علم، فن و هنر حکمرانی
«دانش آکادمیک سیاستگذاری» در ایران چقدر برای دولتها و دولتمردان کارآیی داشته است؟
بشر، در مقطعی از تاریخ برای اینکه بتواند جنبههای مختلف مسائل را به خوبی بشناسد با تجزیه علوم، به سمت «تخصصگرایی» رفت و متعاقب آن رشتههای مختلف دانشگاهی ایجاد شد. اما به تدریج، این تخصصگرایی در نظام آکادمیک به قدری افراطی پیش رفت که برای حل مسائل در سطح اجتماع با مشکل مواجه شدیم؛ چرا که ما نیاز به اجتماعی از متخصصان و جریانی از علوم داشتیم تا از پس درک و حل مسائل و چالشهای امروزمان برآییم. بنابراین رشتههایی چون «سیاستگذاری عمومی» در نظام آکادمیک تأسیس شد با این هدف که دانشی با «قابلیت یکپارچهسازی علوم مختلف» باشد. اما به گواه متخصصان و صاحبنظران این حوزه، «دانش آکادمیک سیاستگذاری در ایران» از آسیبهایی رنج میبرد و در برخی حوزهها ناکارآمد است. شناخت ریشههای این ناکارآمدی موضوع این گفتار ماست.
هادی نیلفروشان
استاد سیاستگذاری علم و فناوری دانشگاه شهید بهشتی
دانشی که به کار دولتها و دولتمردان میآید
در نظام آکادمیک و سنت دانشگاهی «اقیانوسی از دانش با عمق یک وجب» امر پسندیدهای نیست و همواره بهعنوان مذمت در توصیف برخی دانشها و رشتههای دانشگاهی بهکار میرود. اما بشر به تدریج به این آگاهی رسید که این امر نه تنها نکتهای منفی نیست بلکه گاه به دانشهایی نیاز داریم که قدرت یکپارچهکنندگی علوم مختلف را داشته باشند تا بتوانند همزمان با جامعهشناسان، اقتصاددانان، عالمان علم سیاست و سیاسیون و... قدرت تعامل، گفتوگو و همزبانی داشته باشد. متعاقب این احساس نیاز بود که رشتههایی چون «سیاستگذاری» در نظام آکادمیک تأسیس شد؛ دانشی که اساساً بر «حل مسأله» متمرکز است و رشتهای کاربردی محسوب میشود و به این اعتبار، در دنیای امروز برای دولتها و دولتمردان دانشی استراتژیک در امر حکمرانی است.
دانشی که با اقتدار کشورها گره خورده است
دانش «سیاستگذاری عمومی» علم، فن و هنر حکمرانی است که ارتباطی تنگاتنگ با سایر علوم دارد و به کار تنظیم عملکرد دولتها و عوامل تصمیمگیرنده در یک کشور میآید. به این اعتبار میتوان گفت امروز «اقتدار» کشورها به نوعی با دانش «سیاستگذاری» گره خورده است. شاهد این مدعا «سند وانوار بوش» است؛ سندی که در سال 1945 وانوار بوش، رئیس مؤسسه کارنگی واشنگتن و مشاور فرانکلین دی روزولت، به درخواست رئیسجمهور امریکا با عنوان «علم، مرز بیانتها» مینویسد که نزدیک به 80 سال در حوزه سیاستگذاری علم، قطبنمای امریکا میشود و همچنان امریکا در حوزه علم و فناوری با همین دستفرمان در حال حرکت است. این سند، ارزشآفرینیهای عملی و کاربردی «دانش سیاستگذاری» را در دنیای امروز هویدا میکند.
از این رو، دانشگاههای برجسته جهان، رشته «سیاستگذاری عمومی» را تأسیس کردند و برای اهالی این علم در نظام حکمرانی جایگاه ویژهای قائل شدند. گویا همین امر، دلیل موجهی برای جامعه دانشگاهی ایران شد تا این دانش را در نظام آکادمیک ایران هم تأسیس کنند و آن را در حوزههای مختلف گسترش دهند. اما اینکه ما چه فهمی از policy و دانش سیاست داریم و چه مفاهیمی را به این دانش مرتبط میکنیم؛ میتواند گویای این باشد که ما در توسعه دانش سیاستگذاری عمومی کجای مسیر قرار گرفتهایم.
