«زخم کاری» بر پیکره نمایش خانگی
محمدرسام رضوانی
منتقد تلویزیون
تئاتر و سینما
اگر کمی با قاببندی و جنس فیلمسازی محمدحسین مهدویان آشنا و کارهای بسیار جذاب «ماجرای نیمروز» یک و دو او را دیده باشید، قطعاً سراغ جدیدترین اثر این کارگردان خوشنام به نام مجموعه «زخم کاری»کشیده میشوید. با دیدن فصل اول این سریال که برگرفته از رمان شناخته شده مکبث که نوشته ویلیام شکسپیر است، حتماً بر سر ذوق خواهید آمد و در نیمه اول فصل اول انگشت بر دهان، آن را یک کار رو به جلو در نمایش خانگی توصیف میکنید؛ پرونده سریالهای جنایی از اوایل انقلاب تا به حال به عنوان یک ژانر پرطرفدار همچنان به قوت خود باقی مانده است و به همین سبب انتخاب سوژه قصهپردازی یک انتخاب بسیار درست در این سریال است؛ اما حال به جای موضوعات سریالهای پرطرفدار تلویزیونی با محوریت باند تبهکاری و نقش پررنگ پلیس در مهار آن، پیرنگ این سریال بر اساس یک رابطه کاری و خانوادگی سیاه نوشته شده است و به هر اندازه که قسمتهای سریال را طی کنید، بذر بیاعتمادی به اشخاص، زمان و مکان را بیشتر حس خواهید کرد، به شکلی که نقش عدالت و کنترل مجرمان در جامعه توسط پلیس بسیار کمرنگ است.
در پایان فصل اول این سریال با نگاه «هر چه شر است مکافات بیند»، با مرگ شخصیت اصلی داستان یعنی مالک شکستخورده و از هر طرف رانده و وامانده به دست دختری که کارنامه درستی در زندگی شخصیاش نداشته و عزیزکرده پدر بوده و فریب شخصیت اصلی داستان را خورده به پایان میرسد و این یک خداحافظی در اوج برای این سریال در زمان خود محسوب میشد، اما دریغ از مجموعههای چندگانه که حرکت بر لبه تیغ در عرصه سریالسازی است. شاید اگر سریالهای تلویزیونی بسیار ماندگار در ذهن مخاطبان نیز یک فصل دوم و سوم داشتند، هیچوقت محبوبیت خود را پیدا نمیکردند؛ سریال شبکه نمایش خانگی «زخم کاری» با همه انتقادها در فصل اول یک موفقیت را به سمت تباهی و بیمحتوایی با تولید فصل دوم با عنوان «زخم کاری، بازگشت» در پیش گرفت و از همان شروع قسمت اول در فصل دوم با کمرنگ کردن شخصیت اصلی و انتقال محوریت داستان به شخصیت فرعی فصل گذشته، آن هم با یک روایت دیگر که با فصل اول بسیار بیگانه بود و کمی دور از ذهن از زندگی واقعی، دل مخاطبان خود را زد و آن ذوق آخر هفته را در مخاطب خود از دست داد. با یک نگاه بسیار ساده، بیهودگی در بسط داستان در فصل دوم قابلتوجه بوده و حتی بازیهای درخشان «رعنا آزادیور» و «جواد عزتی»، با انتخاب بد بازیگرانی مانند «کامبیز دیرباز» زیر سؤال برده شد که حتی با تلاش مجدد در گریم نیز نتوانست آب رفته را به جوی بازگرداند. در ۱۳ قسمت فصل دوم، پرداختن به شخصیتهای فرعی داستان تمام جان کار را گرفت و در قسمت آخر با یک حضور مجدد از نقش مالک، این سریال در تقلای بازپسگیری مخاطب خود برآمد که بتواند پرچم پربازدید را در فصل سوم برای خود محفوظ نگه دارد و همچنین تلاش بر این بوده که بتواند داستان بسیار بسیط خود را در فصل دوم با قتلهای متعدد جمع و جور کند و به همین علت ما در فصل دوم شاهد مرگ شخصیتهای زیادی در این داستان بودیم. در فصل سوم تلاش تیم تولید و محتوا بر این است که بتواند ایرادات فصل دوم را از دل مخاطب پاک کند و به جذابیت فصل یک عمل کند و همچنان پیشتاز در شبکه نمایش خانگی باشد اما آنچنان کلاف داستان با رفتوآمدهای بسیار از دست رفته که با افزودن شخصیتهای جدید با داستانهای منحصر به خودشان، به علت توجیه حضور در داستان چارهای دیگر نگذاشته است و ما مجدد شاهد اسمهای جدید دیگر خواهیم بود و حتی داستانِ آن دختر فریبخورده در قالب دخترعموی دیگر با شخصیت مالک با کمی تغییرات تکرار خواهد شد؛ نکتهای که در این سریال وجود دارد دلدادگی تمام دختران هلدینگ ریزآبادی به شخصیت مالک که گذشته سطح پایینی را تجربه کرده، کمی خارج از تصور است که مردی دیگر با جذابیتی در این سریال غیر از شخصیت مالک پیدا کرد؛ این مجموعه با تمام حواشی منحصربهفردش بدآموزیهای مخصوص به خود مانند استعمال مکرر دخانیات، مصرف مشروبات الکلی و رابطههای خارج از عرف دارد و خانوادههای این داستان بدون حتی ذرهای حس محبت و تعلق، درگیر یک طلاق عاطفی هستند و در زندگی شخصی نیز یکدیگر را مانند یک شریک کاری یا شریک جرم میبینند و حتی ناسزاگویی مکرر و خشم و عصبانیت در زندگی روزمره شخصیتها بسیار دیده میشود. اگر در اول تیتراژ شروع کمی دقت کنید، خواهید دید که محمدحسین مهدویان شیفته قلم ویلیام شکسپیر است که این سریال را با برداشت از رمانهای مکبث، هملت، شاه لیر و ریچارد سوم نوشته است و اما ای کاش او از استفاده عناوین این کتابها خودداری میکرد چون تفاوت بسیاری میان اثر مهدویان و شاهکار شکسپیر است، حتی اگر در تیتراژ آغازین از کلمه اقتباس آزاد استفاده شده باشد. در حال حاضر با توجه به گذشت هشت قسمت از فصل سوم و تلاشهای همهجانبه کارگردان از انتخاب پرستاره موسیقی و خواننده، بازیگران سرشناس و استفاده از زمان طلایی پلتفرم، بیننده با ادامه دادن داستان در فصل دوم و سوم، بر پیکره خود مجموعه و شبکه نمایش خانگی شاهد یک زخم کاری است.