سریال «داریوش»، فرزندخوانده «پوست شیر»

زهرا بذرافکن

منتقد سینما و تلویزیون

«پوست شیر» ساخته «جمشید محمودی» سریال موفقی بود که با داستانی بر مبنای عشق میان یک پدر و دختر و نیز بهره‌گرفتن از پدیده‌های هنری در خدمت سرگرمی به موفقیتی قابل توجه در نگاه مخاطبان رسید. حالا و بعد از انتشار چند قسمت از سریال تازه «داریوش» به کارگردانی «هادی حجازی‌فر» با همان ترکیب عوامل و بازیگران و نیز استفاده مشابه و دستمایه قرار دادن یک پدیده موسیقایی نوستالژی در ساختار و بویژه تبلیغات این سریال، می‌توان این اثر را تا به اینجای کار فرزندخوانده‌ای از «پوست شیر» دانست که دست‌کم برای مدتی در سایه اثر قبلی رشد کرده و به چشم بیننده می‌آید تا آنجا که برای خودش مخاطبی دست و پا کند و به هر ضرب و زوری در جایی از قصه رشد مجزایی بیابد.

سریال داریوش با شروعی حرفه‌ای توانست تجربه خوبی را به مخاطبش بچشاند و او را به ادامه متمایل کند. گرچه مخاطب او از پیش با تبلیغات وسوسه‌برانگیز تا پای تماشا آمده بود و از سویی نیز در شبکه نمایش خانگی اساساً دست مخاطب برای انتخاب اثر نمایشی باز نیست و گزینه‌ها آن قدری به لحاظ ژانر و موضوع متنوع نیستند که او بتواند اثری با بازیگرانی چنین را به هوای محصولی بهتر رها کند؛ بنابراین از پیش رفتار مخاطب و بیننده این مدیوم نمایشی تا حد اطمینان جهت داده شده است. با این حال برای شروع می‌توان اولین ۶۰ دقیقه داریوش را به لحاظ قصه، دیالوگ‌ها و شخصیت‌پردازی موفق دانست. نماهای لانگ‌شات شخصیت داریوش در برف از ابتدا او را با تنهایی‌اش به مخاطب می‌شناساند و از پل‌های پشت سر خراب کرده‌اش نشانه دارد. در ادامه نیز تا حد قابل باور قصه‌ای شکل می‌گیرد که می‌توان با شخصیت‌های آن همذات‌پنداری کرد و به درکی منطقی از وضعیت آنها رسید. این ریتم منطقی تا جایی ادامه داشت که در قسمت دوم سریال، شخصیت‌های تازه‌ای وارد قصه شدند یا آنهایی که از پیش حضور داشتند، به طور جدی وارد قصه شدند و دیالوگی میان آنها و شخصیت‌های اصلی داستان شکل گرفت.
برجسته‌ترین ویژگی شخصیت اصلی، یعنی داریوش با بازی «هادی حجازی‌فر» که از ابتدای سریال بر آن تأکید می‌شود، ترسو بودن اوست. ایفای نقش‌های مختلف قبلی او در آثاری چون «پوست شیر» و «آتابای» همگی یک خصلت مشترک داشتند که آن هم داشتن ویژگی‌های نمادین یا رفتاری قهرمانی بود. در سریال داریوش، چالش جدی شخصیت‌پردازی و بازی همین است که این شخصیت در نقطه مقابل تمامی نقش‌های قبلی هادی حجازی‌فر قرار دارد. از این رو تمامی ابعاد قصه و دیگر شخصیت‌ها نیز در معرض این چالش با خطر مصنوعی نمودن روبه‌رویند. با این حساب برخی سکانس‌های غیر منطقی و باورناپذیر در قسمت دوم سریال که مخاطب را در موقعیتی میان خندیدن و نخندیدن قرار می‌دهد را می‌توان بهتر دریافت.
در کنار آنچه گفته شد، لازم است به دستمایه قرار‌دادن بخشی از یک آهنگ ساخته شده پیش از انقلاب از خواننده آن‌ور آبی نیز اشاره کنیم. در سریال پوست شیر نیز همین اتفاق با استفاده از قطعه‌ای دیگر افتاده بود و حالا این دومین مرتبه است که این ایده با همان ترکیب عوامل و بازیگران به منصه اجرا می‌رسد و این امر بیش از پیش خبر از آن می‌دهد که سازندگان بر نتیجه‌بخش بودن این ایده اطمینان داشته و در نهایت مجدد آن را به عرصه آزمون و بهره‌مندی گذاشته‌اند.
با این حال، پیش از آنکه سریال به مرحله انتشار برسد با تبلیغاتی که از آن منتشر شده بود، اقبالی، خواننده این قطعه در بخشی از کنسرتش این عمل را قبیحانه خوانده و بشدت نسبت به آن انتقاد کرد. علی رغم این واکنش تند خواننده لس‌آنجلسی اما در نهایت تغییری در سریال و استفاده از این قطعه اعمال نشد و این موضوع نادیده انگاشته شد.
در انتها، با تمام آنچه اشاره شد اما از سریال داریوش تا امروز 6  قسمت انتشار یافته و برای صدور قضاوت یقینی درباره آن کمی زود است. باید فرصت داد و دید در ادامه، سریال در چشم مخاطب و منتقدین چطور ظاهر می‌شود و آیا اقبال آن را می‌یابد تا موفقیت پیشین سریال پوست شیر را تکرار کند یا خیر.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و پانصد و چهل
 - شماره هشت هزار و پانصد و چهل - ۰۱ شهریور ۱۴۰۳