«ایران» شاخصهای همگرایی از دیدگاه رئیس جمهور پزشکیان را بررسی میکند
مسئولیت چپ و راست در دوره وفاق
مرتضی گلپور
خبرنگار
در دولت مسعود پزشکیان مهمترین پرسشها باید این باشد: تعریف وفاق چیست، شاخصهای آن کدام است و با کدام سنجه میتوان فهمید یک نفر یا یک جریان در راستای وفاق حرکت میکند؟ مسئولیت طرح این پرسشها بیش از همه برعهده حامیان رئیس جمهور پزشکیان است. باوجود این هنوز پاسخی مدون و دارای چهارچوبهای نظری به این پرسشها در اختیار نداریم. درغیاب این پاسخ مدون، امروز برخی افراد یا جریانهای سیاسی با برداشت غیردقیق و مدون نشده در ذهن خود از وفاق دارند عمل میکنند. آنطور که از شواهد پیداست، این برداشت غیردقیق باعث شده است که در نظر آنان، وفاق صرفاً به معنی طرح مطالبات از طرف مقابل معنا بدهد. یعنی در تعریف اینان از وفاق مسئولیتی متوجه خود آنان، جز طرح مطالبات نیست. وفاق مدنظر آنان به این معنی است که صرفاً این طرف مقابل است که باید به خواستههای آنان که حق است، تن بدهد. اما طرف مقابل در قبال این همراهی و حرکت در مسیر وفاق، حقی ندارد؟ اساساً جای نگرانیها، ملاحظات و مطالبات طرف مقابل در این وفاق چیست؟ اما برخی این گونه فکر میکنند که اصلاً چرا باید آن طرف هم درخواستی داشته باشد، وقتی همه حقانیت ماجرا پیش ماست؟ این امر باعث شده است در دوره وفاق باشیم، اما در معنا جدالها و شکافهای سیاسی با شدت گذشته ادامه یابد. به عبارت دیگر، آنچه در عمل رخ داده این است که نام بردن از وفاق اغلب به ابزاری برای حجیت یافتن کنشها و اظهارنظرها تبدیل شود. یعنی هرکس حرف یا کنش خود را تحت عنوان وفاق مطرح میکند تا مطلوب واقع شود و طرف مقابل را وادار به پذیرش آن کند. اما این رویکرد نه تنها به حل مسألهها منجر نمیشود، بلکه به وفاق هم منتهی نمیشود و فقط به شکافهای گذشته دامن میزند. درعین حال ادامه یافتن این وضعیت میتواند باعث تشتت آرا، چندپارگی دیدگاهها و درنهایت به واگرایی کنشهای حامیان پزشکیان هم منجر شود که اتفاقاً قرار بود در راستای تقویت وفاق باشند. اما تشتت ناشی از فقدان شاخصهای وفاق، واقعی نیست. درست است که برخی همه کنشهای مسبوق به سابقه خود را تحت نام جدید وفاق انجام میدهند. اما این به این معنی نیست که هیچ ابزاری برای سنجش کنش یا اظهارنظر برمبنای وفاق وجود نداشته باشد.
هنوز در مرحله فقدان تعریف نظاممند و نظری از وفاق هستیم. اما نبود تعریف به این معنی نیست که شاخصی هم در اختیار نداشته باشیم. شاخصهایی وجود دارد. اتفاقاً این خود پزشکیان است که بیش از هر کس دیگری درباره این چهارچوبها سخن گفته است. بیراه نیست اگر بگوییم این شاخصها در میان جدالها یا وقایع روزانه سیاسی پنهان مانده و به چشم نیامده است. این گزارش مروری است بر برخی از این شاخصها که رئیس جمهور پزشکیان در نشستها و موقعیتهای مختلف آنها را مطرح کرده است.
دو طرفه بودن، اولین شاخص
براساس سخن رئیس جمهور پزشکیان، میتوان اولین شاخص را این طور تعریف کرد: وفاق جادهای دو طرفه است. پزشکیان در اولین نشست خبری خود، یکی از موضوعات مهم در توسعهیافتگی را احترام به فرهنگ جامعه دانست و گفت: «اینکه یک عده آدم با هنجارشکنی باعث عکسالعملهای مردم شوند، این توسعهیافتگی نیست. اگر به چیزی که من عبادت میکنم توهین کنید، ممکن است من در واکنش کاری کنم که منطقی نیست، چرا که این اعتقاد را نمیتوانیم نادیده بگیریم.» رئیس جمهور ادامه داد: «در داخل متأسفانه عدهای به دنبال درآوردن لج هستند در حالی که هر دو طرف باید کوتاه بیاییم و بپذیریم که لج یکدیگر را درنیاوریم. اگر کسی که قدرت دارد در مقابل عقبنشینی طرف مقابل جلوتر بیاید، این درست نیست.» از این عبارات، به خوبی میتوان دریافت که وفاق، صرفاً طرح مطالبات یا بیان خواستهها نیست. بلکه مطالبه کننده یا کنشگر سیاسی نیز باید به عقاید، باورها و چهارچوبهای اعتقادی طرف مقابل احترام بگذارد. این همان چیزی است که اساتید علوم سیاسی از آن با عنوان «همپذیری» یاد میکنند. پذیرش یکدیگر و مفروض گرفتن درستی اعتقادات و علایق طرف مقابل، در جامعه ایرانی-اسلامی، مقدمه هر وفاقی است. و درنهایت اینکه هر درخواست برای کوتاه آمدن، چه بسا میتواند با عقبنشینی درخواست کننده نیز همراه باشد. چنین فاصله گرفتنهای دوجانبه، فضای کافی برای مفاهمه و درنهایت وفاق ایجاد میکند.
