از تسخیر گجرات تا فتح مکرر انتخابات سراسری هند

مودی؛ «سلطان» جریانات حاکم

وصال روحانـی
روزنامه‌نگار


حالا که نارندرا مودی یک بار دیگر با کسب اکثریت آرای پارلمانی در انتخابات اخیر هند به پست ریاست دولت منصوب شده، زمان آن رسیده که برخی سیاستگذاری‌های پنهانی و انحصارطلبانه او عیان شود و از مقاصد اصلی او سخن به میان آید.
«مودی» از همان زمانی که در ایالت گجرات به قدرت رسید و این زمامداری را به 14 سال رساند،  کوشید از ملی‌گرایی افراطی حاکم بر منطقه که هندوها را در رأس همه امور قرار می‌دهد، در بیشترین حد استفاده کند و با این سیاست، پایه‌های حکومت خود را نیز استحکام بخشد. امروز که حزب «بهاراتیا جاناتا» با هدایت وی برنده تقریباً مطلق انتخابات پارلمانی هند شده (که مثل معمول بسیار طولانی بود و 6 هفته طول کشید) او باید در مورد مسائل مهمی توضیح بدهد که این پیروزی را تسهیل و رقبای اصلی وی را زمینگیر کرد. در پیشواز انتخابات، حساب‌های مالی حزب «کنگره» که در سنوات اخیر رقیب اصلی «بهاراتیا جاناتا» بوده، از سوی وزارت کشور هند فریز و ضبط شد و چند رقیب سیاسی عمده دیگر مودی هم که می‌توانستند برای او دردسرساز باشند، بازداشت و به تبع آن از مسیر انتخابات خارج شدند. «آکار پاتل» مدیر ارشد شاخه هند سازمان «عفو بین‌المللی» نیز از رویکردهای توأم با دسیسه‌ای سخن گفته است که مودی و همکارانش در پیش گرفتند تا هر نیرو و نهاد طالب دموکراسی را مأیوس و از روند حضوری مؤثر در انتخابات دور کنند. به گفته پاتل، نیروهای امنیتی به شکل‌های مختلف به فعالان سیاسی و نهادهای مستقل تاختند و روزنامه‌نگاران، دانشجویان و نظریه‌پردازان غیروابسته سیاسی را هم از تهاجم‌های خود بی‌نصیب نگذاشتند و در نهایت فضایی را به وجود آوردند که در آن پیروزی یکی از احزاب مخالف مودی تبدیل به فرایندی غیرممکن شود. با این اوصاف، «مودی» یک بار دیگر هندوهای افراطی را در موضعی قرار داد که سیاست‌سازان اصلی هند در شرایط کنونی و آینده نزدیک بمانند.
 
 او  سرش را به آن سو می‌گیرد
ایده‌های ضد اسلامی مودی و تلاش او برای ترسیم یک ملت دردسرساز از امت مسلمان، رویکردی تازه از سوی نخست‌وزیر پردوام سال‌های اخیر هند نیست و او به کرات مسلمانان را افرادی آتش‌افروز توصیف کرده که برای رسیدن به مقاصد خویش از هیچ خشونتی دریغ نمی‌ورزند. این در حالی است که دست‌کم در 25 سال اخیر مسلمانان هند بیشترین لطمات را از بابت تندروی‌های مودی و حزب وی در عرصه سیاست هند متحمل شده و بارها مورد تهاجم‌های تند فیزیکی و اتهام‌زنی‌های بی‌پایه کلامی هندوها قرار گرفته‌اند و مودی هم سرش را به آن سوی گرفته تا خودش را به ندیدن بزند. شاید برای بسیاری از حکومت‌های جهان و سایر مردم دنیا به ثبت رسیدن سومین پیروزی متوالی برای مودی در انتخابات هند آنقدرها هم مهم و مسأله‌ساز نباشد اما آنها که از واقعیات وجودی مودی و جنس اندیشه‌های او مطلع‌اند، معتقد هستند استمرار حضور او در پست ریاست دولت هند بیش از هر زمانی دموکراسی لرزان این کشور را به چالش خواهد کشید و آن را غیرملموس‌تر خواهد کرد.
 
