رسانا و رسواگر
سیداصغر نوربخش
روزنامه نگار
در جایی از جنوب کره زمین، مردمانی زندگی میکنند که در گذشته، برای قضاوت شیوههای جالبی داشتند. مثلاً اگر شخصی شکایتی از شخص دیگر داشت، هر دو را به وسط رودخانه یا ساحل دریا میبردند و هر یک بیشتر زیر آب میماند، حق را به او میدانند. به همین راحتی و بدون در نظر گرفتن ادله و مشهودات، درباره آدمها قضاوت میشد. اما امروز، آن بدویت به مدد تلاشهای بیوقفه انسانها تا حدود زیادی از بین رفته و همچنین به کمک فناوریهای مختلف، دایره ارتباطات و آگاهی بسیار گسترده و عمیق شده است. از این رو دیگر نمیشود به راحتی دروغ گفت یا حقی را ناحق کرد. دیگر نمیشود قومی را در ناآگاهی فرو برد و از او بهرهکشی کرد یا به ملتی ظلم کرد و همچنان چهره مظلوم به خود گرفت. به واقع، دوره بزن در رو، گذشته و اکنون دوره پاسخگویی انسان به خود، به دیگران و به تاریخ است.
اکنون، کسب و کارهایی پایدار و ماندگار خواهد بود که درآن، عدالت و همدلی و همراهی، اساس و پایه باشد. فناوری، کمک کرده است تا تبدیل یک ایده به محصول، آسانتر از گذشته باشد و سرعت رسیدن به نتیجه هم، سریع تر. یا اصلاً همان ابتدای کار میشود نتیجه گرفت که این ایده، راه به جایی نمیبرد و آن دیگری احتمال موفقیتش، بالاست. فناوری در واقع، کمک کرده است که فاصله بهرهکش و بهرهدهنده بسیار کمتر شود و چهرههایشان نمایان. گرچه کسب و کارهایی هستند که دردنیا، همچنان میتازند و استثمار میکنند، اما فرصت اعتراض و حقخواهی نیز برای سمت دیگر ماجرا فراهمتر شده است و میتواند در حد توانش، بزند زیر میز. درچنین شرایطی، نقش فرهنگ آنقدرها پررنگ است که میتوان از آن، بهعنوان قدرتی نامتناهی و بلامنازع، یاد کرد. هیچ چیز یارای سیطره و چیرگی بر آن را ندارد و هر آنچه که در برابرش بایستد، محکوم به شکست و کرنش است. فرهنگ، توانسته است ابزاری قدرتمند در اختیار انسان قرار دهد که ما آن را رسانه مینامیم. این دستگاه بیبدیل، میتواند حکم دادگاهی را داشته باشد که درآن، بدویت و سطحینگری را از میان بردارد و حق را و حقیقت را، دستمایه داوری قرار دهد و آنکه از اخلاق و اعتبارعمومی، به دوراست را به چهارچوب درستی و عدالت بکشاند و درآن، تنبیهاش کند. کسب و کارهایی هستند که تحت پوشش کارآفرینی، درجامعه ظهور میکنند و با سرعت نسبتاً زیادی، رشد مییابند و صاحب تشکیلات و دم و دستگاه میشوند. از دور، براق و درخشان و رشکانگیز به نظر میرسند اما وقتی به آنها نزدیک میشویم، رخوت و محنت را از خشت به خشت آن، میبینیم و میشنویم. اینان به سیاق گذشته، بهرهکشی میکنند و ابزارشان، فناوریهایی است که زشتیهایشان را بزک میکند و نمیگذارد، کراهت نابرابری خواهانهشان، نمایان شود. اما همان فناوری، به کمک فرهنگ میآید و تبدیل به میشود به رسانهها و رسوایشان میکند. به سرعت هرچه تمامتر. آنگاه بر همگان معلوم میشود که کارآفرین، اویی نیست که به دنبال بیشتر کردن طبقات ساختمان دفتر مرکزیاش است و افزایش تعداد کارکنانش بلکه، کارآفرین کسی است که با استفاده از خلاقیت، تلاش میکند که نیازی و مشکلی را در جامعه مرتفع کند و اول از همه، از کار همراهان و همکارانش گره گشایی کند. از این رو، باید بگوییم که در عرصه کارآفرینی و فناوریهای ارتباطات و اطلاعات، ما نیاز جدی و فوری داریم که رسانه را بیش از گذشته، وارد فعالیتهای استارتاپی و کارآفرینی کنیم. این واقعیت از گذشتههای دور تا به امروز، وجود داشته است که هرجا، رسانه نباشد، آنجا تاریک است و مستعد رشد ویروسهای انسانیتکش و ضدعدالت.