مستدل بودن به جای
جناحی بودن
مبنای اظهارنظر یا طرح مسأله چیست؟ و اساساً چگونه میتوان صحت و درستی آن را سنجید و بر همان مبنا عمل کرد. پزشکیان در دیدار اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس با بیان اینکه بنای دولت پایهگذاری تصمیمها بر نظرات مستدل، مستند و کارشناسی است، افزود: «وقتی مبنای کار اجماع بر حرف و سخن درست و مستدل، فارغ از رویکردهای جناحی، مذهبی و قومی باشد، اختلافی باقی نخواهد ماند و ما در تلاشیم که این گفتمان را در کشور نهادینه کنیم.» این عبارت پزشکیان ناظر بر همان توصیه معروف است، مبنی بر اینکه «باید دید چه چیزی گفته میشود، نه اینکه گوینده کیست.» اکنون وضعیت در جامعه ما به گونهای است که حتی حرفهای درست هم، به صرف اینکه گوینده در جناح مقابل ما است، یا شنیده نمیشود یا کمتر شنیده میشود.
رویهها مهمتر از افراد
برخی از چهرهها یا حامیان جریانهای سیاسی، اصلاحطلبی را صرفاً با افراد میشناسند. به این معنی که یک وزارتخانه یا نهاد تنها درصورتی اصلاحطلبانه اداره میشود که یک اصلاحطلب در رأس کار باشد. اما تجربه نشان داده است که نه تنها چنین نیست، بلکه این امر در نهایت باعث مخدوش شدن مفهوم اصلاحطلبی خواهد شد. به عنوان مثال، برخی دلیل مخالفت خود را با وزارت کشور اسکندر مؤمنی حضور نداشتن او در جریان اصلاحطلبی عنوان میکردند. اما اکنون معلوم شد که او توانسته است رویهها و اهداف اصلاحطلبی را به خوبی دنبال کند. انتصاب استاندار کرد اهل سنت که یکی از مهمترین اتفاقات سیاسی دوره اخیر بود از آن جمله است. هرچند برخی از اصلاحطلبان به همین انتصاب هم خرده گرفته و اعتراض کرده بودند که این استاندار در اردوگاه اصولگرایی تعریف میشود.
برش
در جدال سیاسی فضیلتی نیست
تجربه سه دهه اخیر به ما آموخته است که سیاست ورزی از نوع دنبال کردن جدالها و برجسته کردن شکافها و صرف طرح مطالبات به جای همگرایی متقابل، هیچ فضیلتی ندارد. زیرا مطلقاً هیچ دستاوردی برای کشور ندارد، ضمن اینکه منابع انسانی و سیاسی کشور را هم مستهلک میکند. امروز مسأله و چه بسا وظیفه حامیان پزشکیان این است که خود پیشگام حرکت در مسیر وفاق باشند، نه صرفاً مطالبهگر وفاق از طرف مقابل. لازمه این امر کاستن از شدت ستیزهای سیاسی، پذیرش طرف مقابل و جست و جو برای یافتن راهی برای عمل مشترک است. اما اگر قرار باشد اصلاحطلبان نیز همچون گذشته، افراد کارآمد و توانمند جناح مقابل را، به صرف همجناحی نبودن از سازمانهای دولتی برانند، نمیتوان به شکلگیری وفاق امیدی داشت. زیرا راندن افراد کارآمد از جناح مقابل و نپذیرفتن آنان به عنوان همکار، فرصتی برای دامن زدن ناکارآمدهای جناح مقابل به شکاف سیاسی فراهم میکند. چرا که شکاف سیاسی، زمین بازی ناکارآمدان است، آنان که حرف و عمل ایجابی برای ساختن ندارند و آفرینش و تحولی از آنان ساخته نیست؛ خواه اصولگرا باشند، خواه اصلاحطلب. از این رو امروز این مسئولیت متوجه اصلاحطلبان است که در راستای کلانپروژه خود یعنی توسعه ایران، به ایجاد پل میان جریانهای سیاسی بپردازند، نه ساختن دیوارها. و ایجاد پل، همان وفاق است که امروز ریاست جمهوری مسعود پزشکیان این فرصت تاریخی را فراهم آورده است. باید این فرصت را برای ایران پاس داشت.