مجتبی رجبیمعمار، بازیگر نمایش«من و گربه پری» در گفتوگو با «ایران» از چالشهای این نمایش میگوید
بیان سادگیها از پس تمام سختیها پدید میآید
نگار امیری
خبرنگار
مجتبی رجبیمعمار، این روزها با نمایش «من و گربه پری» به نویسندگی سیمین امیریان و با کارگردانی شهره سلطانی، میزبان تماشاگران است. این اجرا از ساعت 18:30 در تالار چهارسو مجموعه تئاترشهر برگزار میشود.
این هنرمند با اشاره به ویژگیهای نمایشنامه «من و گربه پری» اظهار داشت: مهمترین ویژگی این نمایشنامه داستان کاملاً واقعگرا و رئالیستی آن است که بسیاری از افراد جامعه با آن درگیر هستند. در واقع این اثر روایتگر موضوعی ساده است که تماشاگران نسبت به آن ذهنیت و آشنایی دارند.
رجبیمعمار ادامه داد: از نکات قابل اهمیت این نمایش، تصورات غلطی است که بسیاری از ما درباره ازدواج داریم. ساده گرفتن بسیاری از مسائلی که با گذشت زمان و آشنایی بیشتر زوجها با یکدیگر پررنگ و بااهمیت میشوند یا مسائلی چون اختلافات فرهنگی که به مرور زمان چالشهای جدی را بین آنها ایجاد میکند، از جمله مواردی بود که برای من جذابیت داشت.
این هنرمند افزود: از دیگر دلایل پذیرش حضور در این اثر، قابل درک بودن داستان کار برایم بود که به نظرم بیان و اجرای آن میتوانست برای تماشاگران نیز کمککننده باشد.
بازیگر نمایش«من و گربه پری» بیان کرد: بحث حیوانات و چگونگی رفتار و نگهداری از آنها دیگر مسألهای است که در سالهای اخیر بدون شناخت درست و دانش کافی به صورت یک موج در بین مردم رواج پیدا کرده و متأسفانه تبعات بدی نیز با خود به همراه داشته است. در واقع نگهداری از حیوانات خانگی به جای اینکه در راستای حمایت از آنها باشد بیشتر برای همراهی با جوی که در جامعه شکل گرفته، همسو شده است. این موضوع باعث شده بیشتر از حمایت از حقوق حیوانات به آنها لطمات غیرقابل جبرانی وارد شود و حقوقشان پایمال گردد.
رجبیمعمار درباره کاراکتر ساسان نیز گفت: ساسان کاراکتری دو وجهی و بسیار واقعی است. ساسان از آدمهایی است که شاید بهظاهر امکان برقراری ارتباط با دیگران را ندارند، مسئولیتپذیر نیستند و احساسی در قبال حیوانات و مسائل پیرامونشان ندارند اما زمانی که در بطن یک اتفاق قرار میگیرند، بسیار دغدغهمند و مسئولیتپذیرتر از دیگران عمل میکنند. به نمایش درآوردن این دوگانگی که در بیشتر ما انسانها وجود دارد، برای من به عنوان بازیگر بسیار جذاب بود.
همکاری و همنشینی با دوستان و یاران قدیمی
این هنرمند با اشاره به همکاریاش با شهره سلطانی، بازیگر و کارگردان تئاتر نیز مطرح کرد: همکاری با خانم شهره سلطانی از یک جهت با توجه به یک دوره فاصلهای که از تئاتر گرفته بودم برایم قابل اهمیت بود. دوست داشتم بعد از این دوری از صحنه با کسی که به صورت جدی برای تئاتر دغدغهمند است، همکاری داشته باشم و شهره سلطانی این ویژگی را داشت. او سالها در این عرصه فعالیت کرده است و سابقه همکاری با نسلهای متفاوت از بزرگان تئاتر تا هنرمندان نسل جوان را در کارنامه حرفهایاش دارد.
این بازیگر ادامه داد: علاوه بر این، من، بهروز پناهنده و شهره سلطانی به واسطه شناختی که از یکدیگر داشتیم همیشه منتظر بودیم در یک پروژه همکاری داشته باشیم و بعد از آغاز کار متوجه شدم تصور همیشگی که از یکدیگر داشتیم بسیار درست بود. چرا که گاهی آدمها تصورات خامی در ذهن دارند و زمانی که وارد پروژه میشوند شاهد فرسنگها فاصله فکری با یکدیگر هستند، اما در این پروژه همکاری، همدلی و اعتمادی دوطرفه وجود داشت که فضای کار را دلپذیرتر میکرد.
او افزود: ما همیشه دوست داریم اثری ثمربخش تولید شود که به نتیجه آن افتخار کنیم. قطعاً بسیاری از آثار از این ویژگی برخوردار هستند، آنها در زمان خود تأثیرگذار بوده و پس از اجرا یاد و خاطرهای از خود به یادگار میگذارند اما برای من این موضوع که در دوران همکاری چقدر از کنار هم بودن لذت برده و اتفاقات خوشایندی را تجربه کردهایم بیش از هر چیز اهمیت دارد.
این بازیگر در پاسخ به اینکه ساده و روان بودن یک کاراکتر چه چالشی پیش روی بازیگر میگذارد، گفت: ساده و روان بودن یک کاراکتر زمانی که ما میخواهیم چیزی را در عادیترین شکل ممکن همانگونه که هست، نشان دهیم، چالشبرانگیز است. ما در این شرایط به دلیل فوکوس ذهنی اتوماتیکوار برخی ویژگیها را با بزرگنمایی به نمایش میگذاریم و در برخی موارد آنها را حذف میکنیم. در صورتی که فراموش میکنیم روان بودن یک شخصیت، برقرار کردن تعادل بین اغراق و سادهنگری است که کار سختی برای بازیگر است، چرا که باید حد میانه آن را پیدا کند. رجبیمعمار بیان کرد: در زندگی مسائل زیادی وجود دارد که در ظاهر بسیار سادهاند اما در روند شکلگیری آنها پیچیدگیهای فراوانی وجود داشته است. بنابراین برای بازیگر جذاب است که سادگی را از پس تمام سختیهایش پیدا کند. آن را در بالاترین حد اغراق و همچنین بالاترین سطح سادگی در ذهنش مرور کرده و در نهایت چیزی را که در وجودش شکل گرفته به بازی ساده و روان تبدیل کند.