یک مدیر سابق هنری در گفتوگو با «ایران» به طرح توقعات هنرمندان از دولت چهاردهم پرداخت
توزیع امکاناتی عادلانه و نگاهی پدرانه
سعیده احسانیراد
خبرنگار
فرهنگ و هنر از مهمترین ارکان هر کشوری برای حرکت در مسیر پیشرفت و موفقیت هستند. صاحبنظران میگویند رویکردهای فرهنگی میتوانند جامعه را به سمت قله یا واماندگی هدایت کنند. در همین راستاست که دولت چهاردهم خود را ملزم به تحقق بسط فضای فرهنگی میداند. این موضوع میتواند رویکرد دولت را بیشتر متمرکز بر نظارت کرده و از میزان دخالت کاسته و به حالت حمایتی تغییر دهد و همچنین از نظر راهبردی جهتگیریهای متفاوتی در پی داشته باشد. با تحقق این تلاشها و تغییر رویکردها میتوان امیدوار بود که در آینده نزدیک شاهد بروز گشایشهایی در کار اهالی فرهنگ و هنر و کلاً جامعه باشیم.
سیدمحمد صحفی از مدیران سابق هنرهای تجسمی در گفتوگو با «ایران» معتقد است، اگر دولت چهاردهم درصدد بازنگری سیاستها در حوزه فرهنگ و هنر است تا یک شالوده جدید را پیریزی کند باید تجربههایی که درگذشته در این زمینه بوده را بررسی کند، نقاط ضعف را در دوران گذشته علتیابی کند تا متوجه ریشه مشکلات شود و با یک افقگشایی سراغ هنرها اعم از تجسمی و بخشهای مختلف هنری برود.
صحفی با اشاره به وضعیت هنرهای تجسمی در دوران تصدیاش بر اداره کل هنرهای تجسمی گفت: در شرایطی که من مسئولیت هنرهای تجسمی کشور را به دست گرفتم، جنگ 8 ساله متوقف شده و کشور میرفت تا از زیر آوار جنگ و خرابیها و خسارتها خارج شود، در چنین شرایطی که همه استعداد کشور به کار گرفته شده بود و شور و امید در دلها برای ساختن کشور موج میزد ما هم به نوبه خود در معاونت امور هنری وزارت ارشاد دست به کار شدیم تا با اتخاذ سیاستها و برنامههایی، دورهای از مدیریت که به زعم بسیاری از اساتید این رشته دوره طلایی هنرهای تجسمی بود رقم بخورد و بنیان و پایهگذاری اغلب یا تمامی بیینالها، دوسالانهها و جشنوارههای هنری در آن دوره پایهگذاری شد و در دولتهای بعدی با شدت و ضعف تداوم یافت و بعد هم تعطیل شد. در این خصوص لازم است در دولت چهاردهم این موضوع مورد بررسی و توجه قرار گیرد که چرا بیینال نقاشی، گرافیک، مجسمهسازی و سفالگری، کاریکاتور و نمایشگاههای سالانه عکس و جشنواره ویژه هنر زنان یکی پس از دیگری تعطیل شدند.
صحفی علل تعطیلی برنامههای سالانه و دوسالانه هنری را طیف مختلفی از مسائل میداند که ضعف مدیریت، فقدان سیاستهای شفاف در توسعه کشور و از جمله برخوردهای حذفی و انقباضی در حوزه فرهنگ و هنر و روزمرگی و مأیوس شدن هنرمندان و اساتید و کمبود اعتبارات مالی لازم را بخشی از آنها میداند. این عوامل و دهها عامل دیگر باعث شده هنرمندان حساب خود را از ارشاد جدا کرده و به راههای محدودی که برای تداوم حیات هنریشان باقی مانده بود، ادامه دهند.
این مدیر اسبق اداره کل هنرهای تجسمی افزود: پیشنهاد من به وزیر ارشاد دولت چهاردهم برای توجه به هنرهای تجسمی توسعه آزادی، برداشتن کنترلها و انجام نظارتها با همکاری تشکلهای صنفی و حرفهای است، اینکه دولت خودش را آقا بالاسر هنرمندان نداند، خدمتگزار هنرمندان باشد، دست از تبعیض و تعریف خودی و غیرخودی کردن اهالی هنر بردارد و اگر امکاناتی است به صورت عادلانه و منصفانه در اختیار هنرمندان قرار گیرد.
