موضع مخدوش امریکایی‌ها درباره دولت چهاردهم

وقتی پیرامون مناسبات ایران و امریکا از «اقدام» و نه «موضع» سخن به میان می‌آید، این سیاست یک بام و دوهوای مسئولان‌ امریکایی و تلاش آنها برای وارونه‌نمایی مفاهیم قانونی و سیاسی است که بیش از پیش به چشم می‌آید

سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه دولت جدید در تببین برنامه‌های خود در سیاست خارجی از مدیریت تخاصم با امریکا سخن به میان آورده است؛ هدف و رویکردی که سخنگوی وزارت خارجه امریکا قضاوت درباره آن را بر اساس «اقدام‌ها» و نه «اظهارات» ممکن دانسته و البته مدعی شده واشنگتن هیچ انتظاری ندارد که روی کار آمدن دولت جدید در ایران، تغییر جدی در سیاست‌ها و رویکردهای این کشور به دنبال داشته باشد.
واکنش مقام امریکایی از یک رویه تکراری در میان دولتمردان این کشور حکایت می‌کند که درباره یک موضوع، تعاریف و برداشت‌های متناقضی را با هدف انحراف در افکار و سرپوش گذاشتن بر واقعیات مطرح می‌کنند. این گزاره ادعایی که مبنای قضاوت درباره رویکرد دولت جدید ایران، «اقدام» است و نه سخن، در حالی مطرح شده که عهدشکنی ایالات متحده در پایبندی به توافق هسته‌ای و خروج یکجانبه از این توافق در سال‌های اخیر به شکل‌گیری مجموعه تحولاتی انجامیده که مناسبات با ایران را به سطحی بحرانی در سال‌های اخیر کشاند. این تحولات به موازات سردرگمی و به بن‌بست کشاندن مذاکرات رفع تحریم‌ها از سوی امریکا، وضعیت سیاست خارجی این کشور را در چنان دور باطلی انداخت که بروز هر نشانه رو به پیشرفتی پیرامون ایران در عرصه‌های مختلف به مثابه اهرمی برای اجرای جنگ روانی محافل رسانه‌ای و اطلاعاتی مرتبط با امریکا به کار گرفته می‌شد.  حال در این شرایط که دولت چهاردهم ایران از مدیریت تنش با این کشور سخن می‌گوید و طرف مقابل مدعی قضاوت درباره عملکرد آن است، نامه‌نگاری پنج سناتور امریکایی به «جو بایدن»، رئیس‌جمهور امریکا که از او خواسته‌اند به مسعود پزشکیان رئیس‌جمهور جدید ایران ویزای ورود به ایالات متحده برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد را ندهد، گزاره نقض موضع ادعایی وزارت خارجه امریکا و نمونه آشکاری از نقض آن چیزی است که مقام‌های این کشور مدعی شماره یک آن هستند. در نمونه مسلم دیگر از این سیاست متناقض، می‌توان به مداخله‌جویی‌های متعدد و تکرار ژست‌های حقوق بشری ایالات متحده اشاره کرد؛ زمانی که این کشور در جریان ناامنی‌های سال 1401 ایران با نخستین زبانه‌های آتش اغتشاش و آشوب، با همه توان به میدان آمد و چنانکه انتظار می‌رفت حقوق بشر، آزادی بیان و آزادی اجتماعات را در قالب ملغمه‌ای از شعار و فلسفه و اخلاق به حربه خود برای توجیه دخالت‌های غیرقانونی‌ در امور ایران تبدیل کرد، اما دو سال بعد وقتی رژیم اسرائیل جنایات سبعانه خود را علیه مردم بی‌دفاع غزه آغاز کرد، نه سکوت که خود در این جنایات به شریک شماره یک تبدیل شد.  اینطور به نظر می‌رسید که ممنوعیت‌ها و خطوط حقوق بشری امریکا شامل حال این تحولات خونین نمی‌شد لابد به این دلیل که فلسطینیان ساکن غزه «بشر» به شمار نمی‌رفتند. از این رو می‌شد این رویکرد ضدانسانی امریکا را تأییدکننده تلویحی این گفته بیشرمانه وزیر جنگ رژیم ‌صهیونیستی دانست که گفته بود فلسطینی‌ها «حیوانات انسان‌نما» هستند.
بنابراین وقتی پیرامون مناسبات ایران و امریکا از «اقدام» و نه «موضع» سخن به میان می‌آید، این سیاست یک بام و دوهوای مسئولان‌ امریکایی و تلاش آنها برای وارونه‌نمایی مفاهیم قانونی و سیاسی است که بیش از پیش به چشم می‌آید و این توصیه را ضروری می‌سازد که بهتر است آنها ابتدا نگاهی به درون بیندازند و بعد خود را در جایگاه قضاوت درباره دیگر کشورها بنشانند.