شیرین اما زهرآگین

سیداصغر نوربخش

روزنامه نگار

اینکه برویم معنی یک واژه پرکاربرد [در کلام و محاوره] را از داخل لغتنامه استخراج کنیم و بیاییم درباره تناقض‌هایش صحبت کنیم و موضوع نه‌چندان غامضی را عیان کنیم، شاید کار ارزشمندی نباشد و درست نباشد که وقت مخاطبان را با چنین موضوعاتی هدر دهیم. اما گاهی چاره‌ای نمی‌ماند برای اینکه معضلی را که همچون خوره جان جامعه را می‌خورد و پیش می‌رود، مطرح کنیم و راه چاره یا مرهمی برایش بجوییم. می‌خواهم درباره واژه «قسطی» صحبت کنم. از قبل می‌دانستم که معنی «قسط» یعنی عدل و داد و «قسطی»، صفتی است برگرفته از قسط، که در واقع، شکل امروزین واژه نسیه است و درباره شرایط خرید یک جنس به صورت پسادستی، به کار می‌رود. در واقع، «قسطی» شکلی تنزل یافته از تصویر یک شرایط عادلانه اجتماعی-اقتصادی را ارائه می‌کند. اما این واژه‌ای که در باطنش معانی بزرگ و ارزشمندی مستتر است، امروز تبدیل به دم دستی‌ترین موضوع زندگی مردمان شده است. درست‌تر این است که بگوییم نمادی از افول تفکر اقتصادی و نزول وضعیت معیشتی است. با این حال، با تعجب بسیار می‌بینیم که دستمایه تبلیغ کسب و کارهای نوظهور و حتی قدیمی شده است تا از این طریق بتوانند مشتریان بیشتری جلب کنند و چرخ زندگی‌شان را از این طریق بچرخانند. تبلیغ، می‌باید که سبب ارتقای مخاطب شود و خوبی‌های مکتب یا مسند مبلغ را نمایان کند اما در اینجا در حوزه تبلیغ اجناس قسطی و شیوه پرداخت اقساطی برای خرید مواد مورد نیاز مشتری، با نهایت اعجاب، می‌بینیم که از ضدتبلیغ استفاده می‌شود و تبلیغاتچی‌ها هم بر آن دائماً نقطه تأکید می‌گذارند. اینکه مثلاً تبلیغ کنیم مخاطب می‌تواند مایحتاج روزانه‌اش را به صورت اقساطی از طریق اپلیکیشن‌ها یا کسب و کارهای نو یا استارتاپ‌ها خریداری کند، یعنی وضع جامعه خوب نیست. اوضاع خراب است. از آن بدتر این است که با استفاده از فیگور کارآفرینی، این چنین شرایطی را به وجود آورده‌ایم. کارآفرینی، قرار بوده و هست که مشکلی از مشکلات شهروندان کم کند یا دریچه‌هایی تازه به روی آنان بگشاید نه اینکه آنان را بیش از پیش در مشکلات اقتصادی و نداری و گرفتاری‌های آن غرق کند. در واقع، این استارتاپ‌ها یا کسب و کارها، مشکلات اقتصادی طبقه‌ای از مردم را شیرین و نوین جلوه می‌دهد و برای درد آنان، موسیقی ملایمی پخش می‌کند که با ریتم موردنظر، رنج‌های خود را تاب بیاورند! در همین راستا، برخی بانک‌ها با استفاده از همین فضای استارتاپی و کارآفرینی، تبلیغ اعطای وام‌های آنچنانی به مردم می‌دهند و تبلیغات چرک و نادرست و خامدستانه‌ای هم ارائه می‌کنند که آسیب کارشان را از این طریق چندوجهی می‌سازند. علمای اقتصاد می‌گویند که وام برای قشر پایین‌دست مانند سم می‌ماند. آنها را بیشتر ضعیف می‌کند و بیشتر عقب نگه‌شان می‌دارد. برای آنهایی هم که می‌خواهند با گرفتن وام، کسب و کاری راه بیندازند هم از سم بدتر است. احتمال شکست در آن کار را افزایش می‌دهد و اگر هم جان سالم به در ببرند، دچار مشکلات بیشتری خواهند شد. می بینیم که روح کارآفرینی در حوزه‌های «فین تک» که به معنای فناوری مالی یا کاربرد نوآورانه فناوری در ارائه خدمات مالی است، دچار زخم‌های کاری شده است. استارتاپ‌ها در این حوزه، هر روز شکل و شمایل تازه‌ای به خود می‌بیند اما پیشرفت‌های آن اغلب به ضرر مشتری و عموم مردم تمام می‌شود. مردم را بدهکارتر می‌کند و رنج‌ها و اضطراب‌های زندگی‌شان را بیشتر می‌کند. اما هیچ کس دلیل آن را نمی‌توانست بیابد و از این طریق خانواده و قومی که دختر از آن آمده بود به مطامع و اهداف‌شان دست می‌یافتند. کسب و کارهایی که با برچسب کارآفرینی، مردمان را بیشتر زیر بار قرض می‌برند و مشکلی بر مشکلاتشان می‌افزایند نیز در چنین جایگاهی قرار دارند. فرهنگ کارآفرینی اما از این قاعده تبعیت نمی‌کند و به دنبال رفع مشکل است. باید این فرهنگ راه بروز بیشتری بیابد.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و پانصد و شصت و یک
 - شماره هشت هزار و پانصد و شصت و یک - ۰۳ مهر ۱۴۰۳