دستهای پنهان درصدد شکار پیشاهنگان لیگ؟
سربرآوردن دوباره فرضیهای کهنه!
وصال روحانی
خبرنگار
از وقتی رقابت استقلال و پرسپولیس بر سر مقام قهرمانی فصل جاری لیگ برتر فوتبال دوباره داغ شد، یک بار دیگر جواد نکونام و دستیارانش این نظریه را دامن زدند که «عدهای نمیخواهند ما قهرمان شویم و به همین سبب سمتوسوی داوریها یک بار دیگر به ضرر ما شده است.» با این اوصاف باید پرسید آیا این ادعا واقعاً ریشه در حقیقت دارد یا صرفاً بهانهای برای یک ناکامی احتمالی است تا اگر جام قهرمانی به درون دامان آبیها نیفتاد، گفته شود که توطئهای در کار بوده و بدخواهان این تیم نگذاشتهاند تا آنها به حقشان برسند.
بهره بردن از فرضیه کهنه و نخنما شده «دستهای پنهان» و عبارت آشنا و هرگز به اثبات نرسیده «عوامل پشت پرده سببساز ناکامی ما شدند» بهانههایی تازه نیستند و عمری بیشتر از طول مدت برگزاری لیگ برتر دارد که بیست و سومین سال برپاییاش را سپری میکند. آنچه تنور این ادعای کسالتبار را همیشه داغ می کرد، سرمربی دیگری با پیشینه هدایت استقلال بود. امیر قلعهنویی با اینکه آبیها را سه مرتبه بر تارک قهرمانی لیگ نشاند، هرگاه که در میدان مسابقات کم میآورد و در یکی دو بازی ناکام میشد، بلافاصله حرف از «دستهای پشت پرده» و افرادی موهوم میزد که به ادعای او چشم دیدن توفیقهایش را ندارند. سرمربی فعلی تیم ملی در آن سالها، هرگاه قایق استقلال به درستی لنگر نمیانداخت و در خطر غرق شدن قرار میگرفت، تقصیر را متوجه افرادی میکرد که به زغم او پروسهای منفی را علیه وی هدایت میکردند و سپس با مهمتر توصیف کردن جایگاه و منزلت استقلال میگفت؛ «آنها مرا میزنند تا به واقع باشگاه ما را متوقف کنند.» ژنرال سپس پز فداکارانهاش را تا آنجا پیش میبرد که میگفت: «ایرادی ندارد. آنها مختارند که مرا بزنند اما با استقلال چهکار دارند؟»
سالها بعد از آن عبارات تکراری، نکونام با سلاحهایی از همان دست و برجسته کردن مسائلی مانند گل شدن توپهایی که از خط دروازه گذشته اما داور آن را نادیده گرفت و وقوع پنالتیهایی حتمی که قاضیان میدان آنرا نپذیرفتهاند، یک بار دیگر بحث جریان داشتن توطئههایی را علیه استقلال در هفتههای پایانی لیگ مطرح کرده است. این درحالی است که او هیچ سند روشن و اثبات شدهای را در این خصوص رو نکرده و فقط شائبهآفرینی کرده است. اینکه گروهی در صدد شکار پیشاهنگ لیگ و یکی از دو مدعی اصلی قهرمانی باشند، بیش از آنکه ریشه در واقعیت داشته باشد، حرفی است که از ذهنهایی خسته و از افکار آدمهایی برمیخیزد که گرمای رقابتی داغ و نزدیک آنها را فرسوده کرده و چون توجیهی علمی بر توقفها و ناکامیهای حاصل در یک یا چند میدان به دست نیاوردهاند، قضایا را به مسائلی موهوم و غیرقابل اثبات ارتباط میدهند.
رویکرد به اینگونه قضایا، البته از سوی برخی تیمهای دیگر و مربیان و مدیران ناموفق آنها نیز در ادوار مختلف لیگ مشاهده شده و مختص یکی دو باشگاه نیست و در زمانهای ناکامی پرسپولیس از زبان مسئولان این تیم نیز شنیده شده و حتی تیمهای میانه جدولی هم بارها به این توجیه و بهانه روی آوردهاند. همین مسأله نشان میدهد تیمداران ما، به جای انجام بررسی علمی روی مشکلات فنیشان و حل آنها با روشهای تاکتیکی و تکنیکهای رایج در این روش، بهانهجویی را دمدستیترین و راحتترین وسیله میانگارند و به همان اکتفا میکنند تا به خیال خود از شماتت هواداران رهایی یابند و ضعفهای فنیشان زیر سایه برود. آنها امیدوارند این قبیل ضعفها، تحتالشعاع ادعاهای صوری آنها قرار گیرد و منتج از توطئههایی تلقی شود که به ادعای آنها در لیگ جریان دارد و تیمهای شایسته را به سوی غرق شدن سوق میدهد. اینک که لیگ بیستوسوم به هفتههای پایانی خود نزدیک میشود و نکونام نیز به همان فرضیه موهوم قدیمی روی آورده، عنقریب است که پرسپولیس هم در صورت وزش نخستین نسیمهای ناملایم دم از توطئههایی از همان جنس بزند که آبیها مدعی وجود آن هستند و تیمهای آخر جدولی هم که برای فرار از سقوط به دسته پایینتر میجنگند، به همین طناب پوسیده چنگ بزنند و بدخواهان پشت پرده را عامل سقوط احتمالی خویش معرفی کنند. این از آن داستانهایی است که اگرچه گوینده و رواجدهندهای در فوتبال سایر کشورها ندارد اما ظاهراً در فوتبال ما با وجود همه ملالآور بودنش هرگز شنوندههای خود را از دست نمیدهد و بازارش همواره داغ است.