کودک ربا در مشهد دستگیر شد

نجات دختر ۲ ساله از چنگ مرد بدهکار

گروه حوادث / مرد بدهکار که فکر می‌کرد با ربودن دختربچه‌ای ۲ ساله در یکی از بوستان‌های مشهد و درخواست پول، می‌تواند مشکل مالی‌اش را حل کند، در کمتر از ۴۸ ساعت با تلاش مأموران انتظامی خراسان رضوی بازداشت شد و کودک به آغوش خانواده بازگشت.

به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، شامگاه 29 مرداد امسال خانواده‌ای در تماس با پلیس از ربوده شدن دختر 2 ساله خود به نام لعیا خبر دادند. در پی اعلام این گزارش، تیم‌های ویژه مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی راهی محل حادثه که بوستان گلایل در محدوده بلوار شهید رستمی مشهد بود رفتند و پس از بررسی‌های اولیه مشخص شد مردی جوان با یک خودروی ساینا در محل بوستان توقف کرده و در فرصتی مناسب وقتی کودک از کنار خانواده‌اش فاصله گرفته او را ربوده و سوار بر خودرو از محل فرار کرده است.
طبق تحقیقات اولیه، اظهارات شهود و بررسی دوربین‌های مداربسته مأموران دریافتند که خودروی متهم سرقتی بوده و وی این خودروی ساینا را روز
11 تیر از منطقه قاسم آباد مشهد سرقت کرده است.
سرتیپ محمد کاظم تقوی فرمانده ارشد انتظامی خراسان رضوی در این باره گفت: پس از تجمیع اطلاعات به دست آمده، کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی با اجرای طرح مهار و رصد اطلاعاتی گسترده، خودرو را در بلوار شهید رستمی شناسایی، متوقف و با دستگیری متهم، کودک ربوده شده را نیز که داخل خودرو بود در سلامت کامل آزاد کردند و به خانواده‌اش تحویل دادند.
وی ادامه داد: با دستور مرجع قضایی تحقیقات درباره این پرونده و روشن شدن انگیزه متهم از این اقدام مجرمانه ادامه دارد.
متهم پس از دستگیری درباره علت و انگیزه‌اش از سرقت خودرو و آدم‌ربایی گفت: چند وقتی بود که مشکلات اقتصادی داشتم به حدی که مجبور شدم به ناچار خودروی خودم را بفروشم و بخشی از بدهی‌هایم را پرداخت کنم اما به خانواده‌ام نگفتم که خودروام را فروخته‌ام. تا اینکه روز 11 تیر در حال گذر از منطقه قاسم‌آباد بودم که دیدم مردی با خودروی ساینا مقابل یک مغازه توقف کرد و بدون اینکه خودرو را خاموش کند پیاده شد و برای خرید به داخل مغازه رفت، من هم با دیدن این صحنه در یک لحظه وسوسه شدم و به سرعت سوار خودرو شدم و فرار کردم. بعد هم به خانواده‌ام گفتم که خودروی خودم را فروخته‌ام و با پول فروش خودرو این ساینا را خریده‌ام.
وی افزود: حدود یک ماه و نیم بعد از این سرقت، یک روز که برادر کوچکم را برای تفریح به پارک گلایل آورده بودم دختربچه 2 ساله‌ای را دیدم که برای بازی در پارک از خانواده‌اش خیلی فاصله گرفته بود. با دیدن این بچه فکر کردم می‌توانم با دزدیدن او از خانواده‌اش پول بگیرم و مشکلات مالی‌ام را حل کنم. آن شب وقتی به خانه برگشتم نقشه این آدم‌ربایی را طراحی کردم. تقریباً دو شب دیگر هم به همان پارک رفتم و آن خانواده را زیرنظر گرفتم و وقتی دیدم پدر و مادرش حواسشان به دخترشان نیست، شب حادثه در یک لحظه او را بغل کردم و داخل خودرو ساینا انداختم و از پارک رفتم. اما در کمتر از دو روز دستگیر شدم. فکر نمی‌کردم پلیس بتواند من را پیدا کند چون با خودرویی آدم‌ربایی کرده بودم که مال خودم نبود.
متهم در حالی که اشک می‌ریخت، گفت: حالا هم پشیمانم و شرمنده خانواده‌اش هستم. امیدوارم من را ببخشند.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و پانصد و چهل و یک
 - شماره هشت هزار و پانصد و چهل و یک - ۰۳ شهریور ۱۴۰۳