میکائیل شهرستانی
بازیگر و کارگردان تئاتر
«آنتوان دوسنت اگزوپری» نویسنده انسان دوست و مهربانی است که وقتی دشمنانش خبر سقوط هواپیمایش را از رادیو شنیدند به احترامش یک دقیقه سکوت کردند؛ جنگ متوقف شد و آدمها بهفکر فرو رفتند. خلبان و نویسندهای که شاهزاده قصهاش به سیارههای دیگر سفر میکند و در سیارهای فرامیگیرد که اگر توانستی خودت را داوری کنی به مرحله «فرزانگی» دست یافتهای، در غیر این صورت یا مرد خودپسندی هستی یا فانوسبان وظیفه شناسی که ناگزیر است در هر دقیقه یکبار فانوس سیاره را که بدو سپردهاند، روشن و خاموش کند یا چون گردش سیارهاش هر سال بیشتر شده و ۲۴ ساعت در سیارهاش فقط یک دقیقه بهطول میانجامد... او سرانجام روباهی را ملاقات میکند که به وی اهلی شدن را میآموزد، مسئولیت پذیری را یادش میدهد و محبت و حمایت از دوست (گل سرخش) را وظیفه میشمارد، هرچند که پایان راه بس عمیق و دردناک است. دانایی و خردمندی تن سنگین را تاب ندارد. پس مار زرد صحرا چنبره میزند و شاهزاده قصه اگزوپری را به عالمی پرتاب میکند که شاید جسم خستهاش دیگر از آن باز نگردد.