حد و حدود مداخله دولت در امور فرهنگی

مردم «سیاست زندگی» می‌خواهند

چرا «سیاست فرهنگی» در ایران معماگونه شده و همه دولت‌ها را با چالش مواجه کرده است؟

دکتر سید مجید امامی
رایزن فرهنگی ایران در ایتالیا

   «سیاستگذاری فرهنگی» به مدل مداخله دولت در امر فرهنگی و چند و چون، میزان، شکل و گستره آن اشاره دارد. اما شأن دولت، تنها سیاستگذاری این حوزه نیست؛ بلکه بر تصدی‌گری، تسهیل‌گری و تنظیم‌گری نیز دلالت دارد. علاوه بر اینکه، هر دولتی برای ساخت گفتمان فرهنگی‌اش به «پیشران‌های فرهنگی» نیاز دارد تا همچون پلی میان جامعه و دولت عمل کنند و بتوانند گفتمان فرهنگی دولت را پیش ببرند.

«ماندن» در زندگی مردم است که به دولت هویت می‌بخشد نه «مسلط» شدن بر زندگی‌شان
«سیاست فرهنگی» را نباید تنها به سیاست‌های حمایتی محدود کرد؛ بلکه سیاست‌های نظارتی، مباشرتی، حفاظت، مشارکت و حتی سیاست هدایت را می‌توان در گونه‌شناسی سیاست فرهنگی برشمرد. اما میان «سیاست فرهنگی» و «تربیت فرهنگی» باید تفکیک قائل شد و جامعه به هر دوی آنها نیاز دارد. این تمایزگذاری به این معنا نیست که دولت در «تربیت فرهنگی» هیچ نقشی ندارد ولی باید آگاه باشیم که «تربیت فرهنگی» راهبران دیگری دارد، در حالی که راهبر اصلی «سیاست فرهنگی» دولت است.
سیاستگذاران فرهنگی در دولت چهاردهم باید توجه داشته باشند که دنیای امروز دیگر «دولت» را به عنوان نهاد مسلط بر بدن و سرزمین برنمی‌تابد و قائل به «زیست سیاست» است. یعنی دولت «موظف» و نه «مسلط» به زندگی مردم است و باید تأمین‌کننده زندگی مردم باشد. به عبارت دیگر، «ماندن» در زندگی مردم است که به دولت هویت می‌بخشد، نه «مسلط» شدن بر زندگی‌شان.
 
دلیل پیچیده شدن سیاست فرهنگی در ایران
از سویی ما با «زیست سیاست» مواجه هستیم و از سویی دیگر با «ایدئولوژی.» ما یک نظام سیاسی-اجتماعی مبتنی بر ارزش‌های پیشینی داریم و نمی‌توانیم کتمان کنیم کسانی هستند که حتی حیات خود را به این ارزش‌ها ملزم کرده‌اند. به همین دلیل سیاست فرهنگی در ایران پیچیده و معما‌گونه شده است؛ چراکه باید در میانه «زیست سیاست» و «ارزش‌ها» بایستد و در عین ثبات، به استقبال تغییر برود و در عین استقبال از تغییر، نظم ارزشی را حفظ کند و این چالش خاص جامعه ماست که نمی‌توان با تقلید و استفاده از منابع غربی این بحث را به فرجام رساند.
جمهوری اسلامی و قانون اساسی ایران، امکان ایستادن بر فراز «ایدئولوژی» و «سیاست زندگی» را دارد. سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی ایران نه سیاست زندگی است و نه ایدئولوژی است؛ بلکه سیاست فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران «سیاست زندگی معطوف به ارزش‌ها» است. مردم از ما «زندگی» می‌خواهند همان‌طور که از ما «نظم ارزشی» می‌خواهند.
 
سیاست فرهنگی یا سیاست زندگی
این روزها حوزه فرهنگی کشور در شرایط دوقطبی بسر می‌برد؛ عده‌ای بر این باورند که فقط باید ارزش‌ها حفظ شوند، بنابراین به استقبال تغییر نمی‌روند و از سوی دیگر افرادی «زندگی به معنای اراده» را از سیاست فرهنگی دولت مطالبه می‌کنند و می‌گویند دولت باید ارمغان‌آور حیات برای مردم باشد و «سیاست فرهنگی» را به «سیاست زندگی» تبدیل کند. هر چند تاریخ نشان می‌دهد که تمامی دولت‌ها در ایران فارغ از هر دیدگاه سیاسی، موفقیت چندانی در سیاست فرهنگی نداشته‌اند اما امیدواریم دولت چهاردهم با مروری بر نواقص حوزه فرهنگی در دولت‌های گذشته و تأملی بر آنها، بتواند به رشد، پیشرفت و موفقیت لازم در این عرصه دست یابد.
 
مکتوب های حاضر متن ویرایش و تلخیص شده «ایران» از سخنرانی دکتر امامی و دکتر مهدیار است که در سلسله نشست‌های اندیشه‌ورزی «راه نشان» با موضوع «سیاست‌های فرهنگی در دولت چهاردهم» در محل خانه‌ اندیشه‌ورزان علوم ‌انسانی ارائه شده است.