گرفتار نوستالژی اوشین

 محدثه واعظی‌پور
روزنامه‌نگار

 «سال‌های دور از خانه» در آن روزهای سخت دهه شصت پدیده تلویزیون بود، در تمام سال‌های پس از پخش این سریال، بسیاری درباره خیابان‌های خلوت موقع پخش آن و محبوبیت این سریال نوشته‌اند و اوشین، وجهی نوستالژیک و خاص برای بخشی از جامعه ایرانی دارد. اما تماشای دوباره این سریال، ضعف‌های بسیار آن را آشکار می‌کند.
 «سال‌های دور از خانه» یک سریال درجه سه است که اگر امروز از تلویزیون پخش می‌شد، جذابیتی نداشت. جدا از داستان کشدار، شخصیت پردازی سست و روایت حوصله سربر سریال، ساختار آن هم بسیار ضعیف است. از بازی‌های اغراق‌آمیز و تصویربرداری در دکورهای ساده تا محدود بودن لوکیشن‌ها، همه چیز حکایت از تولیدی محقر دارد. داستان پر آب چشم زندگی اوشین، مردسالارانه و بسیار سنتی است. اوشین، برای آنکه همدلی برانگیز و دوست داشتنی باشد، تحقیر شده، عذاب می‌بیند و مدام از صفر شروع می‌کند تا اسوه فداکاری و ایثار باشد.
اما همین بانوی نمونه، در سالخوردگی، عروس و پسرش را مانند نسل قبل، استثمار کرده و رویکردی استبدادی نسبت به آنها دارد. اوشین که بار یک زندگی پرحقارت و دشواری را به دوش کشیده، می‌خواهد انتقام فقر پدر، خیانت‌های ریوزو و بی‌مهری‌های روزگار را از هیتوشی و عروس جوانش بگیرد. او در سالخوردگی زنی مستبد و خودخواه شبیه مادر ریوزوست و حرف‌ها و انتظاراتش، غیرمنطقی است. عجیب است جامعه ایرانی در آن روزها، این وجه تاریک شخصیت اوشین را نمی‌دید و او را حتی در اختلاف‌های خانوادگی محق می‌دانست.
 تماشای یک قسمت از «سال‌های دور از خانه» صبری فراوان می‌خواهد. کارگردان مدام در پی شیرفهم کردن بیننده است، هر رخداد و ماجرا، بارها به زبان مختلف از دهان شخصیت‌ها شنیده می‌شود. کمبود داستان و کنش‌های جذاب، نویسنده و کارگردان را به ورطه تکرار انداخته و در موقعیت‌های مشابه گرفتار کرده است.
 اوشین به عنوان شخصیت اصلی چند دیالوگ کلیدی و شعاری دارد که بارها آنها را تکرار می‌کند. بخشی از این شعارها درباره علاقه به کار کردن و لزوم شروع کردن مجدد هر پروژه، پس از شکست‌های خانمان برانداز، احتمالاً کار دوبله برای تبدیل کردن اوشین به یک قهرمان است، اما روند مجموعه نشان می‌دهد که کلیت کار بر تکرار و دست کم گرفتن شعور مخاطب استوار است.
 «سال‌های دور از خانه» حتی از نظر بصری، چیزی برای مخاطبش ندارد. بازیگرها مدام در استودیو و در دکورهای ثابت با نماهای تکراری دیده می‌شوند و جای دوربین، به سختی در لوکیشن‌ها عوض می‌شود. از طبیعت زیبای ژاپن در سریال خبری نیست.
 امتیاز این سریال، دوبله درخشان و تلاش دوبلورهایی است که شنیدن دیالوگ‌های ساده و اغلب فاقد خلاقیت و کشش داستانی را قابل تحمل کرده‌اند. «سال‌های دور از خانه» محصول یک دوره است که پخش سریال‌های جذاب، بویژه آثار خارجی در تلویزیون محدود بود. در آن فضا، پوشش، آرایش و مناسبات شخصیت‌ها تازگی داشت، آنقدر که بیننده روایت ضعیف و ساختار پر ایراد سریال را نمی‌دید.
همان بیننده‌ای که پیش از اوشین، «سلطان صاحبقران» (علی حاتمی) و «دایی جان ناپلئون» (ناصر تقوایی) را تماشا کرده بود و همان مقطع، «هزاردستان» (علی حاتمی) را می‌دید. «هزاردستان» هنوز و پس از سال‌ها، جذاب و باطراوت است و بسیاری از سکانس‌هایش، در ذهن می‌ماند اما، عجیب است که سریال باارزش حاتمی، حتی در آن دوره به اندازه «سال‌های دور از خانه» محبوب نبود. مقایسه مضمونی، ساختار بصری و روایت «هزاردستان» و «سال‌های دور از خانه» نشان می‌دهد لزوماً، آثار باکیفیت، قدر نمی‌بینند. هر چند گذر زمان، درخشش گوهری را که علی حاتمی با خون دل ساخت، ثابت کرد، اما بسیاری هنوز گرفتار نوستالژی اوشین هستند.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و پانصد و چهل و چهار
 - شماره هشت هزار و پانصد و چهل و چهار - ۰۷ شهریور ۱۴۰۳