محبوبیت بزرگی که به رایگان خریداری شد
مودی که ذاتاً و اصالتاً یک گجراتی است، در سال 1950 در این ایالت به دنیا آمد. خانواده او از کارگران صنایع نفت منطقه بودند و او در دوران نوجوانی‌اش به جنبش سیاسی «رشتیریا» (RSS) پیوست که سلوک و مرامش بی‌شباهت به کنش‌های حزب فاشیسم نبود که طی دهه 1930 در ایتالیا نضج گرفت و بتدریج بر مناطقی دیگر از اروپا هم سایه‌گستر شد. وقتی اوایل دهه 1970 از راه رسید، مودی در سلسله مراتب حزب «RSS» رشد کرده و رو به اعتلا داشت و معلوم بود که سوداهایی مهم در سر دارد. در سال 2002 بود که برخوردهای تند بین هندوها و مسلمانان و اتفاقات بدی که برای مسلمانان رقم خورد، سبب شد دست مودی بیشتر باز شود و او از این واقعه پلکانی مهم برای ترقی طبقاتی خود در دنیای سیاست‌های الوان هند بسازد. اوج محبوبیت او در همان گجرات شکل گرفت و جهت‌گیری وی به سود هندوها و راندن مسلمانان به حاشیه سبب شد او در این ایالت حالت یک منجی را بیابد که می‌تواند هند را در دست مردمانی نگه دارد که خود را مالک واقعی و برحق این سرزمین بسیار پرنفوس می‌انگارند. حاصل این محبوبیت ناعادلانه و ظلمی که او به مسلمانان روا داشت، این بود که او در انتخابات درون استانی در اکتبر 2002 به یک پیروزی بزرگ رسید و به عنوان سروزیر ایالت گجرات انتخاب شد. فقط سه روز پس از این گزینش 59 فرد هندو بر اثر تصادف قطاری که فعالان آنها و سیاست‌پیشه‌های این تبار را به مقصد مورد نظرشان می‌برد، جان باختند و با اینکه هرگز معلوم نشد این فقط یک حادثه بوده و یا توطئه و طرحی از پیش تعیین شده برای لطمه زدن به هندوها اما مودی با همسو شدن با هندوها و رد نکردن ادعاهایی که تصریح می‌کرد این کار را مسلمانان به قصد انجام داده‌اند، محبوبیت بزرگ تازه‌ای را به رایگان برای خود خریداری کرد.
 
پلیسی که فقط تماشا می‌کند
آنچه از آن پس در گجرات شکل گرفت و به آرامی به سایر ایالات هند هم بسط یافت، خشونتی کم‌سابقه در حق مسلمانان بود که قربانیان زیادی را روی دست آنها گذاشت. بدتر از همه این بود که هندوها با تکیه بر واقعه تصادف قطار و مرگ «هم‌کیش»های خود این حق را برای خود قائل بودند که به هر مسلمانی بتازند و اگر هم آن مسلمان کشته می‌شد، هندوها از اینکه تحت پیگرد قضایی قرار نمی‌گیرند، اطمینان خاطر داشتند. کار به جایی کشید که بی‌سابقه‌ترین برخوردها بین هندوها و مسلمانان در چند ایالت هند شکل گرفت و کانون این بحران‌ها باز گجرات بود. آنجا که قریب به دو هزار مسلمان به شهادت رسیدند و حتی مغازه‌ها و کسب و کارهایی که اسم و ظاهری هندووار را برای خود برگزیده بودند تا آماج حملات قرار نگیرند و ریشه‌کن نشوند، لو رفتند و در جریان هجوم هندوها به آتش کشیده شدند. در این میان پلیس فقط تماشا می‌کرد و قدمی به سود مظلومان مسلمان برنمی‌داشت و چون مطمئن بود که برنده این رویارویی‌ها هندوهای افراطی هستند، به بهانه‌های واهی حتی از ورود به عرصه و جدا کردن دو گروه از یکدیگر ابا داشت. از همان زمان بر کل مردم هند و البته ناظران جهانی مشخص و محرز شد که دولت هند سمت و سویی کاملاً جهت‌گیرانه به سود هندوها دارد و دست آنها را تا آنجایی که مربوط به برخوردهایشان با مسلمانان می‌شود، کاملاً باز می‌گذارد.
 
