رضا مهدیزاده، طراح صحنه نمایش در گفتوگو با «ایران» از مسائل و مشکلات این عرصه از هنر میگوید
جای خالی قابهای ماندگار
نگار امیری
خبرنگار
بیتردید آنچه در ذهن مخاطب از سالن نمایش و تجربه نمایش خوب دیدن به خاطر سپرده میشود، طراحی صحنهای است که به کارهایی چشمنواز و قابلتوجه تبدیل شده و نمیتوان منکر اهمیت و جایگاه طراحی صحنه بود. اما این عرصه از هنر هم مسائل و مشکلاتی دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. رضا مهدیزاده از طراحان نامآشنای صحنه تئاتر است و سالهای بسیاری در این زمینه تجربه و فعالیت داشته اما به جایگاه طراحی صحنه تئاتر در روزگار امروز انتقاد دارد و آن را نگاه حرفهای نمیداند.
مهدیزاده با اشاره به جایگاه طراحی صحنه تئاتر گفت: «در دهه 40 همزمان با تأسیس تالار رودکی (وحدت کنونی) تعدادی طراح و دکورساز از جمله آقای تئولاو وارد ایران شدند و واحد طراحی و ساخت دکور حرفهای و بهروز تالار رودکی در محل پارکینگ کنونی و تالار فردوسی و حافظ، سازماندهی و راهاندازی شد. البته جز تصاویری از اجراهای این دوران بخشی از نقشهها و اسناد مربوط به دکورها و فضاسازیهای آنها همچنان موجود است.»
او در ادامه افزود: «در این راستا و در همین سالها چهرههایی چون استاد خسرو خورشیدی پس از بازگشت به ایران، دپارتمان طراحی صحنه دانشکده هنرهای دراماتیک (دانشکده سینما و تئاتر کنونی) را رونق و اعتلا بخشید.» این هنرمند اظهار داشت: «این روند بعد ازانقلاب و دوران جنگ و با کاهش تعداد اجراهای نمایشی، شکل و شمایل متفاوتی گرفت اما آموزههای این اساتید همچنان مؤثر بود تا در اواسط دهه هفتاد و هشتاد و با ورود نسل تازهای از دانشآموختگان دانشگاهی و حمایتهای بخش دولتی، تحولی در زمینه اجرا و طراحی صحنه تئاتر شکل گرفت. منابع علمی و کتب تخصصی افزایش یافتند و با افزایش تعداد دانشگاههای مرتبط و خروجیهای آنها، آثار قابل توجهی به روی صحنه راه یافتند. از زمان طرح تئاتر خصوصی و عدم حمایت بخش دولتی، مسیر طراحی و ارائه آثار به سمت و سویی هدایت شدند که با صرف کمترین هزینه، بیشترین سودآوری را داشته باشند.»
مهدیزاده افزود: «نکته مهم در اجرای یک اثر نمایشی ارتباط با مخاطب و تماشاگر است، اما چگونگی و نحوه این ارتباط بسیار اهمیت دارد. رفتهرفته بعد از تغییر و تحولات تئاتر و حضور فعال بخش خصوصی و راهاندازی سالنهای مستقل که باید به هر شکل هزینههای خود را تأمین میکردند، در جریانات دیداری اجرا، شاهد روند کاهشی شدیم که انطباقی با پیشرفتهای هنرهای تجسمی و دستاوردهای طراحی صحنه در کشورهای دیگر نداشت. بنابراین مسئولیت دیداریسازی اجرا با استفاده حداقلی از ابزار قدرتمند طراحی صحنه بر عهده بازی و فضاسازی با ابزار بازیگری قرار گرفت.»
این مدرس و طراح صحنه تئاتر عنوان کرد: «وقتی اختصاص بودجه و حمایت از اقتصاد تئاتر کاهش مییابد، برنامهریزی و زمان تولید اثر هم به عنوان تابعی از بودجه، کوتاهتر میشود و عملاً بحث طراحی صحنه با تعطیلی کارگاههای حرفهای و پراکندگی نیروهای باتجربه و کاربلد، در پس مسائل اقتصادی و دست و پا زدن برای رسیدن به سودآوری قرار میگیرد.»
او با اشاره به معنا و مفهوم واژه مینیمال و کاربرد آن ادامه داد: مینیمال تفکری است که از نقاشی ریشه دوانده و دیگر هنرها از آن بهره گرفتهاند. استفاده از تفکر مینیمال پوششی در این شرایط خاص اقتصادی است، اما بهسختی میتوانیم عمق و اندیشهای را که در این تفکر وجود دارد، شاهد باشیم. بیان ساده و خالی از پیچیدگی، بهرهگیری از فرمهای خاص و اشکال هندسی از مشخصههای این سبک است. ایجاز ذاتی هنر و معماری ایرانی است و روشی مؤثر محسوب میشود اما در نظر داشته باشیم که مینیمالیسم قرار نیست از گفتمان اثر بکاهد و با در نظر گرفتن الگو و روشهای تجربهشده و خلاق میتوان به حداکثر کاربری، بیانگری و تازگی رسید. تولید ابهام به بهانه طراحی صحنه مینیمال، اشتباهی است که تماشاگر را سردرگم میکند و داستان فضا را در مسیری جدای از مسیر داستان نمایشنامه قرار میدهد و ارتباط را مخدوش میسازد.» این هنرمند بیان کرد: «شتابزدگی در اجرا و سالنهایی با چند اجرا و تمرینهای کوتاهمدت به عنوان الگوهایی جدید و گاهی زیرزمینی در تولید تئاتر به شمار میآید و دیگر مثل گذشته نیست که گروهی چندین ماه برای شکلگیری تئاتر وقت بگذارند و با توجه به بحث اقتصادی مطرحشده، اولین اجحاف در زمینه طراحی صحنه شکل میگیرد. گروهها به کم قانع میشوند و نام این «کم» را طراحی صحنه مینیمالیستی میگذارند.»
او ادامه داد: «متأسفانه امروزه به دلیل نبود کمپانی و گروههای حرفهای، انبار یا فضاهایی برای نگهداری دکور وجود ندارد و به همین دلیل گروهها متریال سازههای خود را به ضایعاتی میسپارند، چون اجاره مکان در صورت عدم ضمانت برای حیات گروهها و استفاده مجدد از قطعات موجود به صرفه نیست.» این هنرمند با بیان اینکه دیگر گروه حرفهای نداریم و مسائل طراحی کاملاً اتفاقی انجام میشود، بیان کرد: «متأسفانه ما در شکل عمومی اجراها به یکنواختی رسیدهایم. بسیاری از نمایشها از تعدادی پرفرمر برای پر کردن صحنه و به اصطلاح فضاسازی بهره میبرند، در حالی که این موضوع هزینهبردارتر است؛ هزینهای به نام از دست رفتن مخاطب و مناظری تکراری که فقط از سالنی به سالن دیگر جابهجا میشوند و جای تصاویر ناب و قابهای ماندگاری که هر روز خالیتر میشود.»