میزگرد «ایران» در خصوص بررسی موسیقی جنگ، در گفت و گو با محمد میرزمانی،محمد گلریز و رضا مهدوی
هویت ملی روی نت حماسه
بیش از40 سال از سالروز آزاد سازی خرمشهر میگذرد و نزدیک به 37 سال از پایان جنگ ایران وعراق گذشته است. دورانی که خاطرات تلخ و شیرین آن فراموش نشدنی است و تصاویر آن روزهای سخت جنگ، همچنان در اذهان مردم باقی مانده است. تصاویری که با زبان هنررنگِ دیگری گرفت. هنرمندانی که از سرعشق و اشتیاق، عاشقانه به خلق اثر زدند تا ضمن ابراز ارادت به رزمندگان و شهدای جنگ، یاد و روزگار آن را همچنان مانا نگاه دارند. آثاری که در قالبهای موسیقی، فیلم، سریال، تجسمی و همچنین شعر و کتاب تولید و منتشر شد. بر این اساس بهانهای شد تا با هنرمندان موسیقی که در آن سالها اثر تولید کردند، در میزگردی با حضور محمد میرزمانی آهنگساز، محمد گلریز خواننده و رضا مهدی نوازنده و کارشناس حوزه موسیقی به گفتوگو بنشینیم و از آن روزها و از کم رنگ شدن تولید آثار موسیقایی درخصوص جنگ و انقلاب سخن بگوییم که در ادامه میخوانید:
ندا سیجانی
خبرنگار
ابتدا درباره نقش موسیقی در دوران دفاع مقدس توضیح دهید؟
میرزمانی: به عقیده من، عنوان دفاع مقدس، تیتر بامسمایی است و بررسی این واژه، بیانگر موسیقی آن دوران یا همان موسیقی جنگ و دفاع مقدس است. جنگی که سالها قبل در ایران شکل گرفت، یک تهاجم بود و مردم عزیز کشورمان، برای دفاع از این آب و خاک، به مقابله با آن پرداختند. خود من نیز در آن سالها و در جبهههای جنگ، از نزدیک شاهد بیقراری و عشق این مردم برای دفاع از سرزمینمان، ایران، بودم. اما هنر، بویژه موسیقی، تعریف خاصی از جنگ دارد. موسیقی نظامی یا موسیقی جنگ، در همه جای دنیا، برگرفته از موسیقی کراس است. موسیقی با همراهی ارکسترهای نظامی و با استفاده از سازهای بادی - برنجی. اما اکثر آثار موسیقایی تولید شده ما در دوران دفاع مقدس، فاقد این بخش بود. یعنی به ندرت از سازهایی چون ترومپت، هورن یا ترومبون و... استفاده میشد و موسیقی جنگی یا نظامی ما، رنگ لطیفتری داشت و فاقد خشونت و انزجار بود و روح حماسه در آثار آن زمان نمایان بود. در واقع با بررسی یا آنالیز آثار موسیقایی دوران دفاع مقدس، این نتیجه حاصل می شود که خشونتی در این گونه موسیقی نیست و از لطافت خاصی هم برخوردار است. اما درعین لطیف بودن، مخاطب را به مبارزه و ایستادگی در مقابل تهاجم دعوت میکند. در آن دوران موسیقی نقش بزرگ و اثرگذاری در تهییج و ترغیب و تشویق رزمندگان و حتی حضور مردم در جبهههای جنگ ایجاد میکرد و انتشارسرودها و مداحیهای حماسی و ملی- میهنی، موجب میشد مردم عزیز کشورمان بهصورت خودجوش راهی جبهههای جنگ علیه باطل شوند. البته به عقیده من، یکی از گروههای بسیار موفق در تولید موسیقی فاخر دوران دفاع مقدس که نقش ارزشمندی در این زمینه داشت، ارکستر «مفتاح» به رهبری زندهیاد مجتبی میرزاده بود. ایشان آثار بسیاری با هنرنمایی آقای محمد گلریز و آهنگسازی زندهیاد آقای احمد راغب و با اشعاری از زندهیاد استاد حمید سبزواری تولید کردند که به باور من متأسفانه این بخش مغفول ماند. مجتبی میرزاده یکی از نوابغ موسیقی ما بود که قدر و منزلتش بدرستی شناخته نشد. البته در خصوص ارکسترمفتاح هم این نکته صدق میکند. این ارکستر در آن سالها در سکوت به فعالیت خود پرداخت و کمتر درباره آن صحبت شده است در صورتی که بسیاری از آثار به یاد مانده از آن دوران مانند سرود «این پیروزی خجسته باد» که مربوط به عملیات بیتالمقدس و آزادی خرمشهر است، با همراهی این ارکستر به اجرا درآمده وهمچنان ماندگار و شنیدنی است. دراین ارکستر از سازهای بادی- برنجی استفاده نشده است و ارکستر با بهرهگیری از سازهای ویولن، سنتور، تار و عود و گاهی ساز فلوت با لطافت خاصی این پیروزی را نوید میدهد. یک ارکستر سنتی و ایرانی که روح حماسه در تولیدات آنها دیده میشود.
