کنار هم بایستیم
پرستو علیعسگرنجاد
نویسنده
-اگه شما بیبصیرتا نامزد اصلح رو تشخیص میدادین…
-اگه نامزد قدرتطلبتون کنار میکشید…
-اگه آخرتتون رو خرج این تندروها نمیکردین…
-اگه نمیذاشتین کار به دور دوم بکشه…
من هیچکدوم این جملهها رو به هیچکس نمیگم. من هیچکس رو بابت اسمی که روی برگهٔ رأی نوشته سرزنش نمیکنم. این به این معنی نیست که حزببادطور، به هر انتخابی احترام میذارم، نه! ولی معنای بزرگتر و مهمتری پشت هر رأی هست که اول باید اونو ببینیم.
کسی که اومده رأی داده، برای ایران اومده، برای آینده، برای امید. از فردای انتخابات، هیچکس حق نداره به دیگری بگه چرا فلانی رو انتخاب کردی؟ توضیح رأی تا روز قبل انتخاباته. همهٔ صغریکبریآوردنا مال قبل صندوقه. بعدش، من رأیدهنده به فلانی و تو رأیدهنده به بهمانی نیستیم. ما رأیدهنده به ایرانیم.
کسی که بابت هر نتیجهای در انتخابات، بقیه رو تخطئه میکنه، باید به دور بعدی انتخابات فکر کنه.
باید از خودش بپرسه آدمایی که بهشون شرم و عذاب وجدان و احساس گناه دادم، دفعهٔ بعد میان پای صندوق یا از ترس اینکه اشتباه انتخاب نکنن و دوباره بازخواست نشن، ترجیح میدن رأی ندن؟!
وقتی به هر کسی که انتخابی جز نامزد مدنظر ما داشته، انگ میچسبونیم و منتخبش هر اشتباهی کرد پای رأیدهندهاش رو وسط میکشیم، داریم نامزد غیرمعصوم خودمون رو تقدیس میکنیم. داریم جرأت انتخاب و آزادی بیان رو از بقیه میگیریم. آدما وقتی از انتخاب بترسن، دیگه مشارکت نمیکنن. اونوقت بار قهر مردم با صندوق، روی دوش کسایی میفته که فکر میکردن دارن به انتخاب اصلح و پرشورشدن انتخابات کمک میکنن!
آدما باید مسئول انتخابشون باشن، اما پیش خودشون، در قلب خودشون. ما نباید همدیگه رو ملامت کنیم وقتی هرکس به تشخیص خودش عمل کرده. از امروز، تو برای من طرفدار جلیلی/قالیباف/پزشکیان نیستی. تو هموطنمی. تو کسی هستی که باوجود همهٔ فشارها و دعواها و خستگیها و ناامیدیها اومدی پای صندوق و هزینهٔ انتخاب رو پذیرفتی.
حتی اگه انتخابت کاملاً با تفکر من زاویه داشته باشه، برام محترم و عزیزی. ممنونم که برای کشورمون اومدی وسط میدون. ممنونم که پای ایران ایستادی و فهمیدی رأی تو خیلی فراتر از انتخاب یه رئیس جمهوره. ممنونم که فهمیدی رأی تو پشتوانهٔ استقلال میهن ماست. بیا کنار هم بایستیم، نه مقابل هم.
آدمای پشت میز عوض میشن. این من و توییم که دهههای عمر خودمون و بچههامون رو توی این خاک میگذرونیم. به قدر کافی به تن وحدتمون خنجر زدن. بیا ما به صورت هم خنج نکشیم. ما قراره شونهبهشونهٔ هم، دم خیمهٔ بزرگتری جمع بشیم.