وی در پاسخ به اینکه دولت از چه راهی باید هنرمندان مأیوس شده را با خود همراه کند، گفت: راههای مختلفی برای دلجویی از هنرمندان هست مثل ملاقات با هنرمندان مخصوصاً اساتیدی که سنشان بالاست، برپایی مراسم نکوداشت، کمک به انتشار آثار هنرمندان تجسمی که بضاعت مالی ندارند، تعیین مناسبتهایی به نام آنها، عرضه آثار هنرمندان در فرصتهای بینالمللی در کنگرهها و فستیوالها.
صحفی درباره برپایی نمایشگاه و فروش آثار هنری در گالریها اظهار داشت: گزارشها نشان میدهد روند برپایی نمایشگاهها در گالریها منجر به کسب و کار پررونقی نشده و حراج بزرگ تهران که با حاشیههایی همراه است عمدهترین فعالیت هنری در پایتخت کشور است که آن هم وزارت ارشاد همکاری یا کمک خاصی به آن نمیکند، برخی مدیران گالریها آنطور که شایسته است تجربه ندارند و صرفاً واسطهگری میکنند و برای معرفی آثارهنرمندان تلاش نمیکنند و این کار بیشتر حالت بازاری پیدا کرده تا اگر تابلویی به فروش رفت آنها فقط پورسانتشان را بردارند در حالی که گالریداری در کشورهای پیشرفته کاری تخصصی است و مدیران هنری همکار و یاور هنرمندان هستند و هنرمندان را به جامعه معرفی میکنند تا زمینه رشد آنها فراهم شود تا مخاطبان و مشتریانشان را پیدا کنند. نیاز است در این زمینه با آموزش و ارتقای کیفیت، ذائقه جامعه نسبت به آثار هنری رشد یابد و مهمتر اینکه زمینه معرفی و فروش آن به دوستداران هنر ایران در خارج از کشور از طریق رفع تحریمها فراهم شود.
به اعتقاد این مدیرسابق هنری موضوع اقتصاد هنر با بهبود در اقتصاد کشور پیوند خورده است. اگر از کمرونقی آثار هنری گلایه میکنیم حکایت از آن دارد که رکود در بخشهای مختلف اقتصاد جریان دارد که اقتصاد هنر نیز از آن متأثر است. بخشهای مختلف کسب و کار از جمله هنر حلقههای بهم پیوستهای است که باید به طور کلان مورد بحث قرار گیرد، ولی در موضوع فعالیت و کسبوکار گالریها و نگارخانهها سیاستهای توسعه و تسهیل خرید و فروش آثار هنری در داخل و خارج به بازنگری اساسی نیاز دارد. صحفی حضور یک مدیرهنری توانمند که شخصاً در کسب و کار هنری ذینفع نباشد و البته مورد وثوق جامعه هنری هم باشد یعنی نگاه پدرانه به فعالان عرصه هنر داشته باشد را از ضرورتهای مهم برای جلب اعتماد هنرمندان دانست.
وی خاطرنشان کرد، رسیدن به این مهم مستلزم آن است که تفکر جناحی و بحث خودی و غیرخودی کردن اقشار مختلف مردم و اصحاب فرهنگ و هنر به طور کامل کنار گذاشته شود و صرفاً نگاه حرفهای و تخصصی به حوزههای هنری بشود. چنین مدیری طبعاً باید درک درستی از مسائل اقتصاد هنر داشته باشد و با اشلهای مختلف هنری بیگانه نباشد. به طور مثال کسی میتواند مدیر هنری خوبی باشد که اگر گوشی تلفن را بر میدارد و از اساتید شاخص رشتههای مختلف هنرهای تجسمی از جمله نقاشی، مجسمهسازی، گرافیک و غیره برای مشورت یا سفارش و کاری دعوت میکند، بلافاصله و با ذوق و شوق مورد پذیرش قرار بگیرد تا اینکه احیاناً فردی باشد که توانمند نیست و ناشناخته است یا اینکه مورد اعتماد جامعه هنرمندان کشور نباشد.
وی افزود: وقتی مدیر هنری فرد شاخصی باشد به راحتی با هنرمندان ارتباط برقرار می کند و از اندیشه و همفکری آنها استفاده میکند. این خیلی مهم است که یک فرد باتجربه، باوجاهت و دارای جایگاه اجتماعی، فرهنگی و درک مسائل اقتصادی و سیاسی در نقش یک مدیر عالی رتبه هنری انتخاب شود تا بتواند تمام ظرفیت هنری کشور را برای انسجام و رونق فعالیتهای هنری به کار برد.