واگذاری سرخابی ها را باید به فال نیک گرفت
جایی برای آزمون و خطا نداریم
حمیدرضا عرب
خبرنگار
فروش سهام سرخابیها از جنبههای اقتصادی نیاز به بررسیها و موشکافیهای دقیق و تخصصی دارد و لازم است که برای افکار عمومی روشن شود که اولاً این واگذاری منجر به سوددهی دو باشگاه قدیمی و پرهوادار خواهد شد یا نه و در وهله بعدی مشخص شود که اساساً انتقال سهام این دو باشگاه به شرکتهای خریدار آیا همیشگی است و از تضمین کافی برای بهبود اوضاع معیشتی این دو باشگاه برخوردار خواهد بود یا خیر؟! در کلیات پرسش این دو سؤال ضروری جلوه میکند اما قطع به یقین سؤالات جزئی بسیاری نیز بیپاسخ مانده که تا زمان تعیین تصمیم گیران این دو باشگاه مبهم باقی خواهد ماند. آنچه از جنبه ورزشی قابل بررسی است اینکه تصمیم گیران شرکتهای خریدار آیا از علم و هنر کافی در مدیریت این دو باشگاه برخوردار خواهند بود ومهمتر اینکه آیا قادر به انتخاب مدیرانی هستند که توانمندی کافی در مدیریت یک باشگاه ورزشی را داشته باشند؟!
درسالهای گذشته که این دو باشگاه زیرچتر حمایتی وزارت ورزش و جوانان طی طریق میکردند، همواره تلاش شد با لابیهای وزراء و یا پیشتر رؤسای سازمان ورزش مدیرانی در مسند کار قرار بگیرند که از قرابت حداقلی با محیط ورزش برخوردار بوده و تا حدی به علم باشگاهداری نیز واقف باشند اما اکنون دیگر وزارت ورزش نقشی در تصمیمگیریهای کلان این دو باشگاه نخواهد داشت و حال اگر نقشی هم برای وزارت ورزش درخفا تعریف شده باشد، به شکل مشاورهای خواهد بود. بنابراین شرکتهایی خریدار هستند که برای این دو باشگاه تعیین تکلیف کرده و مدیران این دو باشگاه را برمسند کار قرار خواهند داد. آنچه اهمیت دارد اینکه تصمیمسازان آتی سرخابیها از درایت و علم کافی در اداره یک باشگاه پرهوادار برخوردار باشند و بازخورد تصمیمات خود را به خوبی مورد ارزیابی قرار داده و از تحلیل و آیندهنگری کافی بهرهمند باشند. نگرانی بزرگی وجود دارد که تصمیمگیران جدید دو باشگاه در مراحل اول به دنبال آزمون و خطا باشند درحالی که اساساً جایی برای خطا در این دو باشگاه وجود ندارد و انتظار است که شرکتهای خریدار قدمهایی در راستای انتخاب مدیران و اعضای هیأت مدیره این دو باشگاه بردارند که منجر به وخیمتر شدن وضعیت اقتصادی این دوباشگاه نشود و از جنبههای فنی نیز استقلال و پرسپولیس دچار لطمههای جبرانناپذیر نشوند.
آنچه سالهای طولانی است درباشگاه تراکتور رقم میخورد و این باشگاه قدیمی و ریشهدار که به بخش خصوصی واگذار شده با وجود هزینههای سرسامآور قادر به کسب موفقیت نیست و بدون شک نباید در دو باشگاه استقلال و پرسپولیس تکرار شود و افرادی باید اداره امور را در دست گرفته و براوضاع مسلط شوند که از بینش و توانمندی مدیریتی کافی برای برآورده کردن حجم عظیمی از انتظارات برخوردار باشند و بتوانند یک الگوی جدید باشگاهداری را از خود به جا گذاشته تا در آیندهای نه چندان دور از تیم مدیریتی و مالکان فعلی به عنوان افرادی یاد شود که توانستند در شیوه اداره این دو باشگاه رنسانس ایجاد کرده و خود به یک الگوی باشگاهداری تبدیل گردند.