غلبه بر تبلیغ
سیداصغر نوربخش
روزنامه نگار
متأسفانه اوضاع مان در عرصه تبلیغات خوب نیست. روراستتر این است که بگوییم، «خیلی بد» است. این تبلیغاتی که میگویم، همه نوع تبلیغات را شامل میشود. در خیابانها، صفحات تبلیغاتی زیادی وجود دارد که به لحاظ ساختاری، با مشکلات زیادی مواجه هستند. پر از شعارهای عجیب و غیرواقعیاند. اغلب شان، دچار ازخودتعریفی عجیبی هستند که کار را هم خنده دار و هم آزاردهنده کردهاند. بسیاری شان، از ماهیت منفی یا از کلمات منفی استفاده میکنند که مشخص است، طراحان و اتاق فکرشان، از تبلیغات سررشتهای ندارند یا درس شان را خوب یاد نگرفتهاند و نمیدانند که در تبلیغات، نباید از واژههای منفی و مفاهیم منفی استفاده کرد. مگر در موارد خاص و استثنایی که عموماً در دوران جنگ و برای دشمن، چنین کاری در تبلیغات جایز میشود. یا یکسری شعارها، نامفهوماند. احتمالاً ترجمه تبلیغات معروف آن سوی مرزها را استفاده کردهاند که کارآیی ندارد. در واقع، با دیدن این تبلیغات، شهروندان ما دچار دل نگرانی و سراسیمگی میشوند که در نوع خود میتواند نمونهای از آزار و اذیت اجتماعی به حساب بیاید. در بخش گرافیک، اوضاع بهتر است، اما فقط «کمی». استفاده از رنگها، بیشتر براساس سلیقه طراح صورت میگیرد و روان شناسی و جامعه شناسی رنگ، معمولاً نادیده گرفته میشود. این موضوع هم سبب ایجاد آشفتگی ذهنی در بیننده میشود که متأسفانه، تعداد زیادی از شهروندان را باید در این دایره، در نظر بگیریم.
باید این موضوع را بسیار جدی بگیریم؛ تبلیغات در پیشرفت یک تفکر، یک کسب و کار، یک مکتب، یک رویداد و یک کشور، اهمیت حیاتی دارد. مثلاً چنگیزخان مغول، برای کشورگشایی از تیم تبلیغاتی استفاده میکرده و از این طریق، هزینههای ارتشاش را بشدت کاهش میداده است. یا ابرقدرتها، پیش از انجام فعالیتهای نظامی، میآیند در حوزههای فرهنگی و هنری، تبلیغات گستردهای میکنند و بعد دست به تجاوز میزنند. مثلاً برای نمونه اشغال عراق توسط ایالات متحده در دوران صدام یکی از آنهاست. میگویند، مردم محلی با دیدن سربازان امریکایی، سراغ «رمبو» قهرمان فیلمهای هالیوودی در دهه هشتاد و نود میلادی را میگرفتهاند. نیروهای داعش هم برای گسترش تجاوزات شان، از قدرت تبلیغ، استفاده یا در واقع سوءاستفادههای فراوان کردهاند. ادبیات، هنر و تبلیغ که با هم ارتباطی تنگاتنگ و ناگسستنی دارند، موضوعاتی هستند که بسیار در پیشرفت و پیروزیها، مؤثرند. یک روزنامه نگار فرانسوی در دوران اشغال افغانستان توسط نیروهای امریکا، دریافته بود که نیروهای ارتش امریکا، برای مقابله با نیروهای طالبان که در کوههای صعب العبور، پنهان شده بودند، از اتومبیلهایی استفاده میکردند که بلندگوهای بسیار بزرگی روی آنها جاگذاری شده بود. از این بلندگوها، آهنگهای مربوط به موسیقی «متال» و «هِوی متال» که سبکی خشن و پرسر و صداست، پخش میکردند. خبرنگار فرانسوی دیده یا شنیده بود که برخی از طالبها، با عصبیت و کنترل نشده، از مخفی گاه شان بیرون میزدند و بعد شکار میشدند. ما که میدانیم تبلیغ در حوزه فرهنگسازی و اقتصاد و اجتماع، اهمیتی حیاتی دارد؛ اما فراموش نکنیم که در حوزه سیاست هم، این موضوع، بسیار اساسی است. مسئولان بلندپایه، در سخنرانی هایشان، حتماً باید متنی را بخوانند که پیش از آن، در اتاق فکرشان، به جمعبندی رسیده باشند. در عالم سیاست، هر واژه اهمیتی بالا دارد، بنابراین سیاستگذاری و راهبردها و رویکردها، کاملاً باید مشخص باشند. این موضوع هم در عرصههای داخلی و هم خارجی کشور، باید مورد توجه قرار گیرد. به همین خاطر است که ما در رسانههای خارجی، از مسئولان کمتری، حرف و سخن میشنویم و فقط یک عدهای خاص از مقامات، سخنان شان، منتشر میشود. اما در کشور ما، برخی از مسئولان، هم طولانی صحبت میکنند و در طول هفته هم، به دفعات صحبت میکنند. این بخش، از آنجا که مربوط به فعالیتهای تبلیغی است، معمولاً نتایج معکوسی به دنبال دارد. یعنی، مخاطب دیگر حرف آن مسئول را که هم طولانی حرف میزند و هم متعدد سخن میگوید دیگر نمیشنود و دچار ناشنوایی اجتماعی میشود. این، یعنی هدر رفتن سرمایهها و از بین بردن زمانهای ارزشمند.
حال، حوزه کارآفرینی و کارآفرینان کاربلد و هنرمند، باید که در این زمینه، خودی نشان دهند و سایر اجزای اثرگذار جامعه نیز به این قشر میدان عمل بیشتری بدهند. کارآفرینان با ارائه ایدههای کارآفرینانه میتوانند گرههای بسیاری را از حوزه تبلیغات کشور برطرف کنند. گروه سازی، پایه کارآفرینی به حساب میآید که لازمه کار تبلیغاتی هم هست. به کارآفرینان برای کار تبلیغات در همه سطوح و حوزهها، میدان بدهید تا متوجه شوید که مسیر پیشرفت کشور، چگونه هموار خواهد شد.