پاسخ به ترور هنیه با تقویت پیوند میدان و دیپلماسی
نوید کمالی
کارشناس مسائل راهبردی
ترور ناجوانمردانه اسماعیل هنیه در تهران، نقطه عطفی در جنگ ترکیبی رژیم صهیونیستی علیه ایران و جبهه مقاومت محسوب میشود. این حادثه که در شب تحلیف دکتر مسعود پزشکیان، رئیسجمهور جدید کشورمان رخ داد، به هیچ وجه تصادفی نبوده و در راستای اهداف استراتژیک دشمن صهیونیستی علیه جبهه مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت. همانگونه که بررسی مواضع اندیشکدهها و مراکز مطالعاتی غربی و صهیونیستی نشان میدهد یکی از مهمترین اهداف این اقدام تروریستی، درگیر کردن دولت جدید ایران با چالشهای سیاسی و امنیتی از پیش طراحی شده است تا توانایی و تمرکز دولت در رسیدگی به مسائل اولویتدار سیاسی و اقتصادی مختل شود و ناتوان از تحقق وعدههای خود باشد. از این رو، این ترور دارای ابعاد گستردهای است که بایستی با واکنش هوشمندانه و مبتنی بر ظرفیتهای گوناگون جبهه مقاومت مواجه شود.
هدف ترور در شامگاه تحلیف
در تحلیل این واقعه تروریستی، ابتدا باید به زمانبندی آن توجه کرد. اجرای این عملیات در شب تحلیف رئیسجمهور جدید، به رژیم صهیونیستی این امکان را میداد که از تشویش امنیتی و سیاسی احتمالی بهرهبرداری کند. با این حال، واکنش هوشمندانه کشورمان به این رخداد، از جمله پیام حکیمانه رهبری معظم انقلاب و متن سنجیده دکتر پزشکیان، نشان داد که این انتظار بیهوده است و حاکمیت ایران هوشمندانه مانع از بروز تشویش امنیتی و واکنش شتابزده به این جنایت میشود.
با وجود این نباید از نظر دور داشت که هدف اصلی این اقدام تروریستی، مشغول کردن رئیسجمهور جدید و دولت او با پیامدهای این ترور و در نتیجه ممانعت از تمرکز آنها بر مسائل حیاتی دیگر است. این امر به استمرار چالشها و مشکلات اقتصادی و اجتماعی و طرح برچسب ناکارآمدی منجر میشود و زمینه شکلگیری نارضایتی عمومی در کشور را فراهم میکند. بر کسی پوشیده نیست که صهیونیستها و همپیمانان پیدا و پنهان آنها مصمم به ممانعت از موفقیت دولت جدید هستند و هرگونه عقبماندگی و شکست در پیشبرد وعدههای دولت جدید را برای خود دستاوردی ارزشمند میدانند.
قمار جدید حاکی از انزوای اسرائیل
علاوه بر این قمار جدید اسرائیل ریشه در شکستهای سنگین این رژیم در جنگ غزه دارد. کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی، که درگیر جنگی طولانی و فرسایشی است، تلاش میکند با وارد کردن مستقیم ایران به این جنگ و استفاده از تریبونهای جهانی برای جلب حمایتهای اروپایی و امریکایی، به انزوای سیاسی خود پایان دهد. دقت کنیم که صهیونیستها میدانند جمهوری اسلامی ایران حمله تروریستی به یک مقام خارجی در خاک خود را قطعاً بدون پاسخ نخواهد گذاشت؛ چرا که این اقدام تعرض به حاکمیت و امنیت کشور محسوب میشود و بر اساس قواعد بینالمللی، پاسخ متناسب به این جنایت مشروعیت دارد. از این رو به نظر میرسد که رژیم صهیونیستی تلاش دارد تا ایران را به اتخاذ موضعی قابل پیشبینی وادار کند تا بتواند شرایط و واکنشهای بعدی را در چهارچوب منافع خود تعیین کند. لذا در پاسخ به جنایت صهیونیستها از جمله ترور شهید اسماعیل هنیه، باید با تکیه بر تدبیر از ظرفیتهای هوشمند و ترکیبی کشور استفاده کرد.
ترور مرتبط با آینده کاخ سفید
در ادامه لازم است به ابعاد بینالمللی این حادثه تروریستی و ارتباط آن با انتخابات ایالات متحده امریکا اشاره شود چرا که این ترور بیارتباط با سرنوشت کاخ سفید نیست! کامالا هریس، معاون رئیسجمهور امریکا و نامزد انتخابات ریاست جمهوری، تاکنون مواضعی مخالف با دولت کنونی رژیم صهیونیستی به رهبری بنیامین نتانیاهو بویژه در رابطه با جنگ غزه اتخاذ کرده است، اما در فضای انتخاباتی امریکا و تحت تأثیر لابیهای صهیونیستی، هرگونه افزایش تنش در غرب آسیا ممکن است او و حزب متبوعش را به حمایت از سیاستهای جنگطلبانه نتانیاهو وادار کند چرا که عدم حمایت قاطع از صهیونیستها آنهم در جنگی در مقابل قدرتی مانند ایران میتواند موقعیت سیاسی او را در مقابل رقیب جمهوریخواهش، دونالد ترامپ، تضعیف کند. در نتیجه، اولین عایدی رژیم صهیونیستی از این ماجرا، افزایش یکپارچگی سیاسی در واشنگتن در حمایت از سیاستهای جنگطلبانه نتانیاهو خواهد بود. این سناریو برای نتانیاهو وضعیت برد - برد ایجاد میکند، چرا که سیاست داخلی امریکا را با دینامیکهای منطقهای پیوند میدهد و تداوم حمایتهای داخلی و بینالمللی را از خود و دولتش تضمین میکند!
