صفحات
شماره هشت هزار و چهارصد و هفتاد و هفت - ۱۲ خرداد ۱۴۰۳
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و چهارصد و هفتاد و هفت - ۱۲ خرداد ۱۴۰۳ - صفحه ۹

یک روز با شوتی‌ها در سیستان و بلوچستان

شوتی از نمای نزدیک

اغلب رانندگان شوتی جوان هستند و از  13 سالگی گاز دادن با ماشین را در دل جاده شروع کرده‌اند. از سن کم به عنوان کمک‌راننده راهی جاده‌ها می‌شوند تا مسیر را بشناسند. آنهایی که جان سالم به در می‌برند در نهایت شوتی می‌شوند و هر روز در مسیر مرگ قدم بر‌می‌دارند.
خودشان می‌گویند تا رسیدن به مقصد توقف نمی‌کنیم. اگر ترمز کنیم تمام هست و نیستمان را از دست می‌دهیم و این برای ما با مردن فرقی ندارد. اسمش محمد است، تنها 16 سال دارد، اما از بچگی با این مسیر و خطرهایش آشنا بوده است. ۵ برادر دارد که همه‌شان در کار قاچاق سوخت هستند. می‌گوید قبلاً کمک‌راننده برادرهایم بوده‌ام و در مسیر، نگهبانی و حضور نیروهای انتظامی را خبر می‌دادم اما چند باری می‌شود که خودم تنها می‌روم. یک‌بار تا پاکستان رفتم و سود خوبی هم نصیبم شد اما می‌دانم این کار آخر و عاقبت ندارد. می‌خواهم کمی پول جمع کنم و این کار را کنار بگذارم. شاید خواننده شدم و شاید هم یک مغازه لباس‌فروشی زدم. می پرسم نمی‌ترسی؟ می‌گوید چیزی برای ترسیدن ندارم. می‌دانم اگر این کار را هم انجام ندهم باید بیکار بمانم. قبلاً با پراید مدل پایین کار می‌کردم اما الان یک نیسان دارم و هر بار چندین بشکه گازوئیل را تا پاکستان می‌برم.

تفاوت نرخ ارز، خیلی‌ها را وسوسه کرده است
 یکی از شوتی‌های منطقه بلوچستان که بیشتر از 10 سال است هفته‌ای دو بار به دل جاده‌ها می‌زند، می‌گوید: بیشتر شوتی‌های استان ما سوختبری می‌کنند، اما این کار را قاچاق نمی‌دانیم چون مردم مرزنشین هیچ شغلی ندارند و مجبور به این کار هستند. در کل منطقه از زاهدان تا چابهار شما نمی‌توانید یک سقف را پیدا کنید که ۱۰ نفر زیر آن مشغول به ‌کار باشند. هیچ تولیدی در استان وجود ندارد و بیشتر بچه‌ها مجبور به ترک تحصیل می‌شوند تا از طریق جا‌به‌جایی سوخت بتوانند کمک خرج خانواده‌هایشان باشند.  وی ادامه داد: به خاطر تفاوت نرخ ارز خیلی از کشورها خواهان خرید سوخت به بهای اندک از ما هستند؛ البته ما سوخت را در مرز به واسطه‌ها در پاکستان تحویل می‌دهیم. واسطه‌ها با ریال از ما خرید می‌کنند و ما خبری از قیمت آن در آن طرف مرز نداریم. می‌دانیم سود کمی نصیبمان می‌شود اما مجبوریم چون درآمدی نداریم. ۱۰ سال است این کار را می‌کنم و خانواده‌ام هم از دیرباز این کار را می‌کردند اما هیچ وقت ندیدم هیچ کدام از سوخت‌کش‌ها بتوانند یک آجر روی آجر بگذارند و چیزی به مال‌شان اضافه کنند.

 قاچاق سازمان‌یافته نیست
وی ادامه می‌دهد: مرزهای منطقه سیستان مسدود شده‌اند و جابه‌جایی سوخت فقط در منطقه بلوچستان انجام می‌شود، به‌ همین خاطر مهاجرت به این منطقه زیاد است. سوختی که قاچاق می‌شود دست ‌به ‌دست به استان می‌رسد و تولید خود استان نیست. این سوخت از استان‌های مرکزی به کرمان می‌آید و از آنجا به بم منتقل شده و از ایرانشهر و زاهدان وارد استان می‌شود. در واقع این دو شهر مبدأ ورودی سوخت به استان هستند؛ البته از سمت خراسان نیز سوخت به زابل می‌آید. او که 2 کودک خردسال دارد از نگرانی‌هایش هم می‌گوید: شاید شوتی فقط یک اسم باشد اما ما جانمان را برای این کار گذاشته‌ایم و مجبوریم برای سیر کردن شکم زن و بچه‌هایمان این کار را انجام دهیم. اغلب خودروهایی که از آن استفاده می‌کنند ۱۶۰۰ سی‌سی هستند که اخیراً گران شده‌اند و ما توان خرید نداریم و بزودی همین کار را هم از دست می‌دهیم. مسئولان می‌دانند ما قاچاق سازمان‌یافته انجام نمی‌دهیم و فقط برای سیر کردن شکم‌مان این کار را می‌کنیم. آنها راهی برای درآمدزایی پیش پای ما بگذارند، ما هم دیگر این کار را نمی‌کنیم.  باور کنید می‌دانیم آخر کارمان مرگ است. بعضی روزها ممکن است ۵ ماشین چپ کند و آتش بگیرد. هفته گذشته در جاده بندرعباس در استان هرمزگان دو خودروی شوتی با هم تصادف کردند و هر دو راننده که سوخت قاچاق داشتند در آتش سوختند. برخی مواقع راننده یا شاگرد باید شاهد سوختن دیگری باشند چون اگر تصادف کنند سوخت‌ها به سرعت باعث آتش‌سوزی می‌شوند و تا وقتی همه آن دود نشود، آنها هم در ماشین حبس هستند. نمی‌خواهیم این راه را ادامه دهیم اما شوتی هستیم چون شغل نداریم.      ما مرزنشینان همه سختی‌ها را به جان خریده‌ایم اما همیشه نگهبان کشور بوده‌ایم. اگر کسی به مرز ما تجاوز کند از آن دفاع می‌کنیم چون دفاع از ناموس و خاک در خونمان است.

جستجو
آرشیو تاریخی