گلریز: درصحبتهای آقای میرزمانی به آقای مجتبی میرزاده اشاره شد و باید بگویم ایشان به آهنگهای آقای راغب، جلا و جلوه خاصی دادند و وظیفه خود میدانم از هنر ایشان در هر برنامهای سخن بگویم؛ نابغهای که فکرنمی کنم 50 سال دیگرهم چنین هنرمندی متولد شود.
اما در مورد موسیقی حماسی و دفاع مقدس باید بگویم از نگاه من موسیقی حماسی و ملی مورد توجه همه اقشار و مردم است. برخی از کارشناسان موسیقی کشورمان که تعدادی از آنها روحانی هستند، چندان با موسیقی سر و کار ندارند و شاید هم این هنر مورد تأییدشان نباشد، اما موسیقی حماسی و ملی مورد تأیید همگان است و در این زمینه هنرمندان بسیار ارزنده و کاربلدی هم فعالیت میکنند ولی باید تدبیری صورت بگیرد تا همه مردم به شنیدن موسیقی خوب و اصولی علاقهمند شوند و گرایش پیدا کنند؛ به طورمثال اگر من نوعی بخواهم در یک مجلس یا مراسمی سرودی بخوانم، بهتراست شعری انتخاب و خوانده شود که مورد توجه همه اقشار باشد.
متأسفانه امروزه در رابطه با موسیقی ارزشی ما یک مقدار کملطفی شده و باور اکثریت این است که این موسیقی کاربرد خود را از دست داده است. این درحالی است که اثری که 40 سال قبل ضبط و منتشر شده همچنان برای مردم شنیدنی است و آن را زمزمه می کنند و این اتفاق بیانگر ماندگارماندن یک اثرهنری است و باید در این شرایط سخت که تحت تأثیرشدیدترین تبلیغات رسانهای هستیم به این مسأله توجه بیشتری داشته باشیم. براین اساس، یکی از مسائل اثرگذار در زمینه تهاجم فرهنگی، موسیقی است؛ به طورمثال وقتی فیلم یا سریالهایی همچون «مختارنامه» یا «امام علی(ع)» و... به پایان میرسید، موسیقی متن آن در اذهان مردم ماندگار بود، صحنههای فیلم در ذهن مخاطب تداعی میشد. نکته دیگر اینکه، در حال حاضرموضوع سرود، مورد توجه مسئولان، رسانهها و سازمانها قرار گرفته و به آن ورود کردهاند و خوشبختانه حمایت میشود. سرود بخشی از همین موسیقی حماسی است که در جنگ بسیار تأثیرگذار بود. خدا را شاکرم این توفیق نصیب ما شد و توانستیم مدت زمانی در حضور رزمندههای عزیز کشورمان اجرای برنامه داشته باشیم. اجراهایی که مورد استقبال قرار گرفت و ابراز ارادت داشتند. درواقع هرگاه پای خاک یک سرزمین در میان باشد، همه مردم عاشقانه مشارکت میکنند. خواهش من از دست اندرکاران این است که به موسیقی حماسی بیشتر پرداخته شود. این گونه موسیقی، اثرات بسیار زیادی در دوران دفاع مقدس و جنگ داشته است.
