تشریح فراز و فرود ادبیات در عصر صفوی

علی‌الله سلیمی
نویسنده و منتقد ادبی

کند و کاو در ریشه‌های ادبیات پارسی یکی از دلمشغولی‌های محققان و پژوهشگران حوزه ادبیات است که معمولاً نتایج قابل توجهی به همراه دارد. نتیجه یکی از این پژوهش‌ها، دستمایه تألیف کتابی با عنوان«هزاران پارسی در سرزمین هزار ایزد» با عنوان فرعی؛ بررسی محتوا محور سبک هندی با تکیه بر زندگی و شعر چهار شاعر نابختیار عصر صفوی، به قلم محمدرضا بیرنگ و کمال شفیعی است؛ کتابی که اخیراً از سوی انتشارات سوره مهر چاپ و منتشر شده است.
در ابتدای کتاب به این نکته اشاره شده که پیشینه تاریخی ملت‌ها گنجینه‌ای شگفت‌انگیز و گاه غرورانگیز است که نتیجه کامیابی‌ها و ناکامی‌های هر سرزمینی، در سیر تاریخی است که می‌توان گفت بدان سرفراز هستند یا از آن بیزاری می‌جویند. سودای آدمی برای شناخت راز و چیستی خویش موضوعی است که ریشه در تاریخ دارد. در این راستا، کتاب «هزاران پارسی در سرزمین هزار ایزد» یکی از مهم‎ترین ادوار تاریخ ادبیات را در برمی‌گیرد که دست‌کم سرگذشت ادبیات را برای مدت سیصد سال باید بر پایه آن روایت کرد.
 برای شناخت زوایای گسترده این دوره، نمی‎توان نسبت به ذکر برخی وقایع سیاسی که جریان‎های ادبی همواره از آنها متأثر بوده‌اند، بی‌تفاوت بود؛ هر چند به یقین انگیزه نویسندگان پژوهش حاضر هرگز روایت تاریخ نبوده و چنان‌که متن هم گواهی می‌دهد، نقل برخی از این وقایع فقط بر حسب ضرورت بوده است.
عصر صفویه در شرایطی ایران را در کام خویش گرفت که دولت‌ها در دیگر سرزمین‌ها آماده می‌شدند تا قطار زندگی را از حرکت بر مسیر و مدار سنت‌ها بازدارند و روی ریل ترقی و پیشرفت کار بگذارند که ایران هم از این گردونه عقب نماند. برخی وقایع مهم تاریخی ایران بدون تردید متعلق به همین دوره است اما درباره ادبیات این تاریخ، نامهربانی‌هایی صورت گرفته که بیشتر ناظر بر انبوه شدن شاعران در این مقطع است.
از سوی دیگر، نباید از ذکر این امتیاز غفلت کرد که شعر این دوره، اقالیم جهان را درنوردید و سر از عثمانی و هندوستان در آورد به طوری که طبق روایت ذبیح‌الله صفا، پادشاهان عثمانی مفتخر بودند که به زبان پارسی شعر می‌سرایند و با ادب و فرهنگ فارسی آشنایی دارند. شوربختانه، خرده ریگی که اکنون از تاریخ و ادبیات آن دوره در دست است مرهون دقت و کاوش‌های پژوهشگران، شرق‌شناسان یا جهان‌گردانی است که برای ما به ارمغان گذاشته‌اند؛ گرچه از تلاش‌های پژوهشگران ایرانی در عصر حاضر هم نمی‌توان چشم‌پوشی کرد. خوشبختانه، تاریخ باشکوه ایران‌زمین به فرش نفیس شبیه است که بررسی هر بخش پژوهشگر را از درک و عمق زیبایی‌ها شگفت‌زده خواهد کرد.
 در پژوهش حاضر همه نقاط قوت و ضعف با روش سقراطی کاوش شده است. در پژوهش حاضر، پس از بررسی رویدادهایی چند در چگونگی اقتدار صفویان، نخست ادبیات جهانشمول ایران در قرن هفدهم بررسی و سپس موضوع با تمرکز بر نقش هر یک از مناطق ایران در توسعه شعر صفوی واکاوی شده است. از این منظر که هیچ‌گاه ادبیات دوره صفوی که متهم به فراوانی شاعران است به‌صورت اقلیمی مورد توجه نبوده است.
 در این پژوهش، پس از واکاوی و شرح و بسط موضوعات جاری ادبی در عصر صفوی، زندگی و شعر برخی از شاعران به‌صورت گذرا واکاوی شده است. در ادامه، نمونه‌وار، چهار تن از شاعران این دوره از درون تذکره‎ها استخراج و ضمن بررسی ارزش‌های ادبی هر یک، عوامل و دلایل کم‌شناسی‌شان به تفصیل تبیین شده است؛ دلایل و عواملی که دامن بسیاری از شاعران این عصر را گرفته تا امروز کمترین نام و نشان از ایشان را تنها در تذکره‌ها بتوان جست.
 جالب این‌که چهار شاعری که مورد پژوهش این اثر بوده‌اند، همگی(با تفاوت اندک زمانی) در عصر صفوی زیسته، سرِ هندوستان گرفته‌اند که بر اساس نقل تذکره‌ها، موجد حکایات و روایاتی بوده‌اند.
بنابر این، می‌توان گفت یکی از اولویت‌های پژوهش حاضر تشریح فراز و فرود ادبیات در عصر صفوی است.
دیگر اینکه عوامل تأثیرگذار بر خروج شاعران، به‌عنوان مهم‌ترین واکنش سیاسی در دوره صفوی، موضوعی است که تاکنون مورد توجه نبوده و در این پژوهش مورد تأکید قرار گرفته است.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و چهارصد و نود و نه
 - شماره هشت هزار و چهارصد و نود و نه - ۱۱ تیر ۱۴۰۳