هنر حکمرانی
دکتر علی پایا در تعریف دموکراسی، آن را نوعی «فناوری» دانستند. براین قیاس، میتوان گفت policy هم نوعی «تکنولوژی» است؛ برساختهای که کار ویژهای دارد. در ایران برخی اتفاقها در سطح حکمرانی، ما را به این قضاوت میرساند که «دانش حکمرانی در ایران» در برخی حوزهها دچار ناکارآمدی و ضعف شده است و صاحبمنصبان از دانش «سیاستگذاری» که «علم و فن و هنر حکمرانی» است استفاده درست و بجایی نمیکنند. به عنوان مثال مدتها بحث بر سر این بود که «وزارتخانه صنعت، معدن و تجارت» آیا باید یک وزارتخانه باشد یا دو یا سه وزارتخانه؟ استدلالها هم اغلب از این جنس بود که این سه در کنار هم بسیار بزرگ و وسیع میشوند بنابراین باید به وزارتخانههایی مجزا تقسیم شوند! در حالی که از دید «دانش سیاستگذاری» ما در نظام حکمرانی به مرکز واحدی نیاز داریم که حاصل تلاقی «سیاست تجاری»، «سیاست صنعتی» و «سیاست نوآوری» باشد؛ واحدی که بتواند این «سه سیاست» را تنظیمگری کند. اما وقتی مقیاس ما برای تشکیل یک وزارتخانه و یک واحد حکمرانی، اندازه و سایز آن میشود این امر گویای این است که ما هنوز محل بحث را درک نکردهایم و بنیانهای حکمرانی را به درستی تشخیص ندادهایم. این دست از مسائل در نظام حکمرانی ما نشان میدهد اگر بخواهیم از این دانش در امر حکمرانی بهره بگیریم، چقدر متخصصان رشته سیاستگذاری در ایران، کار معطل و برزمینمانده دارند.
مکتوب حاضر متن ویرایش و تلخیص شده «ایران» از سخنرانی دکتر نیلفروشان با موضوع «دانش آکادمیک سیاستگذاری و مسائل ایران امروز» است که به همت خانه اندیشهورزان در محل فرهنگسرای اندیشه ارائه شده است.
بــــرش
وقتی وزن «اقتصاد» را در «سیاستگذاری» کم دیدیم
«دانش آکادمیک سیاستگذاری» در ایران در مقایسه با جهان چند تفاوت اساسی دارد که باعث میشود این دانش در ایران به خوبی پیش نرود و در عرصه عمل، به قدر کافی کارآمد نباشد. یکی از مهمترین دلایل آن، این است که باید مجموعه رشتههایی در کنار هم مساهمت کنند و رشته سیاستگذاری را بسازند؛ اما ما در ایران، در بین مجموعه رشتههایی که باید در دانش سیاستگذاری سهم و نقش داشته باشند «وزن و نقش رشته اقتصاد» را تقلیل دادهایم. این در حالی است که در سطح جهان، در هر مسأله سیاستی، «اقتصاد» یک رکن جدی آن است. در حالی که در ایران، تمام رشتههای سیاستگذاری، در جای دیگری غیر از دانشگاه اقتصاد نشستهاند. در برخی دانشگاهها رشته خط و مشیگذاری عمومی در دانشگاه مدیریت نشسته است و به دلیل ممزوج شدن با رشته مدیریت، دوز مدیریتی آن بالا و وزن اقتصادی آن تقلیل یافته است. در حالی که به عنوان مثال در امریکا تمام بحثهای «سیاستگذاری سلامت» بحثهای اقتصادی است و متخصصان حوزه سیاستگذاری سلامت اغلب با ادبیات اقتصادی با یکدیگر تبادلنظر میکنند. این در حالی است که در ایران مثلاً در رشته سیاستگذاری علم و فناوری اغلب دانشجویان از کارشناسی مدیریت بازرگانی و مدیریت دولتی به این رشته میآیند که دانششان از «اقتصادِ علم و فناوری» بسیار اندک است و نمیتوان با دو واحد درس اقتصاد، دانش مورد نیاز «اقتصادِ علم و فناوری» را به دانشجویان منتقل کرد. در نتیجه فارغالتحصیلان این رشته به دلیل اینکه درک و فهم کافی از اقتصاد علم و فناوری، اقتصاد سلامت، اقتصاد آموزش، اقتصاد امنیت، اقتصاد دفاع و... ندارند در عرصه عمل هم کارآمدی لازم را نمیتوانند، داشته باشند. راه چاره این انحراف بزرگ، این است که جایگاه اقتصاد را در رشته سیاستگذاری عمومی تقویت کنیم.