مهدوی: من هم وظیفه دارم نام نابغه موسیقی ایران مجتبی میرزاده را یادآوری کنم. ایشان در تنظیم یک اثر موسیقایی شاهکاربود. پوشش و نوع رنگ آمیزی ایشان درانواع موسیقی موجب شد این آثار امروزه هم شنیدنی باشد و یک حس عرق ملی به آن داشته باشیم. اما درباره موسیقی حماسی و دفاع مقدس باید بگویم، قبل ازانقلاب گونههای دیگرموسیقی فعالیت میکردند و مردم از صدای موسیقی انقلاب و بعد از آن جنگ تحمیلی بوجود آمده متأثر ازانقلاب، تجربهای نداشتند. ازسال 1356 تا پس ازپیروزی انقلاب اسلامی، گروههای موسیقی تلاش کردند در گونههای مختلف موسیقیهای دستگاهی، پاپ، تلفیقی، ارکسترال، آکاپلا، سرود و... اثربیافرینند. بطورمثال دربخش سرود شخصیتهایی چون حمید شاهنگیان، محمدعلی ابرآویز، فریدون خشنود و ... آثاری خلق کردند که امروز باید بانوربالا به دنبال چنین سرودهایی بگردیم و در نسبتسنجی با سرودهایی که درحال حاضرخوانده میشود، تفاوت از زمین تا آسمان است. آن سرودها به لحاظ ساختار و موسیقیشناسی و محتوا، ارزش مدارند. اما آثاری که امروزه بهعنوان سرود تولید می شود، مشخص نیست در چه فرم وقالبی قرار دارد. پاپ است یا سرود؟ یا چه گونهای ازسرود است؟ مداحی است؟ براین اساس دراین زمینه باید کارشناسان درشوراها بررسیهای لازم را داشته باشند. به هرشکل متأسفانه نام سرود دم دستی شده است! همان گونه که از اول انقلاب هرآنچه تولید شد، سرود اطلاق شد و در دهه 60 این اتفاق درصدا وسیما نهادینه شد. بنیاد این اتفاق در ابتدای انقلاب و با گروه های مختلف موسیقی چون عارف و شیدا و یا جناح های مختلف سیاسی گذارده شد و محتوای آنها حماسه آفرینی بود. چرا که آن دوران، اقشارمختلف جامعه به خیابانها آمدند و متحدالفکر خواستار تغییر نظام کشور از پادشاهی به جمهوریت بودند. براین اساس موسیقیهایی که تولید شد مبتنی برتفکر ایران حقیقی است و گاه با پسوند اسلامی است. براین اساس ازموسیقی دستگاهی بهرههای بسیاری برده شد و شعرا و ترانهسراها درکنارموسیقیدانان، نوازندهها وآهنگسازان قرارگرفتند و یک شکل امتواحده پیدا کرد.
البته قبل از انقلاب هم موسیقی حماسی و سرود وجود داشت ولی نه بدین شکل و محتوا و بعد ازانقلاب اعتباردیگری گرفت و این انگیزه بوجود آمد که دیگرموسیقیدانان و گونههای مختلف موسیقی هم دراین مقوله قراربگیرند وتولید اثرکنند. به همین سبب هرآنچه بعد از انقلاب تولید و شنیده شد وهمچنین در دوران جنگ، هزاران سرود و آهنگ ترانه است که براساس حماسه ساخته شده. حتی اگر تغزلی عاشقانه بوده باشد.
