به یاد عماد و فؤاد
محمدسامان اقدامی
نویسنده
نمی دانم این تصویر سیدفؤاد و حاج عماد دقیقاً مربوط به چه زمانی است، میخورد به دهه هشتاد میلادی باشد. یعنی اوایل تشکیل حزب الله. همان زمانی که اسرائیل به لبنان حمله کرد و تا بیروت رسید و دومین پایتخت عربی را اشغال کرد.
روزهای عجیبی بود. عرفات و چریکهای چپ گذاشتند و رفتند. ماندند عدهای جوان لبنانی و برخی دلاوران فلسطینی. تک و تنها. بیهیچ چیزی. امام موسی که چند سالی بود ربوده شده بود. چمران هم که تازه شهید شده بود. جوانان لبنانی بودند و ارتش تا بن دندان مسلح اسرائیل که راستهای لبنان هم یارش بودند و چپها هم. این وسط همین جوانهای پاپتی دور هم جمع شدند و در منطقه خـلده که ورودی بیروت است، یک تانک اسرائیلی غنیمت گرفتند و دور شهر چرخاندند که آن روزها کلی کار بود برای خودش. بعدها سپاه پیروز از فتح خرمشهر هم تصمیم گرفت ورود کند؛ که امام خمینی(ره) دستور تاریخیاش را به سپاهیانش داد: «برگردید!» راست میگفت که «به جای اینکه خودتان بجنگید، بروید نیرو تربیت کنید.» و با چه محرومیت و با چه مصیبتی این جوانان دور هم جمع شدند و یاد گرفتند و یاد دادند و جنگیدند. نه سازمانی بود، نه پولی و نه حتی امنیتی. خط مکتبی و فکر نهضتی بود که اینها را دور هم جمع میکرد. عماد را از جنوب و فؤاد را از بقاع و چه کارها که نکردند! ناگفتنی! اول که اسرائیل را از بیروت بیرون کردند و تا جنوب عقب راندند. بعد بساط حزب بعث صدام را از لبنان جمع کردند. (طوری که یک شب گذشت و فردایش کلی فرمانده حزب بعث در لبنان کشته شده بودند. چگونه؟ کسی نمیداند!) و کلی عملیات شهادت طلبانه. از انفجار مقر تفنگداران امریکایی تا انفجار پادگان اسرائیلیها در صور و جنگ پنهان با سی آی ای و چه و چه و چه... روزها گذشت و گذشت و حادثهها از پی هم آمد.
جوانهایی که روز به روز پختهتر میشدند لبنان را آزاد کردند، حماسه جنگ ۳۳ روزه را راه انداختند، قدرت فرامرزی شدند و به سوریه و عراق رفتند و چنان قدرتی گرفتند که وحشیترین و ظالمترین دولت دنیا را بترسانند و بلرزانند.
من نمیدانم چه قدر از آن جوانهای نهضتی نسل اول باقی ماندهاند. عماد رفت، بدر الدین رفت، فؤاد هم رفت. اما میدانم که امروز و سال ۲۰۲۴ مانند سال ۱۹۸۲ نیست که مقاومت مجبور بود در هستههای کوچک پنهانی، روستا به روستا کمین کند و با آرپیجی تانکی را بزند و فرار. امروز مقاومت در اوج بالندگی است و دشمن در اوج ذلت؛ که حتی نمیتواند پابرهنههای پهلوان حماس را از بین ببرد چه رسد به دلاوران حزب الله. با آن رهبر شجاع صادقش و شاگردان عماد و بدرالدین و فؤادش و چه راست گفت که إن تنصرالله ینصرکم و یثبت أقدامکم.