فرار از ایران یا فرار از خود؟

جبارآذین

منتقد و مدرس سینما و تئاتر
و تلویزیون

محمد رسول‌اف، سینماگر غربگرا وسیاه‌نما و موردپسند دشمنان و مخالفان ایران اسلامی که با فیلم‌های تلخ و غلوآمیز و تحقیرگر کشور خود و موضع‌گیری‌های همسویش با صهیونیست‌ها و سردمداران امریکا به سوگلی جشنواره سیاسی-سینمایی کن تبدیل شده است، به طور رسمی و علنی پشت به ایران کرد و به کمک قاچاقچیان از میهن گریخت تا نشان دهد او هم مانند دیگر سینماگران خارج‌نشین و افراد و گروه‌های اپوزیسیون امریکاپرست، علاقه‌ای به ایران ندارد و حرف‌ها و شعارهایش پوچ و توخالی است.
او ضمن فرار از ایران و در واقع فرار از خود با ارسال یک ویدیوی احساسی و سیاسی خود را «ساکن ایران فرهنگی» خوانده است. در حالی که ایران، اینجا و فرهنگ ایرانی اینجاست، نه غرب و امریکا! او که فعالیت در سینما را از سال هشتاد آغاز کرده و با دستیار کارگردانی رسول صدرعاملی در فیلم «دختری با کفش‌های کتانی» وارد فضای سینمای حرفه‌ای شده با ساختن فیلم مستند داستانی «گاگومان» در صف کارگردانان جای گرفت و تاکنون سیزده فیلم حاشیه‌ساز و تلخ مستند داستانی و سینمایی ساخته که در تمام آنها با نگاهی معترضانه و تخریبی و سیاه، مستقیم و غیرمستقیم جمهوری اسلامی ایران را آماج هجمه و تحقیر قرار داده است. این فیلمساز تندرو که به علت هجویات و همصدایی با بیگانگان و یکسویه‌نگری درفیلم‌هایش، چندبار به دادگاه احضار و محکوم شده است، با بی‌اعتنایی به قانون و توصیه‌های اهل خرد، سرانجام تصمیم گرفت با اپوزیسیون خارج از کشور همسفره شود. طرح نظرات انتقادی با رویکرد سازندگی به شیوه صادقانه و به قصد خدمت به جامعه، از دیرباز مورد توجه و عنایت مردم و مسئولان بوده است و از منتقدان سلامت‌اندیش و متعهد و مردمی پیوسته حمایت شده است. این گروه از منتقدان در جایگاه هنرمند و منتقد حرفه‌ای قرار داشته یا در کسوت گروه‌ها و جریان‌های مختلف سیاسی و اجتماعی با نیت زدودن آلودگی‌ها و پاک و سالم‌سازی جامعه از موانع رشد و تکامل آن به انتقاد، ارائه پیشنهاد و راهکار مبادرت کرده‌اند.
در سینما و میان سینماگران و تولیدات سینمای ایران، موافق و مخالف و منتقد همیشه حضور و فعالیت داشته و متعهدانه به آسیب‌شناسی علمی، واقعی و هنرمندانه مسائل جامعه پرداخته‌اند. این هنرمندان که اغلب به سینماگران اجتماعی شهرت دارند، در آثار خود به دغدغه‌ها و مشکلات مردم و کشور اشاره داشته و با به تصویر کشیدن زشتی‌ها در کنار زیبایی‌ها و ناامیدی‌ها دوشادوش امیدواری‌ها، به‌راستی فیلم متعهدانه اجتماعی ساخته‌اند. در حاشیه فعالیت این گروه‌ها و جریان‌های سینمایی، سینماگرانی نیز بوده‌اند که قبله‌گاهشان غرب و امریکا و هالیوود و کسب اسکار و خرس و...  بوده و برای پسند خارجی‌ها فیلم ساخته‌اند. از آنجا که جشنواره‌ها و مراسمی مانند اسکار و کن  و...  سیاسی و سینمایی و مورد حمایت مالی و سیاسی حاکمان کشورهای خود هستند، بر آنها اهداف و برنامه‌های سیاسی و استعماری اربابانشان حاکمیت دارد. از همین رو چنانچه فیلم و سینماگری درجهت اهداف آنها باشد، مورد تحسین و تمجید قرار گرفته و جایزه دریافت می‌کنند.
دشمنان و مخالفان ایران اسلامی که جزو سرمایه‌داران کشورهای خود و پشتیبان جشنواره‌های منطبق بر اهداف خود هستند، از هر کس و هر هنرمندی که چهره‌ای نادرست و نازیبا و فقر و جهل‌زده و ویرانگر از ایران در آثار هنری و سینمایی ارائه کند، به‌شدت حمایت کرده و از این طریق تبلیغاتی گسترده ضد ایران و ایرانیان به راه می‌اندازند.
رسول‌اف هم مانند برخی از سینماگران به جای یاری کشور و ملت برای حل بخشی از مشکلات و کاستی‌ها به یورش و تخریب روی آورده و دشمن شادکن شده و فریب زرق و برق و شعارهای کاذب غربی‌ها را خورده و بلندگوی آنها شده است. واقعیت دیگر اینکه، محمد رسول اف سینماگر درجه یکی نیست و فیلم‌هایش هم در سطح آثار استاندارد و از منظر ساختار هنری شاخص نیستند. اغلب ساخته‌های این سینماگر که می‌توانست یک سینماگر منتقد سلامت‌اندیش اجتماعی باشد نه یک فیلمساز درجه دو معترض سیاسی و اکنون در دامان اپوزیسیون خزیده است، جزو فیلم‌های متوسط هستند.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و چهارصد و شصت و چهار
 - شماره هشت هزار و چهارصد و شصت و چهار - ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