مکر عقل و فریب تاریخ

 
گروه اندیشه/ هگل و مارکس نخستین متفکرانی بودند که از «مکر عقل» و «فریب تاریخ» گفتند اما اینکه عقل چگونه مکر می‌کند و تاریخ چگونه می‌فریبد، دو پرسشی است که دکتر رضا داوری‌اردکانی، فیلسوف معاصر ما، در صفحه شخصی خود در اینباره می‌گوید تاریخ می‌تواند هم راهنما و هم گمراه‌کننده باشد:«تاریخ عین درک و فهم و راهبر آن است و راه معاش و کار و سیاست، در روشنایی و تاریکی آن پیموده می‌شود.»
او به دیدگاه هگل در اینباره اشاره می‌کند و «توهم قدرت» را مصداق «مکر عقل» می‌شمارد:«شخصیت‌هایی چون اسکندر و بناپارت که گرفتار مکر عقل و توهم قدرت شدند همچون فواره بالا رفته و سرنگون شدند.» اما فریب تاریخ، دامنه وسیع‌تری دارد. به زعم دکتر داوری، تاریخ می‌تواند مردمان را به «ظلمت نادانی» مبتلا کند و این امر غالباً با ایجاد خلل و آشوب در زبان صورت می‌گیرد:«کنفسیوس، حکیم نامدار چینی، گفته بود که با خارج شدن الفاظ و کلمات از جایگاه خود، پریشانی و بی‌سامانی در زندگی مردمان پدید می‌آید.»
داوری معتقد است جهان اکنون در این اوضاع گرفتار آمده‌ و تا آنجا پیش رفته که حتی مرز بین فضیلت و رذیلت را متزلزل و محو کرده است:«مرزهای میان دانایی و بی‌خردی، عزت و ذلت، توانایی و درماندگی، عفت و هوس‌بازی، راست و دروغ، پیروزی و شکست و وطن‌دوستی و بی‌وطنی برداشته شده و این آخرین مکر و حیله تاریخ است. زیرا با این مکر، تاریخ خانه خود را ویران کرد.»
با این اوصاف، دکتر داوری مردمان را سرگرم «بازی ایام» می‌بیند که آینده و امیدی برای خود متصور نیستند و این نتیجه همان مکر عقل و فریب تاریخ است که هگل و مارکس به آن هشدار می‌دادند.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و پانصد و هفتاد و یک
 - شماره هشت هزار و پانصد و هفتاد و یک - ۱۵ مهر ۱۴۰۳