تأملی بر آلبوم «انسان» به آهنگسازی بهنام جهانبیگلو
آنک انسان!
میرعلیرضا میرعلینقی
منتقد و پژوهشگر
عرصه موسیقی
هیچ اثری در موسیقی از «معنای تاریخی» خود جدا نیست مگر موسیقیهایی که اصالتاً تاریخبندی مشخصی ندارند و محدود به جغرافیا و خرده فرهنگی موروثی خود هستند، نظیر اکثر موسیقیهای نواحی. معنای تاریخی در «مدنیت» شکل میگیرد و در هر دوره وابسته به گفتمان غالب در آن دوره است. اندیشهها، نوشتهها و ساختههای موسیقیدان متفکر، پاسخ او به آن گفتمان غالب است. در دهه 1340، این گفتمان مبتنی بر پنداشتن «قداست» بیتردید برای میراث ملی و منحوس پنداشتن هر چه متعلق به فرهنگ فرنگی بود! در دهه 1350 آرام آرام بحث تکثرحوزههای موسیقی و همزیستی مسالمتآمیزشان مطرح شد. دهه 1360 مساعی اولیای امور برای پرستش بیقید و شرط کل هرآنچه که «سنت» پنداشته شده، صرف شد و از دهه 1370 رویکردهای عظیم تکنولوژیک جای بحثهای انتزاعی شبهفلسفی را گرفت. گفتمان غالب، اکنون بر مدار دوری و نزدیکی به خداوندگار عالم آتی، حضرت مولانا «هوش مصنوعی» است که ساکنان کره ارض سعی در استفاده بهینه از آن دارند و گروهی از خلایق آن را از هر جهت بر بنی نوع انسان که گویا آفریننده این خداوندگار جدید الظهور است، برتر میشمارند. درست است که هوش مصنوعی به بسیاری از ساحتهای زندگی آدمیان ورود کرده و حتی به زعم عدهای، «آهنگسازی(از طرح نغمات و تنظیم ارکستر تا بازسازی صدای خوانندگان خدابیامرز!) را هم به عهده میگیرد!»، به نظر نگارنده، کار هنری آقای جهانبیگلو نوعی پاسخگویی سنجیده هم هست، به کسانی که هنوز همه هستیشان را به غول عظیم فناوری نباختهاند. کسانی که امکانات دیجیتال را تابع ذوق و زیباشناسی آدمی میخواهند (و نه برعکس) و اصالت اندیشه را با کارکردهای پرسرعت اشتباه نمیگیرند. «آنک انسان!» نام یکی از واپسین کتابهای فریدریش ویلهلم نیچه فیلسوف نامی آلمانی/ انسانی/ جهانی است. از آخرین متفکران بزرگ اروپای اواخر قرن نوزدهم که صدای پای هیولای آخرالزمانی روزگار آینده را زودتر از دیگران شنیده بود. این عنوان از این روی برای این یادداشت برگزیده شده که در آلبوم «انسان»، حضور انسان شنیده میشود و حکایت از قدرت انتخاب و سلیقه اوست، نه تفویض اختیار به هوش مصنوعی و یا گزینههای بیهدف در دریای امکاناتی که تکنولوژی حاوی آنهاست. از گروه «تارنوش» پیش از این نیز آلبومی انتشار یافته بود به همین نام، که در آن ترکیب سازهای ایرانی و غیرایرانی شنیده میشود. اما در «انسان» تنها صدای ایرانی شنیده میشود. بهنام جهانبیگلو، هنرآموخته در بستری دوفرهنگی(ایرانی و کانادایی) آهنگساز و آرانژیست و سرپرست این دستاورد است و گروهی حرفهای همراه او کار کردهاند. آلبوم «انسان» را میتوان اثری در حیطه موسیقی الکترونیک دانست، اما با صدادهیای که محدود به این نوع موسیقی نیست. میراث ژنتیک او از موسیقی دستگاهی ایران با ماهیت «معاصر» او در طرحی زیبا همراه شده و موسیقیای را ارائه کرده که آشکارا تعلق به فضای تفکر و تأمل دارد و از حوزه سرگرمیسازی و موزیک اماکن تفریحی، فاصلهای مشخص گرفته است. قصد او ایجاد ماهیت تکرار شوندگی(Repeatativity) بوده و میدانیم که تکرار در موسیقی یکی از سه عامل اصلی تشکیل فرم است. در هر کدام از شیار(تراک)های آلبوم یک «تم» معین شنیده میشود که سازی ملودیک، آن را مینوازد و در هر دوره تکرار(Cycle) صدای سازی جدید، از زهی تا کمانی و کوبهای افزوده میشود و بافت صوتی تازهای را ارائه میکنند تا اینکه به طور کامل درهم تنیده شوند، در همنشینی با یکدیگر به قوام برسند تا اینکه شجرهای صوتی از این همنوازی شکل بگیرد. ثمره نهایی، در نقطهای از اتحاد جملات واحد و صدادهیهای رنگارنگ به دست میآید و همان جاست که سازی منتخب، یکی از نغمههای نواحی ایران را مینوازد، (سازی و نغمهای که نماد موسیقی آن ناحیه است: مثلاً آوایی لُری با کمانچه) و مهار جریان را به دست میگیرد و نقطه عطف آن میشود. پس از آن، روی همان نغمه، آن تمها تکرار میشوند تا اینکه از پرصدایی به کم صدایی و خلوت برسند و روی تم اصلی فرود بیایند. درک اندیشه طراح این مجموعه، بیش از یک بار شنیدن را نیاز دارد.
روشن است که چنین اثری مطلقاً از آزادانه نواختنهای بیهدف، که متأسفانه به اشتباه به آن بداههنوازی میگویند دور است و اثرگذاری ویژه خود را دارد. آلبوم «انسان» برمبنای پارتیتورهای به دقت نوشته شده و تمرین شده با نظارتی حرفهای است؛ آلبومی است برای اجرا و ضبط استودیویی. گو اینکه گفتهاند اجرای صحنهای نیز خواهند داشت. «انسان» در واقع یک پایان نامه دانشگاهی بوده است. اما میتواند «آغازنامه»ای برای راهی باشد که در آن، فناوری و زیباشناسی به گفتوگویی گوشنواز برسند. نامگذاری شیارهای آلبوم نیز از سر تفنن و اتفاق و بیمنطقی نیست. آلبوم «انسان» از چهارم مهر 1403 در تمامی پِلَتفرمهای ایرانی و جهانی موسیقی قابل دسترسی است.