سید هادی سیدافقهی در گفتوگو با «ایران»:
ساختار تشکیلاتی حزبالله قوی و پابرجاست
رضوانه رضاییپور/ با ترور جنایتکارانه رهبر عالی مقاومت لبنان، شهید سید حسن نصرالله از سوی رژیم صهیونیستی، بار دیگر منطقه در آستانه یک بحران جدید قرار گرفته است؛ بحرانی که البته کمنظیر و سرنوشتساز خواهد بود. سید هادی سیدافقهی، کارشناس مسائل غرب آسیا در گفتوگو با «ایران» به بررسی ابعاد این حادثه و نتایج قطعی و احتمالی آن در آینده نزدیک پرداخته است. به تصریح این تحلیلگر، تداوم ضربات حزبالله به اسرائیل پس از ترور جمعی بهواسطه انفجار پیجرها و همچنین ترور رده اصلی فرماندهان نشان داد که این تشکیلات، ساختاری قوی و پابرجا دارد. از سوی دیگر اسرائیل در حال حاضر بر حملات هوایی تمرکز دارد اما در حال بررسی احتمالات برای آغاز حمله زمینی به جنوب لبنان نیز هست که تجربه شکست سخت در سال 2006، آنها را برای شروع این حمله به قطعیت نرسانده است. مشروح این مصاحبه را میخوانید.
این ترور پیامدهای منفی و مثبت را توأمان دارد. مهمترین بخش پیامد منفی آن است که شخصیت مهم و اثرگذار، قهرمان و فرمانده از ما گرفته شد و جبران فقدان چنین عزیز شجاعی بسیار سخت است. ما در روند پس از پیروزی انقلاب اسلامی، افراد بزرگی داشتیم اما این نیروهای کارآمد را از دست دادیم. همین مسأله در مورد شهید سیدحسن نصرالله هم صدق میکند. ولیکن نباید ابعاد مثبت را از نظر دور داشت.
این جنایت انگیزه و اهداف ارکان مقاومت را در مبارزه با اسرائیل تقویت میکند؛ چرا که هم عواطف و احساسات عوام را برمیانگیزد و هم انگیزه ادامه مبارزه را نزد پیروان خود و تشکیلاتشان بیشتر میگرداند. این امر در سطح منطقهای هم صدق میکند. این در حالی است که شهید نصرالله معتقد بود، یک تشکیلات مهم نظامی نباید متکی به یک یا چند فرد باشد.
از این رو به محض به شهادت رسیدن سید عباس موسوی دبیرکل سابق حزبالله، با روحیه نوگرایی و جوانگرایی و متناسب با نیازهای روز و خطرات دشمن، تشکیلات حزبالله را به نحوی چینش کرد که هر کدام در هر پست و مسئولیتی بخواهند ترور شوند، ضربه هولناکی به آن وارد نشود. بنابراین از منظر تشکیلاتی، حزبالله با شهادت سید حسن تضعیف نخواهد شد؛ این را میتوان در ادامه در تحرکات میدانی، پرتابهای موشکی و پهپادی حزبالله پس از شهادت دبیرکل این جبهه مشاهده کرد. چنانکه یک روز پس از اعلام شهادت سیدحسن نصرالله و در حالی که هنوز پیکرش به خاک سپرده نشده؛ برای اولین بار از موشک کروز رادارگریز حزبالله رونمایی شد.
این اقدام، صهیونیستها را نسبت به پیروزی واهی خود در ترور اخیرشان نگران کرد. آنها فکر میکردند که با ترور نصرالله حزبالله فرو میپاشد.
اوضاع سازمانی حزبالله چگونه خواهد شد؟
پیشتر شاهد ترور فؤاد شکر که نقش رئیس ستاد نیروهای حزبالله را بازی میکرد، بودیم. بعد از او نیز ابراهیم عقیل که نقش فرماندهی پهپادی و موشکی حزبالله را ایفا میکرد، ترور شد. اگر فقدان و شهادت این فرماندهان آن قدر مؤثر میبود که بایستی پیش از این، تشکیلات تحت عملشان فرو میپاشید اما شاهد بودیم که افراد دیگری بموقع و دقیق به رسالت فرماندهان شهید ادامه دادند. پس تشکیلات حزبالله اینگونه شالودهریزی نشده که اگر فرد مهمی در این ساختار شهید شود، تشکیلات تحت مدیریت او هم فرو بپاشد.