نکته دیگراینکه همانطورکه آقای میرزمانی اشاره کردند، موسیقی حماسه دراین دوران جایگاه ویژهای پیدا کرد و معنایی دوباره شد که متفاوت از حماسه قبل بود. پیش ازاین حماسهها را در اشعار فردوسی یا در حرکتهای رزمی و یا موسیقی زورخانه جست وجو می کردیم، اما این باردرموسیقی بزمی، حماسهآفرینی شکل گرفت. یعنی موسیقی ملی یا دستگاهی ایران مبتنی برتفکرات انقلابی و حماسه، شهادت، جنگ، ایثار و ازخودگذشتگی بود. بخشی ازاین موسیقیها برگرفته ازمارشهایی بود که درجنگهای جهانی اول ودوم و در اروپای شرقی استفاده می شد. اما بعدها برخی از آهنگسازان کشورمان از سازهای بادی و غیره بهره بردند و آثاری ساخته و از رادیو و تلویزیون پخش شد. مردم هم با این مارشها آشنایی داشتند و آن را پذیرفته بودند و هرگاه مارشی به صدا در می آمد میدانستیم عملیات جنگ است و برای پیروزی رزمندگان اسلام دعا می کردند. درحقیقت مارشها و سرودها موجب تهییج روحیه رزمندگان بود که درچند بخش تعریف می شد. بخشی از آن بیکلام بود و بخشی دیگر برگرفته از گونههای مختلف موسیقی ایرانی اما در لباس حماسی. بخش سوم مداحیها بود مانند صدای ماندگار آقای آهنگران که حقیقتاً گل کاشت. همانطورکه آقای گلریز گلکاشتند. به عقیده من اگرحماسهای درست و مبتنی بر تفکرات مردمی و درقالب حقیقی فرهنگ ایثار وشهادت و جنگ و انقلاب شکل بگیرد، مختص یک دوره نیست. بطور مثال امروزه می بینیم بعد از گذشت ۴۵ سال، سرود زیبای «راه رجا بسته نیست» با تلفیقی از صدای آقای گلریز و خوانندهای دیگر تولید شده و از صدا و سیما پخش می شود و بیانگر این موضوع است که چنین آثاری زمان و تاریخ ندارد و درهمه دورانها شنیدنی است و هردولت خدمتگزاری مثل شهید رئیسی که تفکر شهید رجایی را دنبال کرده، این موسیقی باز هم کاربرد خود را دارد. حتی اگر با سازهای امروزی بهروز آوریهایی صورت بگیرد اما ماهیت همان است و تغییر نخواهد کرد. مانند مداحیها، روضه خوانیها و اذکار و سینهزنیهایی که درجبهههای جنگ با حضور مداحان به اجرا درمیآمد. این بخش هم شاخهای منشعب شده ازموسیقی حقیقی و حماسی است که بسیار پررنگ جلوه گری کرد و در تهییج رزمندگان موثر واقع شد. باید بگوییم موسیقی حماسی همچنان زنده است و اگربه هر موسیقیدان موافق و یا مخالف سفارش داده شود به واسطه روحیه حماسی طلبی برای ایران، علاقهمند هستند دراین زمینه قلم بزنند وتصنیف کنند و بخوانند.
آیا تولید موسیقیهای حماسی که مربوط به دوران جنگ و دفاع مقدس است به دوران خاصی برمیگردد؟
میرزمانی: به نظرمن نیاز است در موسیقی کشورمان یک آسیب شناسی جدی صورت بگیرد. بعد از انقلاب موسیقی ملی ما شکوفا و رویکرد به این موسیقی بیشتر شد و جایگاه اصلی خود را پیدا کرد. بعد از جنگ و دفاع مقدس هم موسیقی ملی جلوه بیشتری پیدا کرد و آثار ارزشمندی تولید شد، اما جای تأسف است که بگویم در حال حاضر در مسیری قرار گرفتهایم که به عقیده من خواست دشمن است. کشوری چون امریکا سالها در این افکار بود مرزها بویژه مرزهای فرهنگی برداشته شود؛ همان دهکده جهانی که در رؤیای خود دنبال آن بود. بنابراین همین امر موجب شده امروزه موسیقی ما بیهویت شود و این موضوع در بسیاری از موسیقی فیلمها، سرودها و حتی مداحیهایی که به گوش میرسد کاملاً مشهود بوده و هویت فرهنگی و هویت ایرانی اسلامی در این آثار بسیار کمرنگ شده است، بویژه در رسانهها. براین اساس برای رسیدن به این هویت، باید موسیقی ملی ما شکوفا شود و یک بخش این شکوفایی خاطرات ملت است که انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس را هم دربر میگیرد و این خاطرات باید همیشه زنده نگاه داشته شود، بویژه در این روزگار.
