از رئیس‌جمهور تا شهید جمهور

قانون اساسی سعادت‌بخش

مهدی ابراهیمی
پژوهشگر دکترای حقوق عمومی

پرواز شهادت‌گونه رئیس‌جمهور خدوم ملت ایران، شهید رئیسی و تشییع رفراندوم‌گونه ایشان که به‌واقع تبلور تجدید میثاق ملت با آرمان‌های انقلاب اسلامی بود، ‌لزوم توجه به بستر ایجاد این ظرفیت‌‌ها، زیبایی‌ها و دستاوردها را بیش از پیش متذکر می‌شود؛ امری که از طریق توجه و غور در ابعاد مختلف قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، این میثاق فروزان ایرانیان حقیقت‌طلب و وطن‌دوست، محقق می‌شود.
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، خلاف اغلب قوانین اساسی موجود، منشأ مشروعیت و حقانیت نظام و ساختار حاکمیتی خود را، صرفاً بر رأی و اراده مردم قرار نمی‌دهد. این قانون با توجه به جایگاه مهم خالق هستی در هرم حقوقی کشور[1] و نقش بی‌بدیل و برجسته شریعت و موازین اسلامی در تدوین هنجارها، [2] نه‌تنها پایداری و نظم منطبق بر فطرت را زمینه‌ساز می‌شود، که تاروپود منظومه آن را از گزند تغییر و تحول ایام مصون می‌دارد تا همواره سعادت انسان را به معنی واقعی کلمه از تولد تا عروج تضمین کند.
امروزه قاعده و رویه جاری در نظام‌های حقوقی بسیاری از کشورها، خاصه آنها که مبنای لیبرالیسم را برای ادراک و تعریف حقوق انسانی افراد پذیرفته‌اند، توجه به اراده انسان و محور قراردادن او به شکل ا‌فراط‌آمیز و عدم توجه به بعد معنوی و ظرفیت خاموش روح اوست که زمینه‌ساز بروز غفلت و پیش‌آهنگی دنیاپرستان می‌شود و در انتها این سزاوار مقام خلیفة‌اللهی، به موجودی ناقص و کمال‌نادیده تبدیل می‌شود. آری تجربه تاریک غرب از وقایع قرون وسطی، در کنار منفعت‌طلبی اصحاب زر و زور و تزویر، انسان مدرن را موجودی صرفاً مادی معرفی می‌کند که باید به بهانه آزادی، ‌از رهایی واقعی از اغلال و وابستگی‌های مادی محروم مانده و به مدد تنوع و تخیل روزافزون، با دوری از حیات طیبه و نورانی، زیست حضیض خود را تحمل و توجیه کند.
اما در طرف مقابل و در نظم اساسی که جمهوری اسلامی ایران بر مبنای آموزه‌های اسلامی و گفتمان بی‌بدیل بنیانگذار آن شکل گرفته است، داستان کاملاً متفاوت است. به حکم اصل 43 قانون اساسی، عرشِ آمال گفتمان غربی که تأمین معاش انسان است، فرش تربیتی و البته مهم اوست تا زین رهگذر به تعالی روحی خود اندیشیده و کمال بالقوه خود را بالفعل سازد.[3] سعادت در گفتمان قانون اساسی، خواه برای رئیس‌جمهور درنظرگرفته شود یا آحاد ملت، امری مهم و اساسی است و تحقق اجتماعی آن واجب عینی و بر عهده همگان. مطابق اصل 123، رئیس‌جمهور متعهد است با تلاش مخلصانه و مجاهدانه، وظایف و مسئولیت‌های قانونی خود را که بسان امانتی مقدس در اختیار اوست «همچون امینی پارسا و فداکار» به سرمنزل مقصود برساند.[4] درحقیقت قله سعادت رئیس‌جمهور از مسیر پاسداری از مذهب، نظام اسلامی و قانون اساسی و وقف خویشتن در خدمت به مردم و اعتلای کشور، ترویج دین و اخلاق، پشتیبانی از حق و گسترش عدالت و اجتناب از هرگونه خودخواهی و خودکامگی پیموده می‌شود و می‌بایست در این مسیر از آزادی، حرمت و حقوق فردی آحاد ملت همچون جان خویش پاسداری کرده و مسیر سعادتمندی آنان را نیز هموار سازد. از طرف دیگر ملت تراز قانون اساسی که کنشگر، ناظر و پایش‌کننده فعال این فرآیند از طریق سازکارهای مختلف شرعی و قانونی است، در اندیشه و تلاش برای ایجاد جامعه‌ای سعادتمند و متعالی و تنفس در فضای روحانی و معنوی آن است که همواره مهم‌ترین طریق و سازکار مدنی و مردمسالار آن مشارکت سیاسی و اعطای نمایندگی و شرکت در انتخابات است.
آری سرّ پیروزی ملت دینمدار ایران در دهه‌های اخیر، با وجود تمامی دسیسه‌ها، دشمنی‌ها و عهدشکنی‌های مستکبرین عالم، همین اراده پولادین ملت و دولت است که تلألو آن هرازگاهی در فضای جامعه و در قالب تجدید پیمانی نو و امیدآفرین، متجلی شده و زمینه‌ساز یأس دشمنان قسم‌خورده ملت می‌شود.
کما اینکه در رخداد تأسف‌بار اخیر همه عالم دیدند تصویر غمگساری ملتی‌ بافرهنگ را...
 یک طرف شهید جمهورِ پرکشیده از قفس دنیا...
طرف دیگر، جمهور مؤمن و متعهدی که در زمزمه عهد دیرین با ولی خود، نظاره‌گر عروج شهید سعید خود است...
جملگی بر بستر سعادت‌پرورِ قانون اساسی.

