روایت توانمندی مقاومت لبنان و ناتوانی رژیم صهیونیستی در اندیشکده شورای آتلانتیک
دستورالعمل جنگ در رسانه ناتو
امیر فرشباف
خبرنگار
حملات رفت و برگشتی رژیم صهیونیستی و مقاومت لبنان، فضایی در آستانه جنگ گسترده را در غرب آسیا ایجاد کرده است که غایت آن میتواند دگرگونی چهارچوبهای نظم منطقه باشد. یکی از بسترهای تحقق چنین وضعیتی، اندیشکدهها و مؤسسات پژوهشی غربی هستند که زمینه نرمافزاری تحولات میدانی را فراهم میکنند. وبگاه شورای آتلانتیک وابسته به ناتو یکی از این اتاقهای فکر است که تحولات غرب آسیا را زیر نظر دارد و نه تنها رویدادهای این منطقه را در چهارچوب منافع کشورهای غربی ارزیابی میکند؛ بلکه به دولتهای عضو ناتو توصیهها و تجویزهای میدانی و راهبردی پیشنهاد میکند. این اندیشکده پس از بالا گرفتن تنش میان اسرائیل و حزبالله، در گزارشی با اذعان به توانمندیهای مقاومت و ناتوانی تل آویو در تعیین سرنوشت نبرد، پشتیبانی عملیاتی همه جانبه امریکا از اسرائیل را ضروری میخواند.
حزبالله در حال قویتر شدن است
نویسندگان این مقاله در سطوحی از متن مدعی میشوند که به تعویق انداختن جنگ باعث میشود که با سرازیر شدن منابع ایران، تواناییهای حزبالله افزایش یابد و به طور فزایندهای منافع امنیتی ایالات متحده را به خطر بیندازد. ارزیابی تهدید سالانه 2024 دفتر مدیر اطلاعات ملی ایالات متحده بیان میکند که «حزبالله به دنبال محدود کردن نفوذ ایالات متحده در لبنان و خاورمیانه است.» هر چه حزبالله قویتر شود، توانایی بیشتری در تهدید متحدان، پرسنل و نفوذ امریکا در منطقه خواهد داشت.
مقاله شورای آتلانتیک درخصوص افزایش تواناییهای تهاجمی حزبالله میافزاید: حزبالله از 7 اکتبر 2023، با کاهش تواناییهای ارتش اسرائیل در چند جبهه، از این فرصت برای آزمایش نواقص پدافند هوایی اسرائیل استفاده کرده است. این گروه همچنین از قابلیتهای اطلاعاتی، نظارتی و شناسایی خود برای ایجاد فهرستی از اهداف مهم نظامی، غیرنظامی و زیرساختی در داخل اسرائیل استفاده کرده است. گستره کامل تواناییهای نظامی حزبالله ناشناخته است، اما تخمین زده میشود که این گروه بیش از 150 هزار موشک زمین به زمین داشته باشد که بیش از 10 برابر آن چیزی است که در آغاز جنگ دوم لبنان در سال 2006 در اختیار داشت. همچنین گزارش شده است که حدود 2000 پهپاد و 25000 تا 30 هزار پرسنل فعال و همین تعداد ذخیره در اختیار دارد. نکته مهم این است که این نیروها اکنون تجربه نظامی تازه هم دارند، زیرا در طول جنگ سوریه حضور داشتهاند. این تهدید با چشمانداز یک ایران مجهز به سلاح هستهای در آینده نزدیک که میتواند با قدرت بازدارندگی نهایی از حزبالله حمایت کند، تشدید میشود.
فهرست نیازمندیهای میدانی اسرائیل
این اندیشکده درباره کاستیهای نظامی رژیم صهیونیستی مینویسد: اسرائیل در صورت قصد عملیات نظامی در جنوب لبنان، بدون تأخیر به دریافت تسلیحات و کمکهای نظامی نیاز دارد تا از کارایی ارتش در جنوب لبنان و امنیت شهرکنشینان اطمینان حاصل کند. سامانههای «گنبد آهنین» و انبارهای آن به دلیل ماهیت قاطع حملات هوایی حزبالله به لبه پرتگاه رانده خواهند شد. برای اینکه سیستمهای دفاع هوایی به طور کامل عملیاتی شوند، ایالات متحده باید کمکهای نظامی مورد نیاز برای ادامه خرید تجهیزات حیاتی اسرائیل را فراهم کند.
ایالات متحده برای حمایت بیشتر از متحد خود، باید نیروهای دریایی لازم را در منطقه مستقر کند و قابلیت همکاری دو ارتش را افزایش دهد و از سیستمهای دفاع هوایی پیچیده اما همچنان آسیبپذیر اسرائیل پشتیبانی کند. فرماندهی مرکزی ارتش ایالات متحده باید تلاشهای منطقهای را برای رهگیری پرتابههای وارده از ایران و نیروهای نیابتی آن، مشابه حملات ماه آوریل، هماهنگ کند. ایالات متحده برای پشتیبانی میتواند با تقویت قابلیتهای سنجش و هدفگیری از طریق سیستمهای
Aegis و E-2Hawkeyes و همچنین با اشتراکگذاری اطلاعاتی گستردهتر، پشتیبانی غیرفعال ارائه دهد.
هزینهسازی تل آویو
برای واشنگتن تمامی ندارد
طبق این گزارش، آخرین ابزاری که ایالات متحده میتواند از طریق آن به تلاشهای اسرائیل کمک کند، از طریق حمایت صریح در صحنه بینالمللی است. اما از آنجایی که جنگ ادامه دارد و عموم مردم به طور فزایندهای در معرض وحشت مبارزات شهری و نبرد اطلاعاتی قرار میگیرند، این حمایت بینالمللی کاهش یافته است.
در حالی که بسیاری از امریکاییها بهطور موجهی نسبت به درگیر شدن این کشور در جنگ دیگری در غرب آسیا محتاط هستند، اسرائیل از طریق کمکهای نظامی، اطلاعاتی، پشتیبانی دفاع موشکی و حمایت رسانهای در صحنه بینالمللی به حمایت امریکا نیاز خواهد داشت.
پیوندهای فزاینده بین دشمنان ایالات متحده در سراسر جهان - به طور عمده چین، روسیه، ایران و کره شمالی - باید مورد توجه قرار بگیرد. امریکا با حمایت از اسرائیل میتواند عزم خود را نشان دهد و شروع به احیای بازدارندگی منطقهای خود کند. این امر بویژه در شرایطی مهم است که چین، روسیه و ایران همچنان به ایجاد پایگاههای ژئوپلیتیکی در منطقه ادامه میدهند.
روایتی که این مقاله در پی بازنمایی آن است، تصویر «امریکا به مثابه ضامن ثبات و امنیت جهانی و منطقهای» است، درحالی که حقیقت کاملاً خلاف این تصویرپردازی است. نویسندگان این تصویرسازی را از طریق گره زدن منافع امریکا و رژیم صهیونیستی در مواجهه با مقاومت لبنان انجام میدهند. به تعبیری دیگر، پشتیبانی از اسرائیل، نمایش پرستیژ ابرقدرتی امریکا در منطقه و جهان است که فعلاً دولت ایالات متحده ترجیح میدهد هزینههای آن را بپردازد، ولو به قیمت ریخته شده خون دههاهزار انسان.