فضای مجازی

«نبرد رستم و سهراب» روی صحنه نمایش
سینا مهراد با انتشار پوستر نمایش «رستم و سهراب» در صفحه اینستاگرامش از کار جدیدش خبر داد. امیر آقایی و سینا مهراد به‌عنوان نخستین بازیگران نمایش نبرد رستم و سهراب به کارگردانی حسین پارسایی معرفی شدند. نمایش میدانی «نبرد رستم و سهراب» به تهیه‌کنندگی سید‌محمود شبیری و حسین پارسایی تابستان امسال روی صحنه خواهد رفت و امیر آقایی و سینا مهراد ایفاگر نقش رستم و سهراب خواهند بود. تراژدی رستم و سهراب برداشتی آزاد از شاهنامه فردوسی با رویکرد تقدیرگرایی و بازکاوی مؤلفه‌های هویت ملی به قلم متین ایزدی است.

پرنده اقبال ما در آسمان خودمان به پرواز در می‌آید
علی قمصری این روزها آماده کار جدیدش به‌عنوان «پیروز و پریزاد» است. او با انتشار این خبر در صفحه اینستاگرامش نوشته است:« این اثر با محوریت موسیقی، بهره گرفتن از آداب نمایشی و حضور گروه حرکت و جلوه‌های بصری است. پیروز و پریزاد را می‌توان از معدود نمونه‌های اثر ادبی - موسیقایی ایرانی دانست که نویسنده و آهنگساز بر پایه نگرش مشترک، عزم بر خلق آن داشته‌اند که نه اقتباسی ازادبیات کهن است و نه ترجمانی از اپراهای غربی؛ بهره‌گیری از آواز و تحریرهای ایرانی، تمرکز بر سازهای ملی بویژه سازهای دیرینه و چند هزار ساله. او در ادامه با انتشار یک استوری آورده: «مدرن شدن» فرایندی نیست که برای رسیدن به آن لازم باشد سنت‌ها و فرهنگ خود را کنار بزنیم. وقتی به گرایش هنری همراه با مطالعه فرهنگ ایران و شیوه نگاه هوشمندانه نسل تازه به آرایش کافه‌ها، طراحی داخل و معماری نگاه می‌کنم از هوشمندی آنها به وجد می‌آیم. ریشه‌ای مقاوم به‌عنوان فرهنگ و هویت ملی را در خود به رسمیت می‌شناسند و با سری بالا و با عزت، از ایده‌های شاخص کشورهای دیگر نیز بدون خودباختگی استفاده می‌کنند.
پرنده اقبال ما در آسمان خودمان به پرواز در می‌آید نه در آکواریوم‌های زیبای عاریه... به نظرم من بالا رفتن گرایش امروز مردم ایران به فرهنگ و ادب ایرانی، اتفاق خجسته‌ای است. گاهی تنها به کافه‌ها می‌روم فقط برای اینکه با هر جرعه از نوشیدنی، چشمانم با سلیقه و هوشمندی نسل تازه نوازش شوند. برای پرواز ابتدا باید آسمان خود و بال‌هایمان را بشناسیم.

با افتخار آن یک رأیم حلال‌تان
نعیمه تسنیمی، هنرمند جوان عرصه هنرهای تجسمی و فعال فرهنگی در صفحه اینستاگرام خود تصویری برگرفته از شهادت ابراهیم رئیسی را به اشتراک گذاشته و در متنی با تیتر «براى رئیس همه جمهور» نوشته است: «من هنوز غم‌زده‌ام، همان من که در دلم با ریاست جمهورى ایشان موافق نبودم، همان من شاکى از زمین و زمان که هم نمى‌خواست رأى بدهد و هم مى‌خواست رأى بدهد و مانده بود در فشار شک و ابهام، همان من که تحمل شنیدن زخم و طعن از تلخ زبانان یاوه‌گو نداشت و همان اندازه ناراضى و خشمگین و معترض بود و هست. همان من که به خیال و وهم خودش در نهایت شاهکار کرده و به قاعده‌ دفع افسد به فاسد عمل کرده و یک رأى با منت براى آقاى رئیسى در صندوق انداخته، آن هم نه با دل خوش و نه حتى با اطمینان. بلکه با ته‌مانده امیدى، اما شخص این مرد، ته مانده امید این منِ همیشه نالان را نابود نکرد، آن هنگام که مى‌‎دیدم به حکم وظیفه چطور مى‌دود و چطور همه‌ خود را به میدان کار آورده، با همه گله‌ها و غرغرهاى روزانه‌ام، اندک احساس خشنودى به قلبم چون نورى در تاریکى مى‌تابید، با همه ناگفته‌هایى که در دل دارم از برخى رویکردهاى دولتمردان و برخى از وزرا، اما روزى که شنیدم کارگران هفت‌تپه با آن قصه‌هاى تلخ و روزگار زهرى که برای‌شان گذشته و با این‌که چماق ظلم و بى‌کفایتى هم برسرشان فرود آمده بود، به پاس کارى که رئیس‌جمهور براى هفت‌تپه انجام داده، پریشان و عزادار سوار بر اتوبوس، خود را به مراسم تو رسانده‌اند و با صداى رسا مى‌گویند از وقتى این مرد آمد و آن ماجراها و مصایب تمام شد، این منِ همیشه ناراضى مغرور، به رأى دادنم افتخار کردم. همین مرا بس آقاى رئیس‌جمهور. سفرت سبز. همیشه که نباید ما تهران‌نشین‌ها با دغدغه‌هاى خاص خودمان خوشحال باشیم، یادمان مى‌رود مملکت مال همه است و شما مى‌خواستى همه را ببینى و براى همه باشى حتى آنها که از سر دلخورى و خشم رأى نداده بودند، آقاى رئیس همه جمهور مى‌دانم الان در محضر الهى حاضرید. با افتخار آن یک رأیم حلال‌تان.»

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و چهارصد و هفتاد و چهار
 - شماره هشت هزار و چهارصد و هفتاد و چهار - ۰۸ خرداد ۱۴۰۳