«ایران» راه و رسم شهید سید حسن نصرالله را بازخوانی میکند
مبارز استثنایی و فرمانده وفادار مکتب روح الله(ره)
جهان آزادیخواهان یکی از مجاهدان نستوهش و انقلاب اسلامی ایران فرزندی از فرزندان خلفش را از دست داد. روز شنبه تأیید شهادت سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان خبری بود که اغلب سیاستمداران منطقه و ایران را فارغ از هر نسبت فکری و گفتمانی که با او داشتند به واکنش برانگیخت. در میان سیاستورزان ایرانی شهادت سید مقاومت واقعهای همسنگ شهادت سردار قاسم سلیمانی بود که همه جناحها را با خود همصدا ساخت. همصدایی که در تعدد پیامهای منتشر شده از سوی طیف وسیعی از شخصیتهای سیاسی تجلی داشت و این پرسش را در ذهن ناظران بیرونی ایجاد میکرد که چه مقدماتی دومین دبیرکل حزبالله لبنان را در جایگاهی چنین سترگ قرار داد و به نسبت میان او با نظام جمهوری اسلامی و عموم سیاستورزان ایرانی
ویژگی بخشید؟
نصرالله؛ مبارز استثنایی
جبهه مقاومت در روزهای اخیر و بر اثر اقدامات تروریستی و جنایتکارانه رژیم صهیونیستی فرماندهان نخبه متعددی را از دست داد؛ فرماندهانی که با وجود همه مجاهدتها و رشادتهایشان رکابی بودند که نگینی همچون نصرالله را در احاطه خود داشتند.
سید حسن یک مبارز استثنایی بود. او تنها دبیرکلی برای یک گروه شیعه در جنوب لبنان نبود. رهبر مبارزی بود که اگر چه اغلب در ضاحیه محله شیعه نشینی در جنوب بیروت استقرار داشت با وجود این به واسطه سالها ایستادن در خط مقدم مبارزه و برخورداری از نبوغ سیاسی همزمان میتوانست در کالبد یک چریک و در قامت یک استراتژیست تجلی پیدا کند. دبیرکلی که در هنگام سخنرانی فصاحت تمام شاعران عرب را در کلام داشت و هنگام تصمیم همچون یک شطرنجباز کارکشته سلسلهای از تحرکات احتمالی دشمن را پیشبینی میکرد. جهان عرب در تاریخ مبارزات 80 ساله برای باز پس گرفتن سرزمینهای اشغالی رهبران و سیاستمداران متعددی را به چشم دید؛ از عرفات تا ابومازن در فلسطین و از رفیق حریری تا ولید جنبلاط در لبنانِ چند فرهنگی با مردمان مسلمان و مسیحیاش. با این حال او شخصیتی استثنایی بود که با بکارگیری آن نبوغ و فصاحت توانست از جایگاه روحانی شیعه میان مردم لبنان از هر دین و آیینی که بودند اتحادی معنادار بهوجود بیاورد. تا آنجا که هنرمندان مسیحی لبنان را به سرودن و خواندن ترانههایی در رسای آرمان بلندمرتبهاش برانگیزد. این سید حسن نصرالله بود که در هنگامههای خطیر این مبارزه طولانی همگان برای شنیدن سخنرانیهای تأثیرگذارش روز شماری میکردند و او با کلماتی که یکسره شور و شجاعت بود وضعیت میدان را به نفع جبهه مقاومت تغییر میداد.
پرورش یافته در دامان انقلاب اسلامی
فارغ ازاینکه سیدحسن نصرالله فعالیت سیاسی و مبارزات خود را در قالب عضویت در جنبش امل از 1357 همزمان با وقوع انقلاب اسلامی ایران و پس از بازگشت از حوزه علمیه نجف به منطقه بقاع لبنان آغازکرد، آنچه از او رهبری با این مختصات ساخت پرورش یافتن در مکتب انقلابی بود که به رهبری امام خمینی(ره) آغاز شد و با زعامت آیتالله خامنهای امتداد یافت.
او که پس از دیدار سال 1360 با امام(ره) به عنوان یک روحانی جوان از سوی ایشان به نمایندگی در امور حسبیه و اخذ امور شرعیه برگزیده شده بود، 6 سال بعد برای ادامه تحصیلات حوزه به قم رفت. اقامت و تحصیلاتش در ایران چندان طولانی نبود. اما در همان مدت 2 سال آموختن زبان فارسی و همنشینی با شخصیتهای برجسته و از جمله ارتباط مستمری که از زمان ریاست جمهوری رهبر انقلاب با ایشان داشت، او را به درس آموخته توانمند مکتب انقلاب تبدیل کرد.
مدافعی صدیق برای ایران
سیدحسن نصرالله که دبیرکلی حزبالله لبنان را از ابتدای دهه 70 شمسی بر عهده داشت تا سالها در رفت و آمد به ایران از محضر دیدار و گفتوگو با رهبر معظم انقلاب بهره میجست. با این حال مراودات او با روحانیون و سیاستمداران ایرانی بسیار گسترده بود. شاهد ارتباط او با جریانهای مختلف سیاسی کشوری که گویا وطن دوم نصرالله به حساب میآمد تصاویری است که در این دو روز منتشر شده است و بسیاری از سیاستورزان اصلاحطلب و اصولگرای ایران را در قاب مشترک با او به تماشا میگذارند.
با این همه جماعتی از آن سوی مرزها با انتشار ویدیوهایی از سید مقاومت اشارات صریح او به حمایتهای مادی و معنوی جمهوری اسلامی ایران از حزبالله لبنان را به شماتت گرفتهاند؛ فراموش کردهاند که او بر خلاف بسیاری از شماتتکنندگان چگونه هزاران کیلومتر دورتر از ایران مدافع صدیق و وفادار انقلابی بود که همچون وطن پاسداریاش میکرد. تا آنجا که واکنش حزبالله در صورت حمله اسرائیل و حامیان آن به ایران از سوی او و یارانش اینگونه توصیف میشد: «رابطه ما با جمهوری اسلامی ایران مثل پدر و فرزند است و در صورت حمله متجاوزان از ایران دفاع خواهیم کرد، حتی اگر شود خودمان را فدای بقای جمهوری اسلامی بکنیم، این کار را خواهیم کرد.» در مقام عمل هم این وجود و حضور مبارزان حزبالله به عنوان یکی از ستونهای محکم جبهه مقاومت بوده که رژیم صهیونیستی را از هر گونه اندیشیدن به مواجهه با عقبه آن یعنی ایران پشیمان ساخته است.
فقدان سید حسن نصرالله اگر چه همچون هر شهادتی جاری گشتن خونی تازه در رگهای مقاومت است اما با ملاحظه چنین ویژگیهایی است که ایران را اینگونه هم صدا در سوگ این شهادت سیاه پوش ساخته، هر چند طلیعه مقاومت هیچ گاه از وجود مجاهدان نستوه خالی نمیماند.