 پی‌نوشت:
[1] اصل پنجاه و ششم:‌ «حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است. هیچ‌کس نمی‌تواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد و ملت این حق خداداد را از طرقی که در اصول بعد می‌آید اعمال می‌کند.»
[2] اصل دوم: «جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به: 1- خدای یکتا (لااله‌الاالله) و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر امر او. 2- وحی الهی و نقش بنیادی آن در بیان قوانین. 3- معاد و نقش سازنده آن در سیر تکاملی انسان به سوی خدا. 4- عدل خدا در خلقت و تشریع. 5- امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلامی. 6- کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا، که از راه‌: الف- اجتهاد مستمر فقهای جامع‌الشرایط بر اساس کتاب و سنت معصومین سلام‌الله علیهم اجمعین؛ ب- استفاده از علوم و فنون و تجارب پیشرفته بشری و تلاش در پیشبرد آنها؛ ج- نفی هرگونه ستمگری و ستم‏کشی و سلطه‌گری و سلطه‌پذیری، قسط و عدل و استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و همبستگی ملی را تأمین می‌کند.»
[3] اصل چهل و سوم: «برای تأمین استقلال اقتصادی جامعه و ریشه‌کن کردن فقر و محرومیت و برآوردن نیازهای انسان در جریان رشد، با حفظ آزادگی او، اقتصاد جمهوری اسلامی ایران بر اساس ضوابط زیر استوار می‌شود: 1- تأمین نیازهای اساسی: مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان، آموزش و پرورش و امکانات لازم برای تشکیل خانواده برای همه. 2- تأمین شرایط و امکانات کار برای همه به منظور رسیدن به اشتغال کامل و قرار دادن وسایل کار در اختیار همه کسانی که قادر به کارند ولی وسایل کار ندارند، در شکل تعاونی، از راه وام بدون بهره یا هر راه مشروع دیگر که نه به تمرکز و تداول ثروت در دست افراد و گروه‌های خاص منتهی شود و نه دولت را به صورت یک کارفرمای بزرگ مطلق درآورد. این اقدام باید با رعایت ضرورت‌های حاکم بر برنامه‌ریزی عمومی اقتصاد کشور در هر یک از مراحل رشد صورت گیرد. 3- تنظیم برنامه اقتصادی کشور به صورتی که شکل و محتوا و ساعت کار چنان باشد که هر فرد علاوه بر تلاش شغلی‏، فرصت و توان کافی برای خودسازی معنوی، سیاسی و اجتماعی و شرکت فعال در رهبری کشور و افزایش مهارت و ابتکار داشته باشد...»
[4] اصل یکصد و بیست و یکم: «رئیس‌جمهور در مجلس شورای اسلامی در جلسه‌ای که با حضور رئیس قوه قضائیه و اعضای شورای نگهبان تشکیل می‌شود به ترتیب زیر سوگند یاد می‌کند و سوگندنامه را امضا می‌نماید: «بسم ‏الله‏ الرحمن‏ الرحیم. من به عنوان رئیس‌جمهور در پیشگاه قرآن کریم و در برابر ملت ایران به خداوند قادر متعال سوگند یاد می‌کنم که پاسدار مذهب رسمی و نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی کشور باشم و همه استعداد و صلاحیت خویش را در راه ایفای مسئولیت‌هایی که بر عهده گرفته‌ام به کار گیرم و خود را وقف خدمت به مردم و اعتلای کشور، ترویج دین و اخلاق، پشتیبانی از حق و گسترش عدالت سازم و از هرگونه خودکامگی بپرهیزم و از آزادی و حرمت اشخاص و حقوقی که قانون اساسی برای ملت شناخته است، حمایت کنم. در حراست از مرز‌ها و استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور از هیچ اقدامی دریغ نورزم و با استعانت از خداوند و پیروی از پیامبر اسلام و ائمه اطهار علیهم‌السلام قدرتی را که ملت به عنوان امانتی مقدس به من سپرده است همچون امینی پارسا و فداکار نگاهدار باشم و آن را به منتخب ملت پس از خود بسپارم.»