروز با تمام پیشرفت‌هایی که در زمینه اقتصادی و اجتماعی داشته، مکانی سرد و بی‌روح تصویر می‌شود. به همین دلیل ولری در جست‌وجوی آرامش، دوبلین را که زادگاه نویسنده نمایشنامه نیز هست، ترک کرده و به روستایی که نمادی از ایرلند دیروز بوده است، پناه می‌آورد. تقابل مردان کافه و زن دوبلینی و همچنین تقابل زندگی شهری و روستایی تنها نمودهایی از تقابل ایرلند سنتی دیروز با ایرلند مدرن امروز است. در حقیقت این مسأله در تارو پود داستان این نمایشنامه نقش بسته است.
«کافه کنار سد» در عین حال که به بررسی موضوعات عمیق انسانی، روابط بین فردی و چالش‌های زندگی روزمره می‌پردازد، فضایی شاعرانه و فلسفی دارد. علاوه بر این شخصیت‌های نمایشنامه به خوبی توسعه یافته‌اند و هر یک نماد جنبه‌ای از زندگی در جامعه ایرلند هستند. در واقع یکی از مضامین اصلی نمایشنامه، جست‌و‌جوی هویت است. شخصیت‌ها در تلاشند تا خود را پیدا کنند و با چالش‌های زندگی مدرن مواجه شوند. همچنین موضوع تنهایی و ارتباطات انسانی نیز به خوبی در این اثر بررسی شده است. کافه به عنوان فضایی برای گفت‌وگو و تبادل‌نظر عمل می‌کند، جایی که شخصیت‌ها می‌توانند از تنهایی خود رهایی یابند.
سبک نوشتاری کانر مک‌فرسن در این نمایشنامه، خاص و منحصر به‌فرد است. او با استفاده از دیالوگ‌های طبیعی و زنده، احساسات عمیق شخصیت‌ها را به تصویر می‌کشد. زبان او شاعرانه بوده و در عین حال به واقعیت‌های زندگی نزدیک است. این ترکیب باعث می‌شود تا خواننده بتواند به راحتی با شخصیت‌ها همذات‌پنداری کند. «کافه کنار سد» نه تنها یک نمایشنامه سرگرم‌کننده است، بلکه به مسائل اجتماعی نیز پرداخته و نقدی بر وضعیت کنونی جامعه ایرلند دارد. موضوعاتی مانند مهاجرت، فقر و بی‌توجهی به نیازهای انسانی در این اثر به طور واضح بیان شده است. مک‌فرسن با نگاهی انتقادی به جامعه معاصر ایرلند، مخاطب را به تفکر درباره این مسائل دعوت می‌کند. البته نمی‌توان سرعت کند روایت داستان را نادیده گرفت. برخی از منتقدان در مواجهه با این نمایشنامه، به کندی پیشرفت داستان انتقاد کرده و معتقدند که دیالوگ‌های طولانی، تکرار برخی موضوعات و توصیفات بیش از حد می‌تواند خسته‌کننده باشد و خواننده را از داستان دور کند. با این همه ترجمه کاوه بلوری به خوبی توانسته روح اثر اصلی را حفظ و آن را برای خوانندگان فارسی‌زبان قابل فهم کند. او با ترجمه این اثر، فرصتی برای خوانندگان ایرانی فراهم کرده تا با یکی از آثار مهم ادبیات معاصر آشنا شوند، زیرا این نمایشنامه، نه تنها برای علاقه‌مندان به تئاتر، بلکه برای هر کسی که به دنبال درک عمیق‌تری از انسانیت و چالش‌های آن بوده، ارزشمند به شمار می‌آید. در نهایت باید گفت که این نمایشنامه با ترکیب داستان‌گویی، مخاطبان را به غوطه‌وری در دنیای پیچیده انسان‌ها دعوت می‌کند. «کافه کنار سد» نه تنها یک اثر هنری، بلکه دعوت به گفت‌وگویی درباره زندگی است.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و پانصد و هفتاد و هشت
 - شماره هشت هزار و پانصد و هفتاد و هشت - ۲۳ مهر ۱۴۰۳