آثار بسیار کمنظیری در این زمینه تولید شده که متأسفانه کمتر به آن پرداخته میشود. من بر این نظرم، الگوها و اسوهها و حماسهآفرینان بزرگ و مضامین بسیار باارزشی از دوران دفاع مقدس و انقلاب اسلامی باقی مانده که باید شکوفا و این خاطرات یادآوری شود و بهترین ابزاری که میتواند این بخش از تاریخ را روایت کند زبان هنراست. چه در حوزه سینما و فیلمنامهنویسی و تولید آثار سینمایی و چه در حوزههای ادبیات، شعر، موسیقی، تجسمی و نمایش. البته به عقیده من، موسیقی دارای زبان گویاتری است و مخاطبان بیشتری را جذب میکند. در حال حاضر جایگاه موسیقی حماسی ما خالی است باید بیشتر به آن توجه و پرداخته شود. موسیقی حماسی ما باید دارای هویت ملی باشد. به باور من، امروز زمانی است که باید به هویت خود و هویت ملی و اسلامیمان برگردیم و بیشتر به آن توجه کنیم.
گلریز: هرموضوعی که تبلیغ و به آن پرداخته شود، میتواند مورد توجه مردم قرار گیرد. امروز رسانههای ما وظایف بسیار مهم و سنگینتری دارند که باید به آن عمل کنند. من بر این نظرم ذائقه مردم را بانیان فرهنگی تغییر دادهاند و اگر به مرور به آن پرداخته نشود، آرام آرام فراموش میشود. موضوعی که مورد توجه دشمنان است و هدفشان این است که از طریق فرهنگ وهنربه مقابله با ما بپردازند. بر همین اساس، مسئولان فرهنگی باید در میدان باشند و این مسیر را برای آنها بازنگذارند. سؤال من از دوستان این است، چرا در جشنوارهای با عنوان موسیقی فجر از آثار انقلابی استفاده نمیشود؟ چرا باید از یک اسم انقلابی استفاده کنیم اما درعمل کاری انجام نگیرد؟ چرا نباید آثاری در رابطه با شهدای انقلاب اجرا شود؟ این انتظاری است که از رسانهها باید داشت و نیاز است در این زمینه حمایتهای لازم را داشته باشند. خود من به شخصه برای همه شهدا کار خواندهام چرا این سرودها پخش نمیشود؟
مهدوی: واقعیت امر این است که سرود نیاز به حمایت دارد. بر این اساس اگر مدیران را از کارشناسان خبره انتخاب نکنیم، ایجاد هر دفتر و برنامهای در سازمانی موجب هدررفتن سرمایهها میشود. اگر در این دوره به احیای سرود سفارش شده، «سرود ِبه ما هُوَ سرود است» نه آنکه به فرمهای ناصحیح و حاشیهای پرداخته شود و با هر شعر و موسیقی و درهر قالب موسیقایی، عنوان سرود به آن اطلاق گردد! ما به دنبال یک سرود واقعی هستیم مانند آنچه در زمان انقلاب شکل گرفت و ایجاد تهییج کرد. موسیقی آنقدر خالص و مجرد است که میتواند این تکلیف را بدرستی انجام دهد و بر قلبها رسوخ کند. براین اساس نیاز است کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، بودجهای جداگانه در اختیار نهادهایی که در موسیقی تکلیف دارند، قرار