ترجمه آثار شاعران و نویسندگان فلسطینی را جدیبگیریم
سمانه کدخدایی
مترجم
کتابهای «غزه» و «رامالله» از جمله آثاری هستند که از ادبیات و داستانهای نویسندگان فلسطینی ترجمه کردهام. البته ناگفته نماند که پیشتر هم داستانهای نویسندگان فلسطینی در ایران ترجمه شدهاند و من اولین مترجمی نیستم که در این زمینه کاری کرده است. اهمیت ترجمه از آثار فلسطینیها در این است که معمولاً در صنعت نشر ایران به مسائل سیاسی محور مقاومت بیشتر پرداخته شده است و ترجمهها و نوشتهها اغلب در این حوزه هستند.
این مسأله که مردم عادی چگونه زندگی میکنند و چگونه اشغال و شرایط اجتماعی بر زندگیشان تأثیر میگذارد و آن را تجربه میکنند، بسیار اهمیت دارد و درک ما را نسبت به مسأله تغییر میدهد. دغدغه اصلی من در این سالها این بوده است که مردم بدانند انسانهای فلسطینی همانطور که به صهیونیستها سنگ پرتاب میکنند زندگی عادی نیز دارند؛ دانشگاه میروند، کار میکنند، عاشق میشوند و چیزهای دیگر. سلسله کارهای مداوم درباره این مسأله انجام نشده است.
درباره کتابهای «غزه» و «رام الله» باید بگویم که این دو کتاب را در دوره کرونا، انتشاراتی به نام کما پرس در انگلستان جمعآوری کرد؛ نوشتههایی کوتاه درباره شهرهای مختلف را جمع کرد و حدود بیست و پنج جلد منتشر شد. این ناشر از نویسندگان دعوت کرد تا داستانهایی با حال و هوای آن شهر بنویسند. من به این موضوع علاقه داشتم و این دو جلد از این مجموعه را انتخاب کردم. خوشبختانه این مجموعه کتابها برنده جایزه پن انگلستان هم شد. این مجموعه در دنیا مشهور است و به زبانهای مختلف ترجمه شده است. این مجموعه حتی کتابی درباره تهران هم دارد. هدف مجموعه آشنایی با شهر، فرهنگ و زندگی عادی و روزمره مردم است. این کتابها چیزهای زیادی درباره این شهرها به ما میگویند که آنها را اصلاً نمیدانیم.
البته من در انتشارات علم دو کتاب دیگر هم درباره مقاومت ترجمه کردهام. یکی از آنها درباره داستان دختری است که پدرش برای اسرائیلیها کار میکند و او همیشه فکر میکند پدرش جاسوس است. کتاب دیگر نیز درباره دختری فلسطینی است که غسال است. دختر میخواهد به دانشگاه برود و پدرش در اسارت است. اسرائیلیها دو نوع زندانی میگیرند؛ یکی زندانی اداری که هیچگاه بیرون نمیآید و دیگری زندانی عادی است. دختر با نامه با پدرش در ارتباط است.
در ارتباط با جایگاه آثار ترجمه شده درباره فلسطین معتقدم که ترجمه شعر و ادبیات فلسطینی هنوز جایگاه خودش را در ایران پیدا نکرده است. با جستوجویی ساده متوجه میشویم که تنها ناشران مختصری درباره این موضوع کار کردهاند. فلسطینیها نویسندگان بزرگی دارند. سایه مسائل سیاسی آنقدر بر ادبیات سنگینی میکند که میتوان گفت ادبیات مقاومت فلسطینی جایگاه خودش را پیدا نکرده است. ما نمیتوانیم آنطور که باید و شاید درباره فلسطین بنویسیم، زیرا واقعیت آنجا را لمس نکردهایم و برای همین باید ترجمه کنیم. مترجم آثار ادبیات فلسطین در این فضا و در مواجهه با برخی کمتوجهیها ناامید میشود. مثلاً از ادبیات مقاومت امریکای لاتین استقبال زیادی میشود، زیرا سایه سنگین سیاست بر آن نیست. فرهنگ فلسطین به ما نزدیک است و مثلاً زنان این قصهها و زنان ایران تجربههای مشترکی دارند.