فاعل اثر هنری

سعید فلاح فر

پژوهشگر هنر

فرض کنیم که «استاد هنرمند عکاس» صحنه‌ای ثابت را برای عکاسی آماده کرده است. دوربین عکاسی را روی سه‌پایه قرار داده و کلیه تنظیمات فنی دوربین و ملزومات نورپردازی و... را متناسب با وضعیت و خواست عکاسانه خود انجام می‌دهد. در این صورت برای خلق اثر نهایی چند حالت را می‌توان در نظر گرفت؛
1ـ  استاد شاتر می‌زند و یک قطعه عکس تولید می‌شود.
2ـ  شاگرد شاتر می‌زند و یک قطعه عکس تولید می‌شود.
3ـ  استاد و شاگرد هر کدام دو شاتر مجزا می‌زنند و دو قطعه عکس مشابه تولید می‌شود.
4ـ  ممکن است هر کدام از نتایج سه حالت پیشین برای انجام عملیات نهایی به یک اپراتور حرفه‌ای ویرایش تصویر یا یک هنرمند ویرایشگر تصویر سپرده شده باشد. همین طور نتیجه نهایی می‌تواند توسط خود هنرمند یا با ایده‌های یک نمایشگاه گردان، در قالب معمول یا به شیوه‌های خلاقه به مخاطب ارائه شود. در حالت نخست، موضوع تقریباً روشن است. یعنی یک اثر هنری توسط یک هنرمند طراحی و تولید و ارائه شده است، اما موارد بعدی می‌تواند شروع تفاسیر، محل اختلاف سلیقه‌ها و طرح نظریات متفاوت و حتی مغایر باشد.
در حالت دوم، کدام یک مالک معنوی نهایی برای اثر هنری خلق شده محسوب می‌شوند؟ آن که مقدمات کار را فراهم کرده و اندیشیده یا آنکه بانی ایجاد نهایی و خروجی اثر هنری بوده است؟ هر کدام چه سهمی در مالکیت معنوی اثر هنری دارند؟ شرایط کمی پیچیده‌تر خواهد شد اگر بخشی از تنظیمات فنی نهایی یا اصلاحات سطحی برای اجرا هم به عهده این اپراتور ثانوی باشد. حدود واگذاری این اختیارات برای واگذاری به اپراتور و استفاده از مهارت‌های فنی او یا اعمال ایده‌های خلاقانه‌اش تا کجا می‌تواند باشد؟
در حالت سوم، دو اثر تولید شده چه نسبتی با یکدیگر دارند؟ چگونه می‌شود این دو اثر را از همدیگر تشخیص داد یا اصولاً آن دو را باید دو اثر متفاوت یا مستقل فرض کرد؟ آیا می‌توان یکی را حاوی صفات اصالت دانست و دیگری را نوعی کپی هنری یا سرقت هنری محسوب کرد؟ چه تفاوتی در پدیده‌های هنری دو اثر از جمله محتوا، مضمون، ترکیب ‌بندی و... و خلاصه «زیبایی شناسی» دو اثر وجود دارد؟ در این صورت واکنش بازار هنر به این دو اثر چگونه است؟
پیچیدگی چنین تفکیک‌ها و ارزشگذاری‌ها در حالت چهارم بیشتر هم خواهد شد. علاوه بر موضوع «انحصار مالکیت معنوی» برای اثر نهایی، شاید پای انواع سهم‌خواهی‌ها هم به این میدان قضاوت باز شود. همینطور نظریه‌پردازان مختلف ممکن است نسبت به آنچه «هنر خالص و اصیل» و لزوم انعکاس خصوصیات فردی هنرمند در خلق اثر هنری می‌دانند، در انتساب عنوان «هنر» هم تردیدهایی را وارد کنند.
این پرسش‌ها در انواع دیگری از هنرها هم می‌تواند محل اختلاف بوده یا مصداق‌های مشابهی داشته باشد. اگر فنون و توانایی اجرایی در خلق اثر هنری را نوعی مهارت دستی صرف و صنعتگری بدانیم، واگذاری قسمت‌های عملیاتی و اجرایی یا استفاده از مهارت‌های فنی و دستی صنعتگران و... برای تبدیل یک ایده هنرمندانه به اثر هنری ـ به عکس هنرهای سنتی و صنایع دستی ـ چه مفاهیم تازه‌ای را در هنر معاصر شکل خواهد داد؟ چطور می‌توان تقسیم‌بندی «فاعل‌گرایی»، «فعل‌گرایی»، «نتیجه‌گرایی» و «ایده‌گرایی» را به نتایج چنین فرایندهایی منطبق کرد؟ این تفاوت‌ها می‌تواند موجب نقد، تحلیل یا انتساب انواعی از ارزشگذاری‌های هنری و اقتصادی برای اثر هنری باشد.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و چهارصد و نود و هفت
 - شماره هشت هزار و چهارصد و نود و هفت - ۰۹ تیر ۱۴۰۳