دهد تا تولیدات کیفی صورت بگیرد. یعنی اگر 100 کارموسیقی طی سال تولید میشود، 60 اثر آن با ارکسترهای ملی و دستگاهی باشد. 40 درصد دیگر موسیقی نواحی و پاپ و تلفیقی و... آقایان گلریز و میرزمانی اشاره کردند که در حال حاضر 10 درصد هم تولید خوب نداریم! شاید هم موضوع هزینه بالای کارهای ارکسترال است. در تمامی ممالک پیشرفته دنیا، ارکسترهای جدی وسمفونیک حمایت میشوند حتی اگر در ظاهر مخاطب کمی داشته باشند. دولتها موظفند از ارزشهای هنری پاسداری کنند. جای تأسف است که بگویم بزرگترین مشکل ما در این چهار دهه ضعف مدیریتها بوده است. در واقع بهرغم محدودیتهای دهه 60 و جنگ و نابسامانی و... اما گویا مدیریتها در آن دوره بهتر عمل کرده است. لازم است مدیران ما در صیانت از فرهنگ ایرانی اسلامی آگاهی و توجه بیشتری داشته باشند. به عنوان مثال آقای گلریز از خانوادههای معتبرموسیقی هستند و شخصیت انقلابی دارند و همچنان این آمادگی را دارند تا برای امام(ره)، شهدا، جانبازان و... باز هم بخوانند، اما چرا به ایشان سفارش داده نمیشود؟! ایشان مانند برخی از سلبریتیها به دنبال دستمزدهای کلان نیستند. اعتقاد سلیم به انقلاب دارند و میخواهند در این زمینه با صدای گرم و پرنفوذشان همچنان فعالیت کنند. آقای میرزمانی هم همین طور. ایشان هم همچنان دستشان به نوشتن است و آهنگ تصنیف و تنظیم میکنند و بسیاری دیگر... راستی چرا جشنواره هنرمقاومت متوقف شد؟ حمایت یعنی به یک بخش پررنگ تر نگاه شود و عناصرش را بالفعل نگاه داریم نه آنکه سالی یک بار لوح تقدیر و تجلیلی صورت بگیرد و به یک عکس یادگاری خلاصه شود. جای تأسف است تا به امروز پایاننامهای در خصوص موسیقی دوران جنگ نوشته نشده! این در حالی است که کشورهایی مانند آلمان، روسیه و... برای جنگهایشان صدها پایاننامه و مطلب و مقاله دارند. سؤال من این است آیا تا به امروز یک استاد دانشگاه به سرود «خجسته باد پیروزی» پرداخته و آن را آنالیزموسیقایی کرده است؟ باید در کنار موسیقی دوره قاجار و مشروطه و پهلوی اول و دوم به موسیقیهای حماسی و انقلابی توجه داشت. باید این موسیقیها به جشنوارهها راه پیدا کنند و بودجه حمایتی بگیرند. چرا امروزه موسیقی ما به دست مافیا افتاده و هدایت میشود؟
گلریز: در کشور ما سرمایه های فرهنگی و هنری بسیار وجود دارد اما متأسفانه از این سرمایه ها به درستی استفاده نمی شود و این بیتوجهی و بی تفاوتی موجب بی انگیزگی هنرمندان شده است. اما بعد از فوت شخص، بزرگداشت و مراسمهای مختلف برگزار می شود. ما که زنده هستیم چرا کنار گذاشته شدهایم؟ خواهش من از مسئولان این است دراین مسأله توجه و حمایت های لازم را داشته باشند.