با توجه به آنچه بیان شد، ترور هنیه یک مانور استراتژیک از سوی نتانیاهو برای کسب حمایت داخلی و بینالمللی و عبور از وضعیت شکننده فعلیاش در فضای سیاسی رژیم صهیونیستی است. این اقدام، سیاستمداران امریکایی مانند هریس را تحت فشار قرار میدهد تا با منافع او و حزب جنایتکارش همراستا شوند و موضع جنگطلبانهاش را تقویت کنند. این مسأله بخوبی پیوند بین یک حادثه امنیتی منطقهای و سیاست داخلی ایالات متحده را به عنوان نمونهای از جنگ ترکیبی نشان میدهد. در اینگونه جنگها، اقدامات بهگونهای طراحی میشوند که همزمان بر چندین جبهه تأثیرگذار باشند.
وظیفه خطیر تدوین پاسخ درست
از این رو دولت جدید به ریاست دکتر مسعود پزشکیان، در نخستین روزهای خدمت پس از مراسم تحلیف، با وظیفه خطیر تدوین پاسخی در مقابل صهیونیستها مواجه است که هم متناسب و هم مؤثر باشد. در این زمینه، دولت جدید باید از ظرفیتهای میدان و قدرت ترکیبی آن بهرهبرداری کند.
با تشکیل دولت جدید، جمهوری اسلامی ایران با پشتوانه قدرت سخت نیروهای مسلح، امکان مواجهه کامل با تهدیدات پیشرو را خواهد داشت.
همانگونه که رهبری معظم انقلاب در پیام خود در رابطه با شهادت اسماعیل هنیه فرمودند، پاسخ ایران به این جنایت قطعی است، به نظر می رسد که این پاسخ صرفاً دیپلماتیک نخواهد بود و از ظرفیتهای ترکیبی به شکل هوشمندانه استفاده خواهد شد چرا که پاسخ صرفاً دیپلماتیک به جنایتی همچون حادثه تروریستی اخیر، ممکن است موقعیت بازدارندگی کشور را تضعیف کند. لذا استراتژی ایران در پاسخ به این جنایت باید دقیق و ترکیبی از عناصر نظامی، اطلاعاتی و دیپلماتیک باشد. این رویکرد میتواند شامل اجرای عملیاتهای هدفمند علیه منافع و منابع ارزشمند دشمن، همراه با کمپینهای رسانهای و دیپلماتیک قوی برای برجستهسازی جنایت رژیم و منزوی کردن آن در سطح بینالمللی باشد. علاوه بر این، تقویت تدابیر امنیتی داخلی برای جلوگیری از نقضهای مشابه و نمایش انعطافپذیری در برابر تهدیدات خارجی اهمیت دارد.
ضرورت استفاده از پلتفرمهای بینالمللی در مقابله با اسرائیل
در بلندمدت نیزکشورمان باید زیرساختهای امنیتی و اتحادهای منطقهای خود را مورد بازنگری قرار دهد. تقویت روابط با شرکای منطقهای و استفاده از پلتفرمهای بینالمللی برای محکومیت سیاستهای تهاجمی و ضد انسانی رژیم صهیونیستی، میتواند به مهار این رژیم در سطح بینالمللی کمک کند. همچنین، تقویت پیوند بین دیپلماسی و میدان و افزایش سرمایهگذاری در توانمندیهای جنگ نامتقارن، به کشورمان امکان واکنش مؤثرتر به تهدیدات دشمن را بدون توسل به درگیریهای پرهزینه و کماثر فراهم میکند.
فراموش نکنیم که در تمام کشورهای جهان، دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی مسئول پیشبینی و خنثیسازی تهدیدات دشمن هستند. در ایران نیز تقویت هماهنگی بین نهادهای اطلاعاتی و امنیتی و استفاده از فناوریهای پیشرفته نظارتی، میتواند خط دفاعی کشور را در برابر تاکتیکهای جنگ ترکیبی تقویت کند. همزمان ابعاد مختلف ترور شهید اسماعیل هنیه باید بهطور ویژه مورد بررسی قرار گیرد، چرا که این ترور یادآور پیچیدگیهای جنگهای ترکیبی عصر جدید است از این جهت که در اینگونه تهدیدات، عملیاتهای روانی، سیاسی و امنیتی به هم پیوسته و درهم تنیدهاند. در پایان باید بر این نکته تأکید کرد که ترور شهید اسماعیل هنیه تلاشی حسابشده از سوی دشمنی است که هدفش تضعیف ایران و تغییر دینامیکهای منطقهای به نفع امیال اشغالگرایانهاش است.