طرف ظالم‌ها را بگیر تا پیروز شوی!
شدت گرفتن منازعاتی از این دست و سرکوب شدن مسلمانان سبب شد برخی کشورهای غربی مودی را محکوم به پایمال کردن حقوق بشر و از ورود وی به خاک خود جلوگیری کنند و حتی امریکا و انگلیس هم برای حفظ ظاهر و با هدف مترقی جلوه دادن خویش، مودی را بابت سرکوب مسلمانان شماتت کردند اما با گذشت هر روز و با قدرت گرفتن هر چه فزون‌تر هندوها در کریدورهای سیاسی کشورشان، محبوبیت نارندرا مودی نیز سیر صعودی گرفت. او براساس این رویکردها و به بهانه ضروری بودن یک انتخابات عاجل برای تعیین تکلیف هند، به عنوان سروزیر گجرات از وزارت کشور هند درخواست کرد انتخابات سراسری را جلو بیندازند تا دهلی‌نو و بمبئی بیش از این به ورطه تندروی‌ها فرو نیفتند و هند به کانون جدید آشوب‌های آسیا تبدیل نشود. کاملاً بدیهی بود که مودی برنده این انتخابات خواهد شد و بر اثر آن به پست نخست‌وزیری هند می‌رسد زیرا همسویی توأم با سکوت وی با هندوهای سرکوبگر سبب شده بود این قشر او را نماینده نخست خویش بینگارند. مودی هم دریافت که از این پس رجحان‌های مذهبی و راهبردهای قومی بر‌ترین سلاح‌ها برای فتح انتخابات سیاسی است و برای جلوس بر بالاترین مسندهای حکومتی نیازی به مهارت‌آموزی‌های فراوان در همین وادی نیست و فقط کافی است بدانید که از هر حزب و هر رویکرد و هر دسته‌ای چه وقت و در کدام راستا باید دفاع کرد و با کدامین جریانات همسو شد. این‌چنین بود که پشت کردن به مسلمانان مظلوم و کمک‌رسانی به هندوها برای کسب کرسی‌های ایالتی در هر کوی و برزن تبدیل به سلاحی کارآمد در دست مودی شد. برای این مرد شاید فرقی نکند که مسلمانان برحق‌اند یا هندوها و چون کافی است که با حمایت از هندوها و نادیده گرفتن رنج مسلمانان به بالاترین مدارج سیاسی در هند رسید، پس چه نیاز به تعقیب عدالت؟! به واقع مودی با گرفتن طرف ظالم به همه چیزهایی رسید که اگر طرف مظلوم را می‌گرفت، هرگز از آنها برخوردار نمی‌شد.
 سوار شدن هنرمندانه بر موج احساسات
با این سلاح‌ها جای تعجبی ندارد که مودی در انتخابات اخیر هند هم پیروز شد و برای سومین بار بر صندلی نخست‌وزیری می‌نشیند که بالاترین مقام اجرایی در هند به حساب می‌آید و اختیارات آن 10 برابر پست ریاست جمهوری است که بیشتر یک مقام نظارتی و تشریفاتی محسوب می‌شود. کریستوف جافرلوت، نویسنده کتاب پژوهشی «گجرات تحت زمامداری مودی» که دوران حکومت او را در این ایالت توضیح می‌دهد، در بخشی از این کتاب آورده است: «رویکردهای اسلام‌ستیزانه در گجرات و بسیاری از نقاط دیگر هند، نه فرایندی کوچک بلکه اقدامی وسیع و فراگیر در سطح هند بود. این تصور که فقط هندوهای افراطی مسلمانان را هدف می‌گیرند و آنها را می‌تارانند، خیال نادرستی است و حتی آن دسته از هندوها که به حضور فیزیکی در این زمینه نمی‌پرداختند و فقط اوضاع را زیر نظر داشتند، طرفدار هندوها و موافق با سلب حقوق مسلمانان بودند. مودی با سوار شدن بر چنین موجی به همه آنچه که می‌خواست، رسید.»
 
یک پُز سیاسی
مودی در شروع دوره سوم زمامداری‌اش صحبت از تشکیل یک دولت ائتلافی کرده و وعده داده است که چند عضو احزاب شاخص دیگر و حتی مخالفان سرسخت «بهاراتیا جاناتا» را وارد کابینه خواهد کرد اما اینها لزوماً نشانگر وارد شدن عنصر عدالت به چرخه گرداندن امور هند نیست و شاید یک پُز سیاسی صرف برای راضی نگه داشتن سایر احزاب و بویژه حزب کنگره باشد. مودی بهتر از هر کسی می‌داند که نبض پیروزی در دست اوست و کافی است با طیف حاکم که هندوها هستند، همچنان همسویی پیشه کند و اینکه وزرای انتخابی او و اعضای کابینه‌اش چه کسانی هستند، اهمیتی به اندازه موضوع اصلی ندارد. او انتخاب اول جماعت بزرگی است که جریانات حاکم در هند را رهبری و ملزومات آن را اجرایی می‌کنند و بنابراین باید پرسید بجز این، چه چیز دیگری اهمیت دارد؟!
منبع: Middle East Eye

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و چهارصد و هشتاد و هشت
 - شماره هشت هزار و چهارصد و هشتاد و هشت - ۲۷ خرداد ۱۴۰۳