میرزمانی : به نظرمی رسد اعتبارات و بودجهای که در حال حاضر در سازمانها و ارگانهای فعال در حوزه موسیقی صرف می شود ، ناچیز است و حتی در وزارتخانه متولی فرهنگ و هنر و موسیقی ، تأمین اعتبارات بیشتر برای صیانت و بهتر است بگویم ممیزی است و بودجه تولید بسیار محدود است. یعنی حفظ شرایط حاضر موسیقی . بطور مثال از دهه ۷۰ به بعد کمتر شاهد سفارش آثار جدید برای ارکستر سمفونیک و ملی، بودهایم. بنابراین بی تردید برای ارتباط بیشتر با مخاطب و تاثیرگذاری بیشتربه آثار جدید و متنوع، با رویکرد هویت ایرانی نیازمبرم است.
بنابراین بایستی در زمان تقسیم اعتبارات توسط نهادهای مسئول بخصوص مجلس محترم شورای اسلامی و سازمان برنامه و بودجه نگاه جدی برای توسعه موسیقی صورت بگیرد . با تأمین بودجه بیشتر برای تولیدات متنوع موسیقی و هدایت و تشویق مصنفان ، شاهد ارائه و تولید آثار فرهنگی بیشتر با محتوا و پیام مناسب و مفید خواهیم بود. براین اساس دربخش اعتبارات و بودجه موسیقی باید نگاه توسعه گرانه داشته باشیم.
در واقع اگر ما هدف توسعه در موسیقی را جدی نگیریم همانطورکه تاکنون شاهد بودهایم توسط شبکههای معاند یا غیرمعاند برون مرزی موسیقی ما را با آثار تهاجمی و وارداتی و مبتذل ، آنگونه که خود می خواهند توسعه خواهند داد و فرهنگ و رفتار جامعه را به سمت و سوی دلخواه و به انحراف خواهند کشید. اگردراین زمینه هوشیار نباشیم تهاجم فرهنگی بر روی جوانان ما بیش از پیش، اثرگذاری سوئی خواهد داشت.
لذا بهتراست با تأمین اعتبارات لازم و بودجه کافی برای توسعه موسیقی فرهنگی، موسیقی بومی، موسیقی با هویت ملی حتی موسیقی پاپ بومی خودمان سرمایه گذاری کنیم. اگر امروز درباره موسیقی دفاع مقدس وموسیقی انقلاب صحبت می کنیم به این دلیل است که تولیدات بسیاری در آن زمان صورت گرفته.
مهدوی: پیرو صحبتهای آقای میرزمانی یکی از ایراداتی که به سند موسیقی وارد است نبود نگاه توسعه محور درحوزه موسیقی است. بنابراین اگر کارگروههای درستی دراین زمینه تشکیل نشود و افراد دلسوز در این سازمانها و کارگروهها قرار نگیرند، این سند ناخواسته به نفع مافیای موسیقی تمام می شود! یعنی صاحبان سرمایهها بیشتربه اهدافشان میرسند! در صورتی که لازم بود در این سند قید شود بودجه افزایشی چگونه خواهد بود؟ موسیقی به عنوان یک هنر مجرد و خالص و بسیار تأثیرگذار کجای تصمیمگیریهای حاکمیت است و مدیرانش چگونه انتخاب می شوند؟ چرا مکانهای آموزشی در این سند دیده نشده است؟ اگر این نگرانیها برطرف نشود، یک گره بر گرههای دیگر افزوده خواهد شد.
با توجه به تغییر ذائقه جامعه، چه تولیداتی باید درباره موسیقی جنگ ساخته شود که برای نسل امروز هم جذابیت داشته باشد و همسو با نگرش و ذائقه آنها باشد؟
میرزمانی: مسائل فرهنگی بسیار پیچیده است. در دورهای که مدیریت دفتر موسیقی را برعهده داشتم، تلاش در طراحی استراتژی و راهبرد در این حوزه بود. متأسفانه هیچگاه استراتژی و راهبرد مشخص در حوزه موسیقی نداشتهایم. اگر تیری از کمان رها میکنیم باید هدفمان مشخص باشد و مسیر را هدایت کنیم. بنابراین استراتژی و راهبرد نکته مهمی است که باید به آن توجه شود. این موضوعات، نکاتی است که باید در چندین جلسه به آن پرداخته شود و نقشه راه تهیه گردد و یک گروه مسئولیت اجرای آن را داشته باشند. در حال حاضر چه خواسته و چه ناخواسته موسیقی پاپ پیشتازی میکند.