این امر را در زمان انفجار پیجرها هم شاهد بودیم. اسرائیلیها گمان میکردند که عصب ارتباطی و به کلی سری حزبالله را قطع کردهاند اما اینگونه نشد. بنابراین با شهادت سیدحسن نصرالله، سازمان عریض و طویل و منسجم حزبالله بسادگی نه تسلیم میشود و نه دست از مبارزه میکشد. بقول نعیم قاسم معاون سیدحسن، پس از شهادت ابراهیم عقیل، حزبالله میخواهد با حساب باز برخورد کند. یعنی هیچ خطوط قرمزی را در نظر نمیگیرد. همانطور که رژیم صهیونیستی هر جایی را میزند و به آتش میکشد ما نیز اینگونه برخورد میکنیم. لذا، بعد از شهادت سیدحسن میبینیم که آتشبار یگانها و واحدهای حزبالله به مناطق بسیار حساس برخورد میکند. منطقه طبریه یک منطقه بشدت حساس در اسرائیل است. در منطقه حیفا هم بسیاری از مراکز صنعتی، فرودگاههای مهم، بنادر و مخازن اسرائیل قرار دارد.
اهداف میدانی بعدی اسرائیل چه خواهد بود؟ آیا ایران در این هدف جایی دارد؟
تا زمانی که ایران پاسخی به اسرائیل نداده باشد که هنوز زمان آن معلوم نیست، باید منتظر برخورد صهیونیستها با سایر نیروهای مقاومت بود.
یمن در چند روز اخیر دو موشک به سوی اسرائیل پرتاب کرده، مقاومت اسلامی عراق در این روزها مرتباً، ام الرشراش در ایلات، اطراف حیفا و ارتفاعات جولان را مورد هدف قرار میدهد و متقابلاً پاسخی از اسرائیل نمیگیرد. این رژیم میترسد در چند جبهه بجنگد. نیروی زیادی هم ندارد، بخصوص اینکه خود را برای عملیات زمینی در جنوب لبنان آماده میکند تا بتواند کمربند امنیتی در عمق 7 کیلومتری خاک جنوب لبنان برای خود ایجاد کند. در نتیجه تصور میکنم فعلاً توجه رژیم صهیونیستی روی ادامه عملیات هوایی معطوف است، هرچند از عملیات زمینی هم صحبت میکند.
به نظر شما این حمله را به طور جدی در دستورکار قرار داده است؟
این جای بحث دارد. آیا اسرائیل میتواند با توجه به تجربه تلخی که در سال 2006 داشته و شکست مفتضحانهای از لبنان خورده، باز هم دست به این کار بزند؟ در آن سال کنست اسرائیل کمیته تحقیق و تفحص تشکیل داد تا عامل شکست اسرائیل در جنگ 33 روزه را پیدا کند. این کمیته به این نتیجه رسید که اسرائیل بیمحابا و براساس یکسری برآوردهای سطحی و شتابزده دست به چنین عملیاتی زد و شکست هم خورد. الان هم اینگونه است. نتانیاهو نیاز به ادامه این جنگ دارد و میداند که روز پس از پایان جنگ، روز مرگ حیات سیاسیاش است.
در چنین شرایطی نوع مواجهه جمهوری اسلامی با اسرائیل باید در چه سطح و بُعدی تعریف شود؟
ایران در حال حاضر در دو جبهه مقابله میکند، در واقع به دو فرمان مقام معظم رهبری مبنی بر حمایت از محور مقاومت و کمک به حزبالله جامه عمل پوشانده است. اما این امر رژیم صهیونیستی را نمیترساند مگر اینکه عملیات خونخواهی و انتقام خون شهید هنیه به انجام برسد.
اگر ایران تحرکاتی در این زمینه داشته باشد، ممکن است جنگ توسعه پیدا کند. آن وقت است که امریکا باید بسنجد آیا وارد درگیری با ایران شود یا نه؟ مثلاً مسأله اوکراین را در نظر بگیرد و به منافع و نیروهای خود که در منطقه پخش هستند، بیندیشد یا مثل دفعه قبل رئیسجمهور این کشور به نتانیاهو دستور دهد که دست از پاسخ به ایران بردارد. باید دید ایران جدای از کمکهای مادی و معنوی، وارد درگیری مستقیم خواهد شد یا خیر؟