تأثیر کتابخوانی بر عملکرد دانشآموزان
مریم بیات
معلم تاریخ و فعال حوزه کتاب کودک و نوجوان
در پاسخ به اینکه طی سالهای تدریس بیشترین تأثیری که از مطالعه مداوم در دانشآموزان دیدهام چه بود، باید بگویم که اولین و مهمترین تأثیری که در خوانش کتاب بین نوجوانان دیدهام، بالا رفتن اعتمادبهنفس دانشآموزان است. بچههایی که کتاب میخوانند اعتمادبهنفس بیشتری نسبت به آنهایی که کتاب نمیخوانند دارند. آنها بهتر میتوانند راجع به خودشان و احوالاتشان صحبت کنند، ولی بچههایی که کتاب نمیخوانند شرایط دیگری دارند.
یکی از دانشآموزان پارسال من وضعیت درسی خیلی خوبی داشت، ولی هر موقع از این دانشآموز درس میپرسیدم نمیتوانست به سؤالاتم جواب دهد. با او و خانوادهاش صحبت کردم و در آخر به این نتیجه رسیدیم که این شخص، دانشآموز بسیار خوب و درسخوانی است، او درجه یک است و فقط مشکلش این است که چون کتاب نمیخواند، دایره لغات بسیار پایینی دارد و وقتی از او سؤال میپرسم و میخواهم چیزی را تحلیل کند، نمیتواند این کار را انجام دهد. از پدر و مادرش خواستم در برنامه هفتگی او، مثلاً پنجشنبهها و جمعهها برنامه کتابخوانی را بگنجانند تا این دانشآموز بتواند دایره لغاتش را تقویت کند. بعد از اینکه او کتابخوانی را شروع کرد، دیدم که تأثیرات مثبتی در روند تحصیل او گذاشت چراکه خیلی بهتر از قبل میتوانست در پرسشهای کلاسی فعالیت داشته باشد و حتی برگههای کلاسیاش را پاسخ دهد؛ البته شاید خیلی درست نباشد که کتابخوانی را فقط برای بچهها تجویز کنیم؛ در واقع ما باید از پدرها و مادرها شروع کنیم، اگر پدر و مادری کتاب بخواند، فرزند او نیز کتاب میخواند. دانشآموزان کلاسم خیلی کتاب خواندن را دوست داشتند و به آن علاقهمند شده بودند و پا به پای من پیش میرفتند.
در یکی از روزهایی که کلاس شلوغ بود یا مثلاً کارهایمان زیاد بود و به کتابخوانی نمیرسیدیم، بچهها گفتند بیایید کلاس را طوری تنظیم کنیم که ۱۰ دقیقه آخر را فقط کتابخوانی داشته باشیم. از آنجایی که من تاریخ درس میدهم و این شوق بچهها را در مورد کتابخوانی دیدم، یک مجموعه به نام «سرگذشت استعمار» را از انتشارات مهرک (بخش کودک انتشارات سوره مهر) انتخاب کردم و آن را به کلاس آوردم و به بچهها گفتم قصد دارم از این به بعد مطالب این کتاب را با هم مرور کنیم.
آنان از این مجموعه استقبال کردند، به طوری که در هر کلاس و در هر هفته، ۴ جلد از این مجموعه را ارائه میکردم، به این صورت که بچهها کتاب را با خود به منزل میبردند، میخواندند و وقتی به کلاس میآمدند در فرصت کوتاهی مثلاً پنج دقیقه، نظراتشان را در مورد کتاب با بقیه دانشآموزان درمیان میگذاشتند. این مجموعه مختص گروه سنی نوجوان است و برای بچههای نوجوان کلاس من خیلی جالب بود. آنان گاهی اذعان میکردند نکاتی که در این کتاب خواندهاند چقدر برایشان تلخ و گزنده بوده است، اما همین آگاهی باعث شده بود در پایان سال تحصیلی تحلیلهای خوبی از تاریخ سالهای استعمار و وقایع آن در قرنهای ۱۷ ، ۱۸ و ۱۹ ارائه دهند. تجربهام به عنوان یک معلم از پیشنهاد کتاب و خوانش آن در کلاس مدرسه یا اینکه بچهها کتابی را به پیشنهاد من به منزل ببرند، مطالعه کنند و بعد آن را در کلاس برای دیگر دوستانشان ارائه دهند، تجربه واقعاً مثبتی بود.
حالا که تابستان شده، اوقات بسیار مناسبی است که بچهها را به فعالیت کتابخوانی تشویق و ترغیب کنیم. هر کسی که دغدغهمند حوزه کودک و نوجوان باشد، میتواند با کمترین امکانات حتی با داشتن یک صفحه در شبکههای اجتماعی به کودکان و نوجوانان کتاب معرفی کند؛ حتی میتواند برای بچههایی که در اطرافش در خانواده، فامیل و همسایه میبیند، کتاب بخواند یا کتاب خوب به آنها معرفی کند. من نیز در میهمانیها به کودکان و نوجوانان فامیل کتاب معرفی میکنم و به آنها میگویم که دوست دارم دفعه دیگری که شما را میبینم آن کتاب را خوانده باشید تا با هم در مورد آن صحبت کنیم. احساس میکنم این رفتار تاکنون نتیجه مثبتی داشته و آنها را به خواندن کتاب ترغیب کرده است.