آن زمان که در دفتر موسیقی بودم، عدهای میگفتند آقای میرزمانی با موسیقی پاپ مخالف است در صورتی که هیچگاه چنین نگاهی نداشتم. آن زمان هیچگاه در اجرای کنسرت یا تولید آلبوم موسیقی پاپ بهدلیل ژانر موسیقی، خللی ایجاد نشد. من در ژانر موسیقی پاپ تعدادی اثر تصنیف کردهام و در زمان مدیریت در صداوسیما با توجه به جایگاه رسانه، در ژانرهای مختلف بویژه موسیقی پاپ با درصدهای تعیین شده، آثار متنوعی تولید کردیم. بسیاری از آهنگسازان و خوانندگان جوان در آن مقطع موفق به تولید و ارائه آثار مورد علاقه خود از جمله موسیقی پاپ شدند. اما بر این نظرم اگر نگاه حمایتی وجود دارد، اولویت باید موسیقی ملی خودمان باشد. ما میتوانیم از سازهای موسیقی غربی با هویت موسیقی ملی بهره ببریم و از این ابزار استفاده شود. البته این اتفاق جدیدی نیست و پیش از این هم بوده است. اما در حال حاضر نگاه به هویت ملی ما کمتر شده و به موسیقی پاپ و موسیقی وارداتی بیشتر پرداخته میشود؛ موسیقیای که فاقد هویت ملی است. از نگاه من موسیقی پاپ امروزی، موسیقی منطقه خودمان نیست و الگوبرداری از غرب است.
گلریز: حفظ جایگاه موسیقی اصیل ما موضوع بسیار مهمی است که باید به آن توجه شود و نباید این جایگاه را موسیقی پاپ تصاحب کند. البته مخالفتی نسبت به این گونه موسیقی ندارم و خود من نیز چند کار تلفیقی از پاپ و سنتی خواندهام. به عقیده من، موسیقی بیمحتوا و مبتذل خطر بسیار بزرگی است که جوانان و جامعه ما را تهدید میکند. نکته دیگر مافیای موسیقی است که من هم نسبت به شناسایی مافیای موسیقی تأکید بسیاری دارم. مافیا کار را از دست همه گرفته و در عرض یک شب یک خواننده را معروف میکند.
نکته دیگر تشکیل کارگروههایی است که نظارت درستی بر موسیقی و شعر و ملودی داشته باشند. در حال حاضر بسیاری از هنرمندان ما خانهنشین شدهاند و دعوتی از آنها به عمل نمیآید در صورتی که همچنان توانایی فعالیت دارند. قبلتر هم اشاره کردم تا زمانی که این هنرمندان در قید حیات هستند باید ازحضورشان بهره برد. اگر فرهنگ ما درست شود همه چیزاصلاح خواهد شد. بنابراین در این زمینه باید از هنرمندان دلسوز موسیقی بهره برد.
مهدوی: سرودهای اول انقلاب با مضامین و هدفگذاری مشخص بود اما امروزه اهداف چیز دیگری است. باز هم میگویم به امثال آقای گلریز سفارش داده شود، مگرموضوع شهادت به پایان رسیده است؟ این موضوعات همچنان در جامعه ما تازه است و در گام دوم انقلاب هستیم. این موضوعات وظیفه حاکمیت است تا بودجهای برای سفارشات خود داشته باشد. نباید بگذارند موسیقیهای آیینی و نواحی ایران که سوگ و سور دارد از بین برود. باید به موسیقی ارکسترال هم پرداخته شود.
موسیقیدانان میخواهند برای کشورشان و برای هویت وطنشان آثار تولید کنند. چرا بعد از 45 سال باید همچنان دنبال هویت در موسیقی بگردیم؟