«ایران» در گفتوگو با مدیر بینالملل اندیشکده «حکمرانی شریف» تحرکات تروئیکای اروپایی علیه جمهوری اسلامی را بررسی کرد
تلاش اروپا برای وارونهنمایی دستاوردهای سیاست خارجی ایران
همزمان با آغاز تحرکات انتخابات ریاست جمهوری در ایران، کشورهای غربی همه ظرفیت خود را به کار گرفتهاند تا با بهرهگیری از حربه آژانس و ایجاد فشار مضاعف، افکار عمومی ایران را متأثر از تنشهای خارجی سازند. مجید افشانی، مدیر بینالملل اندیشکده «حکمرانی شریف» در گفتوگو با «ایران» به بررسی اقدامات در وحال وقوع از سوی سه کشور اروپایی و تلاش آنها برای کلید زدن گزینه «مکانیسم ماشه» پرداخته است.
تروئیکای اروپایی بهرغم تفاهم اخیر ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی، اقدام به تصویب قطعنامهای علیه ایران کردهاند. ادعا شده حتی امریکا نیز تلاش داشته جلوی تصویب این قطعنامه را بگیرد. ارزیابی شما از این تصمیم سه کشور اروپایی چیست؟
اولاً روایتسازی پیرامون تلاش امریکا برای جلوگیری از این اقدام، نباید این آدرس اشتباه را بدهد که ایالات متحده در نحوه مواجهه با ایران راه خود را جدا کرده است. تروئیکای اروپایی متحد امریکاست و در شرایط کنونی نظام بینالملل پس از جنگ اوکراین، از وزن آنها در مناسبات بینالمللی بیش از پیش کاسته شده و این خود دلیل مهمی است تا دستکم امریکا سعی کند از تشدید موضوع ایران بپرهیزد. در این راستا، رویکرد کشورهای حوزه غرب در یک تصویر کلانتر قابل تبیین است. ایران پس از عملیات وعده صادق، میزان تعیینکنندگی خود را در مناسبات منطقهای و شکلدهی به نظم جدید خاورمیانه، به میزان قابل توجهی افزایش داد. در پی این عملیات و نیز پس از تجلیل گسترده مردم از شهدای خدمت، نشانههایی مبنی بر افزایش سرمایه اجتماعی در ایران مشاهده میشود. سرمایه اجتماعیای که اروپاییها از ناآرامیهای دو سال قبل تا کنون، به دنبال کمینهسازی آن به هر نحو ممکن هستند. لذا در این تصویر کلان، بازگشت به دستاویز همیشگی فشار به ایران، یعنی بهانهجویی هستهای دور از ذهن نبود. خصوصاً آنکه بر اثر ورق خوردن تاریخ پس از عملیات وعده صادق، سایر بازیگران منطقه نیز در محاسبات امنیتی خود، ارزیابی مجدد را در دستور کار قرار دادهاند. با تزلزل واقعی در انگاره خرید امنیت از خارج از منطقه، شانس بیشتری برای تعاملات امنیتی درون منطقه ما به وجود آمده است که این وضعیت در تضاد با منافع غرب در خاورمیانه قرار دارد.
نگاهی وجود دارد مبنی بر اینکه با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری ایران، اروپاییان فرصت را غنیمت شمردهاند تا با اقداماتی که در محافلی همچون شورای حکام آژانس به جریان انداختهاند، بر انتخابات ایران تأثیر بگذارند و دنبال روی کار آمدن رئیسجمهور متمایل به تعمیق رابطه با خود هستند. ارزیابی شما چیست؟
در یک نگاه واقعگرایانه، تأثیرگذاری در انتخابات سایر کشورها یک پدیده متداول و پرتکرار در دنیای کنونی است و اصلاً دور از ذهن نخواهد بود که هر بازیگری در صورت توان به این امر در راستای منافع ملی خود مبادرت ورزد. طبیعی است سیاستی که ایران در سه سال دوره دولت سیزدهم، در پیش گرفت بسیاری از خواستهها و اهداف کشورهای غربی را ناکام گذاشت و آنها در تحمیل منافع خود در زمین مذاکرات رفع تحریمها با شکست فاحشی روبهرو شدند؛ شکستی که نتیجه احیای سیاست خارجی منطقهای ایران و احیای مناسباتش در آسیا بود و مانع از آن شد که ایران برای تأمین منافع ملیاش به مذاکره و تنها روی خوش غرب تکیه کند. بنابراین انتخابات ریاست جمهوری فرصتی را برای این کشورها فراهم کرده تا با ایجاد فشار ادعا کنند سیاست خارجی تحولیافته ایران نتیجهای نداشته و مردم ایران باید راه بنبستشکنی در زمین مذاکرات را در انتخاب سیاستمداری ببینند که تنها راهکار را مذاکره با کشورهای غربی میبیند. این در حالی است که در مورد ایران، نباید از این مهم غافل شد که هم ساختار نظام سیاسی و هم آگاهی سیاسی مردم، موانع غیرقابل عبوری هستند. اتفاقاً یکی از توصیههای اکید صاحبنظران سیاسی و بینالملل پرهیز از سنجش نامزدهای ریاست جمهوری از نگاه جناحی به سیاست خارجی در کارزارهای تبلیغاتی است و انتظار میرود در این دوره بالغانه، منافع ملی به استفاده داخلی از سیاست خارجی رجحان داشته باشد.
تروئیکای اروپایی نامهای به شورای امنیت دادهاند که آن را مقدمهای برای به کارگیری «اسنپ بک» عنوان کردهاند. در شرایط کنونی چقدر امکان اجرایی شدن اسنپ بک وجود دارد؟
قطعنامه جدید شورای حکام در ادامه قطعنامه سال گذشته است. هدف این قطعنامه زنده نگه داشتن موضوع هستهای ایران بهعنوان یک مشکل و مسأله برجسته در سطح افکار عمومی جهان است. محتمل است این تحرکات مقدمهسازی برای فعالسازی مکانیزم ماشه باشد، اما ایران نشان داده است که به هیچ وجه بازیگر دست بستهای نبوده و نیست. قطعاً متعاقب این شرارتها، ایران نیز با برنامه قبلی، واکنشهای متناسب را نشان خواهد داد. کما اینکه اقدامات دو سال اخیر در اجرای قانون راهبردی و بالا بردن سطح غنیسازی تا 60 درصد از چنان بازدارندگیای برخوردار بود که نمیتوان پیشبینی کرد اروپاییها از سطح قطعنامه محکومیت جلوتر بروند و در مسیر استفاده از مکانیزم ماشه همراهی چندانی از دیگر کشورها دریافت کنند.
آیا روسیه و چین همچون جلسه اخیر در شورای حکام میتوانند جلوی تصمیم شورای امنیت برای به کارگیری مکانیزم ماشه بایستند؟
نباید فراموش کرد که هر حمایتی در عالم سیاست هزینه دارد و در یک منطق سود-زیان، کشورها هزینه کنشگری خود را وصول میکنند. ما نیز باید در حداکثرسازی منافع خود، در این بدهبستانهای سیاسی هوشمندانه عمل کنیم و با درک صحیح از آینده بلندمدت روندهای جهانی، سرمایهگذاریهای دیربازده اما درستی به نفع کشور داشته باشیم. حمایت مسکو و پکن را نمیتوان فارغ از تحولاتی دانست که در معادلات منطقهای و جهانی رخ داده و هر دوی این کشورها رویکرد خود در قبال ایران را متناسب با تغییر جایگاه آن و نقشی که در بازی قدرت منطقه و بینالملل پیدا کرده است، تغییر دادهاند.